کد خبر: 47777
A

واکاوی جامعه شناسی قتل زن جوان جلوی چشم مردم!/ ایمانی جاجرمی جامعه شناس شهری: شهروندان به لحاظ عصبی در وضعیت بی‌توجهی به محرک‌ها هستند

صبح روز 22 تیرماه امسال جوانی به نام پدرام با حضور در پلیس آگاهی پایتخت اعلام کرد که همسرش را روز چهارشنبه (20 تیر جاری) در اسلامشهر به قتل رسانده و سپس تصمیم گرفته خودش را به پلیس معرفی کند.این متهم پس از اعتراف به قتل همسرش بازداشت شد و به دادسرای امور جنایی تهران انتقال یافت. اما یکی از نکات تقریبا مهم این ماجرا، وقوع آن در میان انظار عمومی و در خیابانی در اسلامشهر بود.

واکاوی جامعه شناسی  قتل زن جوان جلوی چشم مردم!/ ایمانی جاجرمی جامعه شناس شهری: شهروندان به لحاظ عصبی در وضعیت بی‌توجهی به محرک‌ها هستند

به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران ؛  حدود یک هفته پیش بود که انتشار فیلمی از قتل یک زن توسط همسرش در خیابان، واکنش‌های بسیاری را درفضای مجازی برانگیخت. انتشار این ویدئو در خبرآنلاین نیز با واکنش مخاطبان همراه شد. برخی به تحلیل چرایی وقوع این ماجرا و رشد خشونت در جامعه پرداختند و گروهی دیگر بی‌اعتنایی و بی تفاوتی شهروندان به بروز چنین خشونت‌هایی در فضاهای شهری را مورد سوال قرار دادند. سوالی که بیش از هرچیز ناظر بر نوع برخورد و واکنش مردم در حوزه عمومی و در واکنش به چنین اتفاقاتی است. اینکه چرا برخی از شهروندان در حالیکه شاهد درگیری و بروز خشونت در مقابل چشمانشان هستند، از هرگونه دخالت برای جلوگیری از یک اتفاق وحشتناک سر بازمیزنند.

آیا می‌توان این شکل از واکنش و برخورد با پدیده‌های خشونت بار اجتماعی را نوعی بی‌تفاوتی اجتماعی نسبت به بروز خشونت و ادامه‌دار شدن روند آن دانست، یا این نوع واکنش‌ها ریشه در ساختارهای اجتماعی و سیاسی دارد. به باور حسین ایمانی جاجرمی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، آنچه منجر به بی‌اعتنایی شهروندان نسبت به وقوع چنین پدیده‌هایی در پیرامونشان می‌شود ، تا حدود زیادی در مختصات زندگی شهری و کم شدن روابط اجتماعی منسجم میان افراد ریشه دارد. او معتقد است طراحی برنامه‌ریزی‌ها و تدوین سیاست‌گذاری‌های اجتماعی باید به گونه‌ای باشد که به سوی احیای «شهرهای انسانی» حرکت کنیم . در این شهرها، تقویت شبکه های مدنی به بهبود روابط اجتماعی و کاهش اختلافات منجر به بروز خشونت دز فضای عمومی، کمک می‌کنند.

ما هیچ، ما نگاه..

صبح روز 22 تیرماه امسال جوانی به نام پدرام با حضور در پلیس آگاهی پایتخت اعلام کرد که همسرش را روز چهارشنبه (20 تیر جاری) در اسلامشهر به قتل رسانده و سپس تصمیم گرفته خودش را به پلیس معرفی کند.این متهم پس از اعتراف به قتل همسرش بازداشت شد و به دادسرای امور جنایی تهران انتقال یافت. اما یکی از نکات تقریبا مهم این ماجرا، وقوع آن در میان انظار عمومی و در خیابانی در اسلامشهر بود. خیلی‌هایمان بارها در خیابان، شاهد صحنه‌هایی از نزاع و درگیری میان یک زوج بوده‌ایم، اما یا با این جمله مواجه شده‌ایم که « دخالت نکنید» یا بی‌تفاوت از کنار این اتفاق گذشته‌ایم و یا منفعلانه نظاره‌گر این صحنه بوده ایم. در صحنه قتل این زن توسط همسرش نیز که ویدئو آن همچنان در شبکه های اجتماعی موجود است، شهروندانی را می‌بینیم که مستاصل به جنازه زن نگاه می‌کنند، و یا به حرفهای همسرش بالای جنازه او گوش می‌دهند.

