گزارش مرکز بین المللی مطالعات تیمز و پرلز نشان داد: نسل جدید ایرانیان قدرت ریاضی و استدلالی کمتری دارند
طبق گزارش مرکز ملی مطالعات تیمز و پرلز، در سال 2015، میانگین نمرهی دانشآموزان مقطع چهارم کشور ایران در ریاضیات از میانگین نمرهی دانشآموزان شش نظامآموزشی بیشتر و از میانگین نمرهی دانشآموزان 45 کشور کمتر بود.در رتبه های آخر دنیا هستیم. این موضوع در میان فرزندان ایرانی دهه هفتاد و هشتاد به طور آشکاریس دیده می شود
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛ تحقیقاتی که با موضوع بررسی درک و فهم دانشآموزان از مفاهیم و فرآیندهای مختلف ریاضی انجام گرفته است، نشان میدهند که اغلب دانشآموزان در مناطق مختلف ایران در همهی مقاطع تحصیلی در درک و فهم و انجام فرآیندها و مفاهیم ریاضی با مشکلاتی مواجه میشوند. حتی بعضی از تحقیقات حاکی از وجود برخی بدفهمیها و باورهای نادرست دانشجویان و معلمان ریاضی، پیرامون مفاهیم و فرآیندهای ریاضی اند.
علاوه بر این، نتایج آزمون بین المللی تیمز که وضعیت تحصیلی دانشآموزان پایه چهارم و پایه هشتم را در ریاضیات و علوم میسنجد و هر 4 سال یک بار برگزار میگردد، در سالهای مختلف، بیانگر آن است که میانگین نمرات دانشآموزان ایرانی در این آزمون از میانگین نمرات بسیاری از کشورهای شرکتکننده در آزمون بینالمللی تیمز کمتر است.
تیمز، اطلاعات ارزشمندى براى کشورها فراهم میآورد و به آنها این امکان را میدهد تا چگونگى آموزش ریاضى و علوم در پایههاى چهارم و هشتم را در طول زمان بررسی کنند. در واقع یافتهها و اطلاعات به دست آمده از این گونه مطالعات، منبع مهم و تعیین کنندهای براى شناسایى نقاط ضعف و قوت نظامهاى آموزشى کشورها در مقیاس ملى و بینالمللی و به دنبال آن، ارائه راهکارهاى علمى و مؤثر در بهبود فرآیند یاددهى - یادگیرى است.
در آزمون تیمز، ارزیابی توانایی ریاضی دانشآموزان در هر دو پایه، در دو زمینه تحت عنوان "حیطههای شناختى" و "حوزههاى محتوایى" انجام مى پذیرد. زمینه محتوایى به ارزیابى حوزه هاى موضوعى (براى مثال اعداد و عملیات، جبر و هندسه) اختصاص دارد و حیطههاى شناختى به توصیف فرآیندهاى تفکر (دانستن، به کاربستن و استدلال کردن) میپردازد و مجموعهای از رفتارها را ارزیابى میکند که انتظار میرود دانشآموزان با درگیر شدن با ریاضى از خود بروز دهند.
یکی از مواردی که حکایت از تحقق یادگیری دانشآموزان دارد، نتایج عملکرد آنها در آزمونهای پیشرفت تحصیلی است. عملکرد خوب دانش آموزان در این آزمون ها میتواند بیانگر شرایط مساعد آموزش و پرورش باشد و هرگونه نقص و اشکالی در این سیستم میتواند منجر به نتایجی در این آزمون ها گردد، که مطلوب نظام آموزشی نباشد.
ایران نیز از سال 1370 شمسى برابر با 1991 میلادى در این آزمون شرکت نموده و تا کنون در هفت مطالعهی تیمز حضور داشته است. دادههای بدست آمده از این آزمون در هر هفت مطالعه نشان میدهد که میانگین نمرهی دانشآموزان مقطع چهارم و هشتم کشور ایران در ریاضیات، از میانگین اغلب کشورهای شرکت کننده در آزمون کمتر است.
به عنوان مثال، طبق گزارش مرکز ملی مطالعات تیمز و پرلز، در سال 2015، میانگین نمرهی دانشآموزان مقطع چهارم کشور ایران در ریاضیات از میانگین نمرهی دانشآموزان شش نظامآموزشی بیشتر و از میانگین نمرهی دانشآموزان 45 کشور کمتر بود.
