متهم این پرونده جنایی که در پی عصبانیت آنی، دعوای خونین خانوادگی را در منزل میزبان به راه انداخته بود در حالی که حلقه های قانون دستانش را می فشرد از خودروی پلیس در شهرک شهید بهشتی معروف به شهرک عرب ها پیاده شد و مسیر طولانی راهروی محصور را در پیش گرفت: تا در نقطه قتل دخترش ایستاد. گزارش خراسان حاکی است : با دستور قاضی کاظم میرزایی، این مرد جوان که عبدا... نام دارد مقابل قاب دوربین قوه قضاییه قرار گرفت تا ناگفته های این جنایت را که تاکنون پنهان کرده بودافشا کند چرا که او بعد از تناقض گویی های متعدد در پاسخ به سوالات تخصصی قاضی میرزایی، وقتی در تنگنای بازجویی ها راه گریز را بسته دید اعتراف کرد که برای فرار از مجازات موضوعاتی را به دروغ ذکر کرده بود!
مرد 23 ساله در حالی که بیان می کرد ندانسته و ناخواسته دخترم را کشتم به قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: در ساعات اولیه دستگیری وقتی گفتم کارد را از روی اپن آشپزخانه برداشتم، خودم فهمیدم که شما این دروغ مرا باور نکردید! آن لحظه سعی می کردم به هر طریقی ماجرا را طور دیگری جلوه دهم اما به راحتی می فهمیدم که شما حرف های مرا باور ندارید . اکنون هم تلاش هایم برای اثبات دروغم بی فایده بود بنابراین تصمیم گرفتم همه حقیقت ماجرا را آن گونه که رخ داد بیان کنم تا دوباره گرفتار سوالات پیچ در پیچ شما نشوم!
عبدا... ادامه داد: بله! همان طور که شما می دانید من کارد بزرگ را از داخل چمدان مسافرتی برداشتم. این کارد را به عنوان یادگاری از مشهد خریدم و درون چمدان مسافرتی گذاشتم تا از این سفر خاطره ای داشته باشم اما با همان کارد قلب دخترم را شکافتم!
مرد جوان با گفتن این جملات اشک هایش را پاک کرد و افزود: وقتی دعوای خانوادگی شروع شد من به طرف چمدان رفتم تا کارد را بیرون بکشم در این هنگام زن صاحبخانه (میزبان) که عمه همسرم است متوجه موضوع شد و خودش را روی چمدان انداخت تا من کارد را بیرون نیاورم ولی دیگر دیرشده بود، خشم و عصبانیت در سراسر وجودم ریشه داشت و آن لحظه به هیچ چیز دیگری نمی اندیشیدم. کارد را که بالای سر بردم ناگهان باباجعفر (میزبان) تیغه آن را در هوا گرفت ولی من بی رحمانه آن را به دستش کشیدم که خون سرازیر شد وقتی تیغه به حالت کلنگی رو به پایین فرود آمد احساس کردم به جایی گیر کرده است چرا که به سختی آن را دوباره بیرون آوردم و بالای سر بردم. آن لحظه تیغه کارد به قلب دخترم فرو رفته بود و من نفهمیدم. وقتی حبیب (پدر زنم) نجمه (دختر 3ساله) را در آغوش گرفت و به طرف پله های راهرو فرار کرد تازه فهمیدم که دخترم قربانی این خشم وحشتناک شده است یک لحظه با خودم گفتم او (پدر زنم) عامل آغاز این نزاع خانوادگی بود به همین خاطر از پشت سر ضربات کارد را بر پیکر او فرود آوردم در حالی که او پیکر غرق در خون دخترم را درآغوش گرفته بود تا او را از مرگ نجات دهد! با آن که دو ضربه محکم به پشت سرش زدم و خون از محل فرودآمدن تیغه کارد بیرون زد ولی پدر زنم نوه کوچکش را رها نکرد و با همان حال زخمی به سوی بیمارستان رفت!
متهم در ادامه تشریح جزئیات این ماجرا اضافه کرد: نجمه تنها فرزندم بود و اکنون چنان عذاب وجدان گلویم را می فشارد که گویی خفه می شوم! یک لحظه عصبانیت یک عمر پشیمانی برایم گذاشت و همین عذاب وجدان و کابوس های شبانه حتی از اعدام برایم سخت تر است.
در آغاز بازسازی صحنه قتل سرهنگ بهرام زاده(افسر پرونده ) خلاصه ای از چگونگی وقوع ماجرا را مقابل دوربین قوه قضاییه شرح داد و در پایان نیز قاضی کاظم میرزایی، با صدور قرار بازداشت موقت، متهم به قتل را روانه زندان کرد تا دیگر مراحل قانونی این پرونده جنایی طی شود.
سابقه خبر
بامداد چهارم مرداد گذشته، نزاعی خونین در یکی از منازل شهرک شهید بهشتی مشهد در حالی رخ داد که عبدا... جوان 23 ساله آبادانی به همراه خانواده اش مهمان شوهرعمه همسرش در مشهد بودند اما در ساعات پایانی شب برخی از مهمانان و خانواده میزبان تصمیم گرفتند برای تفریح به پارکی در همان نزدیکی بروند اما عبدا... ناگهان عصبانی شد و گفت: دختر کوچک من شیطنت می کند و احتمال دارد حادثه ای رخ دهد! این جمله با مخالفت پدرزن او روبه رو شد. «حبیب» (پدرزن) گفت: بچه ها در خانه زندانی نیستند بگذار برای ساعتی به پارک بروند و لذت ببرند! بنابراین گزارش، همین کشمکش های لفظی ناگهان به درگیری کشید و مرد 23 ساله با برداشتن «خنجر خشم» از چمدان مسافرتی 3 نفر را مجروح کرد و دخترش را نیز به قتل رساند که ساعاتی بعد با حضور قاضی ویژه قتل عمد در محل حادثه و صدور دستوری از سوی وی بازداشت شد. متهم به قتل ابتدا سعی کرد مقابل قاضی میرزایی با اظهاراتی متناقض مانند این که فرزندم سقوط کرده است، خود را بیگناه جلوه دهد اما دقایقی بعد وقتی در تنگنای سوالات تخصصی قرار گرفت به قتل نجمه کوچولو با ضربه کارد اقرار کرد.