اما چرا با وجود اینکه این شکل عریان خشونت در خیابان به وقوع پیوسته هیچکس تلاش نکرد از وقوع آن جلوگیری کند و چرا ما اغلب نظاره‌گر خشونت‌های اجتماعی هستیم. تحقیقات اجتماعی نشان می‌دهد ، علل و عوامل متعددی در بروز این بی اعتنایی یا منفعل بودن نقش دارند. از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی که شهروندان را به شدت از یکدیگر دور می‌کند تا عدم وجود حمایت‌های حقوقی از افرادی که با مداخله در ماجراهایی از این دست، تلاش می‌کنند از وقوع خشونت‌های فاجعه‌بار بعدی جلوگیری کنند.

«با هم غریبه‌ایم»

دکتر حسین ایمانی جاجرمی جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، معتقد است که بی‌تفاوتی اجتماعی اگر به معنای بی‌تفاوتی مدنی به کار رود، عدم دخالت در حوزه خصوصی افراد است و با توجه به رشد زندگی شهری قابل پیش بینی است و به صورت ناخودآگاه به بخشی از رفتار شهروندان تبدیل می‌شود. او به خبرآنلاین می‌گوید: در کلان‌شهرها، احساس غریبه‌گی بین افراد بیشتر است. نمادها و ساختاری شهری نیز این روند را تقویت می‌کنند. از ایستگاههای مترو تا سایر فضاهای شهری ما کاملا با آدمهای غریبه برخورد داریم ولی آنچه موضوع بحث ماست، بی‌اعتنایی اجتماعی و عدم دخالت افراد در مواجهه با پدیده‌هایی است که در حوزه عمومی اتفاق می‌افتد. زیمل (جامعه شناس کلاسیک) در مقاله معروفش با عنوان «کلانشهرها وحیات ذهنی» از احساسی به نام «احساس بلازع» سخن می‌گوید. او توضیح می‌دهد که وجود محرک‌های مختلف در زندگی کلانشهری، شهروندان را به لحاظ عصبی در وضعیتی قرار می‌دهد که بعد از مدتی یاد می‌گیرند که به هر محرکی پاسخ ندهند. 

جاجرمی اضافه می‌کند: به عقیده زیمل این نوعی تطبیق عاطفی و روانی شهروندان برای زندگی در محیط‌های شهری است. در جوامع کوچک مثل شهرهای کوچک و روستاها، آدم‌ها و محرک‌ها آشنا هستند و زندگی در یک روند روزمره‌ای تکرار می‌شود، اما در محیط‌های بزرگتر و کلان‌شهرها به این شکل نیست. هر فرد غریبه برای شما یک محرک است و شما نمی‌توانید به همه آنها واکنش نشان دهید. بنابراین به صورت ناخودآگاه خصلتی در رفتار فرد به وجود می‌آید که سعی می‌کند این محرک‌ها را نادیده بگیرد. این ویژگی که به نوعی سازوکار دفاعی افراد در زندگی کلانشهری است در جاهایی که اتفاقات این چنینی میافتد و لازم است افراد مداخله کنند طبق روال قبلی عمل می‌کند. بنابراین می‌بنیم که افراد مثلا در مواجه با اتفاقی مثل قتل این زن توسط همسرش از این سازوکار استفاده می‌کنند. چون شما به عنوان شهروند، به این نظم اجتماعی که محصول زندگی شهری است، عادت کرده‌اید که سرتان به کار خودتان باشد و با دیگران وارد تعامل این‌چنینی نشوید.

مردم از پیامدهای حقوقی مداخله، می‌ترسند

جامعه شناس، کنشگری افراد در رویدادهایی مثل جلوگیری از بروز خشونت در زندگی شهری را در صورتی ممکن می‌داند که به عنوان یک شهروند با عاملان آن درگیری، نسبت یا آشنایی داشته باشند. جاجرمی در این‌باره می‌گوید: بارها دیده‌ایم که در شهرهای کوچک یا در روستاها که روابط افراد به هم پیوسته‌تر است، اگر دعوایی رخ دهد سایرین در دعوا مداخله می‌کنند و دلایل اختلاف را هم می‌دانند اما در محیط های شهری اصلا نمی‌دانید قضیه چیست و از طرفی سطح آگاهی افراد نیز در این محیط ها نسبت به عواقب حقوقی این دخالت‌ها بالاتر است.

به باور این استاد دانشگاه وقتی هر عمل اجتماعی دارای پیامد حقوقی است، ترس از این پیامدها باعث می‌شود مردم از ورود به رویدادهای این‌چنینی پرهیز کنند. جاجرمی ادامه می‌دهد: در مساله رساندن مصدوم به بیمارستان، ترس از بازخواست شدن باعث شده مردم در جایی که می‌توانند کمک کنند، از ارائه کمک خودداری کنند. گرچه گروهها و افرادی در جامعه وجود دارند که داوطلبانه وارد چنین فرآیند‌هایی می‌شوند و سختی‌های آن را هم تحمل می‌کنند اما شرایط سخت زندگی در جامعه امروز به اندازه‌ای افراد را درگیر کرده که همه افراد ظرفیت وارد شدن به چنین جریان‌هایی را که دارای پیامدهای حقوقی است، نداشته باشند.