همچنین میانگین نمرهی دانشآموزان مقطع هشتم کشورمان در ریاضیات از میانگین نمرهی دانشآموزان هشت کشور بیشتر و از میانگین نمرهی دانشآموزان 29 کشور کمتر بود و این نتایج، میتواند هشداری برای آموزشگران و مسئولین آموزش و پرورش در ارتباط با وضعیت آموزش ریاضی ایران باشد.
نتایج حاصل از این آزمون برای برخی از کشورها به قدری اهمیت دارد که حتی ممکن است به تغییرات اساسی در سطوح بالای مدیریت آموزشی نیز بینجامد، به طوری که در تیمز 1995، وزیر آموزش و پرورش کشور نروژ به علت کسب رتبه پایین در این آزمونها مورد سوال قرار گرفت.
توجه به دلایل عملکرد ضعیف دانشآموزان ایرانی در هر دو حوزه محتوایی و حیطههای شناختی از مواردی است که باید مورد توجه آموزشگران و برنامهریزان ریاضی کشورمان باشد. بهویژه عملکرد ضعیف دانش آموزان در هر دو پایه درحیطههاى شناختى که به توصیف فرآیندهاى تفکر مى پردازند، در این حیطه بیانگر آن است که توانایی دانش آموزان در حیطه هایی مانند استدلال کردن ضعیف است.
برخی محققان همچون کوهن، جهانشاهی، ملکی و حبیبیپور، بر این باورند که اگر تعلیم و تربیت بخواهد روشهای صحیح تفکر و استدلال منطقی را به دانشآموزان آموزش دهد، بایستی جای خاصی برای آموزش تفکر به آنها در نظر گرفته شود و چنانچه دانشآموزان از اندیشهی صحیح استدلال کردن و تفکر منطقی بینصیب بمانند، در این صورت مهارتهای کافی برای مقایسه و تشخیص درستی یا نادرستی ادعاهایی را که در زندگی با آنها روبرو میشوند، ندارند.
همچنین کوهن که یکی از اساتید برجسته روانشناسی و آموزش است، بر این باور است که یکی از وظایف اصلی نظام تعلیم و تربیت، پرورش افرادی است که در جامعه عملکرد مفیدی داشته باشند و دانشآموزان دانشی را کسب نمایند که به واسطهی آن، برای تصمیمگیری در مسائل زندگی و شرکت در بحثهای منطقی آماده شوند. در واقع او معتقد است که باید محیطی فراهم گردد تا دانشآموزان، مهارتهای استدلال خود را توسعه داده و این فعالیتها را با ارزش بدانند و به رفاه فردی و اجتماعی برسند.
ریاضی به جهت ماهیت و ساختار خاص آن، حوزهای مناسب برای تقویت مهارت هایی چون تفکر و استدلال منطقی می باشد و همانطورکه میدانیم محیط آموزشی کلاس درس و دیدگاه معلمان و حتی محیط خانواده و دیدگاه والدین نسبت به مفاهیم و فرآیندهای ریاضی میتواند نیاز دانشآموزان را به دانستن اینکه چرا بعضی چیزها بدینگونه هستند، افزایش یا کاهش دهد. به عنوان مثال اگر دیدگاه عمومی معلمان یا خانوادهها این باشد که ریاضیات مجموعهای از رویههاست، این نگاه میتواند محیطی را فراهم نماید که "به یادسپاری" و "حفظ کردن" به جای "فهمیدن" و "تفکر" گسترش یابد. در اینجا میتوان به نقش معلم و خانوده در ایجاد محیطی که دانشآموزان بتوانند آزادانه در آن به ارائهی حدسیات خود بپردازند، پی برد . در واقع معلمان و خانواده باید فضایی از بحث و پرسش را ایجاد نمایند و به دانشآموزان اجازه دهند که استدلالهای خود را در حمایت از ادعاهایشان در زمینههای مختلف مانند حل مسأله بیان کنند، حتی اگر اشتباه باشد و نظرات یکدیگر را مورد نقد و بررسی قرار دهند و در نهایت استدلالهایشان را منطبق با معیارهای مورد قبول جامعهی آموزشی اصلاح نمایند.