آقای وزیر بهداشت! چنین سخنانی را هیچ انسانی برنمیتابد!
وزیر محترم بهداشت در جواب سوالی درباره واردات دارو برای یک بیماری خاص پاسخی میدهد که احساسات مردم ما را جریحهدار میکند. خب بنده نیز قصد جریحهدار کردن احساسات دیگران را ندارم؛ بنابراین از نقل آن خودداری میکنم.
به گزارش دیده بان ایران، روزنامه اعتماد نوشت: وزیر محترم بهداشت در جواب سوالی درباره واردات دارو برای یک بیماری خاص پاسخی میدهد که احساسات مردم ما را جریحهدار میکند. خب بنده نیز قصد جریحهدار کردن احساسات دیگران را ندارم؛ بنابراین از نقل آن خودداری میکنم.
«ما بودجه محدودی برای وارد کردن دارو داریم. برای همین باید اولویتبندی کنیم. ما در کمیسیون واردات دارو در این باره جلسات متعددی برگزار کردیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که داروهایی که تعداد بیشتری از افراد به آن نیاز دارند و همچنین داروهایی که مورد نیاز کودکان- این آیندهسازان ایران اسلامی است- در اولویتند؛ برای همین بیشتر بودجه واردات دارو صرف این امور میشود. امیدواریم بتوانیم برای وارد کردن داروی اماس و... نیز بودجه بیشتری احتصاص دهیم».
آیا کسی اعتراض میکرد؟ اما خب نتیجه این پاسخ فرضی نیز همان خواهد بود که هماکنون بر زبان وزیر جاری شده است. گفتهاند: پادشاهی خواب دید که تمام دندانهایش ریختهاند به جز یک دندان.
معبری در تعبیر آن گفت: «تمام اطرافیان پادشاه زودتر از خودش میمیرند». این تعبیر پادشاه را آزرده کرد؛ اما معبر دیگری خواب پادشاه را چنین تعبیر کرد: «پادشاه بیشتر از تمام اطرافیانش عمر خواهد کرد». روشن است که از آوردن این حکایت چه قصدی دارم؛ اما به جناب وزیر محترم یک نکته دیگر را نیز باید یادآوری کرد: «درست است که در علم پزشکی احساسات جایی ندارد؛ همانطور که در سیاست و اقتصاد یا اصلا هر علم دیگری احساسات جایی ندارد؛ اما حامل یا عامل این علم آدمیزاده است؛ و دیگران از آدمیزادگان توقع دارند که در سخن گفتن جانب احساسات انسانی را رعایت کنند».
جان آدمی از آن گوهرهایی است که با هیچ معیار مادیای نمیتوان روی آن قیمت گذاشت. مثلا بارها شنیدهایم که اطرافیان ما میگویند: «حاضرم تمام زندگیام را بدهم تا فقط یک لحظه صدا و نفس عزیز ازدسترفتهام را درک کنم.» و در این جمله صداقتی غریب نهفته است. پس هیچکس نمیتواند بگوید: یک ساعت از عمر آقای ب کمارزشتر از 10 سال عمر خانم ب است. عمر هرکس برای عزیزانش عزیز است.
حتی گاهی شنیده میشود که بسیاری از بیمارستانهای کشورهای فقیر جایی برای آزمایش کردن داروهای داروسازان غربی است! اما نه داروسازان از این کارشان وجداندرد میگیرند نه مسوولان آن بیمارستانها! احتمالا آنها برای توجیه کارشان میگویند: «این کار به مرگ چند نفر میانجامد؛ اما نتیجهاش رسیدن به دارویی است که جان بشر را نجات میدهد!»
این میشود توجیه عقلانی ماجرا! اما واقعیت آن است ترجیح جان یک نفر بر جان کسانی دیگر با هیچ منطقی سازگار نیست. و اصلا برای این ترجیح چه معیاری را میتوان در نظر گرفت؟ اگر چنین بود حتما دیه یک انسان عاقل تحصیلکرده باید چند برابر دیه یک انسان مثلا معتاد باشد. در حالی که عملا چنین چیزی را هیچ انسانی برنمیتابد.