مهاجرت و تعمیق حس غریبه‌گی بین شهروندان

جاجرمی بر این باور است، برنامه‌ریزی و طراحی سازوکارهای نظارتی تا حدی می‌تواند این مشکل را برطرف کند. او اضافه می‌کند: در حال حاضر در برخی جوامع، برنامه ریزان و سیاستگذاران اجتماعی به طراحی های محیطی روی آورده‌اند که طی آنها جرائم اجتماعی کاهش یابد. از دوربین‌های شهری و رصد اتفاقات تا ارتقاء سطح مددکاری اجتماعی از جمله این برنامه‌ریزی‌هاست. 

این استاد دانشگاه معتقد است جریان‌های مهاجرت گسترده بر تعمیق حس غریبه‌گی بین شهروندان یک جامعه اثر می‌گذارد. جاجرمی اضافه می‌کند: همین مورد قتلی که اشاره کردید در اطراف تهران و در خیابان رخ داده، تا حدی نشان‌دهنده رهاشدگی افرادی است که در حاشیه مانده‌اند. در چنین فضایی ساختار باثبات روابط بین فردی بیشتر از بین میرود و آدمها به دلیل دور بودن از نظارت شهری، هیچ مرجع و پناهی را هم نمی‌توانند پیدا کنند تا از آنها در مقابل بروز خشونت یا در مواجهه با آن حمایت کند.

 

نقش مهم گروه‌های محلی در انسجام اجتماعی

تقویت سرمایه‌های اجتماعی و ارتقاء سطح فعالیت‌های گروهی و داوطلبانه نکته دیگری است که برای برون رفت از بحران بی‌اعتنایی‌اجتماعی باید مورد توجه جدی قرار گیرد. جاجرمی معتقد است ، کمبود شبکه‌های مدنی و عدم تقویت روابط درون گروهی در نهایت به رشد سرمایه اجتماعی که ناظر بر وجود شهروندان آگاه و مسولیت‌پذیر است، آسیب میزند. او با اشاره به ویدئو کشته شدن زن توسط همسرش در خیابان می‌گوید: خشونت‌هایی از این دست که در فضای عمومی اتفاق می‌افتد، نشان می‌دهد که اگر آنها به یک گروه اجتماعی یا جمع‌های خانوادگی یا گروههای محلی متصل بودند و از مشورت آنها بهره‌مند می‌شدند، به اختلافات‌شان رسیدگی می‌شد.

عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به نکته مهمی در این خصوص اشاره می‌کند و اضافه می‌کند: من فکر می‌کنم یکی از غفلت‌هایی که ما در سیاستگذاری‌های اجتماعی و برنامه‌ریزی‌های شهری در طی سالهای گذشته داشتیم این بود که به «محله» به عنوان یک واحد اجتماعیِ خیلی مهم بی‌توجهی کردیم. بنابراین عملا شهروندان را به حال خود رها کرده‌ایم. در حالیکه همین داوری‌ها و راهنمایی‌های درون گروهی خیلی وقت‌ها می‌تواند به بسیاری از اختلافات پایان دهد.

او اضافه می‌کند: اگر عضو شبکه‌هایی با سرمایه اجتماعی خیلی بالا باشیم، خود این شبکه‌ها می‌توانند کمک کنند تا کار افراد به مراحل بدتر خودآزاری و دگرآزاری و غیره نرسد.

جاجرمی بر این باور است که گرچه بی‌تفاوتی مدنی دارای جنبه‌های مثبتی مانند احترام به حریم شخصی افراد و عدم دخالت در حوزه خصوصی است، اما از جمله ابعاد منفی آن بی اعتنایی شهروندان در چنین وقایعی است. او می‌گوید: در کنار این ویژگی مثبت که همه افراد خواهان آن هستند، این نوع بی تفاوتی ابعاد منفی هم دارد که می‌توان با طراحی برنامه ریزهای شهری و سیاستگذاری‌ها و نظارت‌های اجتماعی آن را تعدیل کرد. مثلا به جای اینکه اینقدر فضاهای غریبه و بیگانه مثل بزرگراه‌ها و غیره در شهرها درست کنیم که به واسطه دور شدن محل کار از محل زندگی یا تسلط خوردو بر زندگی های شهری به وجود آمده به سمت سیاست‌هایی برویم که «شهر انسانی» را تصویر می‌کنند. به سمت شهرهایی که پیاده محور هستند و شهرسازیِ «محله مبنا» تا صمیمت و آشنایی و علاقه مندی را بین افراد مجددا احیا کنند.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر