گلایه رئیس انجمن سکته مغزی ایران از یک آیت الله که با طب اسلامی معالجه می کند
دکتر بابک زمانی رئیس انجمن سکته مغزی ایران: آیتالله تبریزیان در کانال مستطاب خود که با سرعت، چندده هزار بیننده مییابد، مرقوم فرمودهاند: «پزشکان بهترتیبی ظالمانه و عدوانی در کار طبابت مداخله میکنند... هرچه بیشتر (درس) میخوانند جهلشان بیشتر و صدمه بیشتری میزنند».
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ دکتر بابک زمانی رئیس انجمن سکته مغزی ایران در روزنامه شرق نوشت: آیتالله تبریزیان در کانال مستطاب خود که با سرعت، چندده هزار بیننده مییابد، مرقوم فرمودهاند: «پزشکان بهترتیبی ظالمانه و عدوانی در کار طبابت مداخله میکنند... هرچه بیشتر (درس) میخوانند جهلشان بیشتر و صدمه بیشتری میزنند».یعنی حقیر، صبحها اسباب جهالت تدریس میکنم و از همه بدتر برای انجام این کار امتحان میدهیم و تعهد میسپریم سالها در روستاها جهالت برسانیم!
صبح که میشود آنسوترها هم سر میزنم، هیچ خبری نیست. هیچ کانالی جز کانالهای پزشکی در این ارتباط واکنشی نشان نداده است. آیتالله تبریزیان لابد انسان صادق و سرراستی است که عقاید اینچنینی خود را اینطور صریح و بیپیرایه بیان میکند. بر جناب ایشان حرجی نیست. در همه کشورها هم افرادی با چنین عقایدی هستند و تبلیغ هم میکنند، حتی جدیتر از این!
آنچه اما باعث تعجب است، سکوت و بیتفاوتیای است که خارج از جامعه پزشکی در برابر چنین ترهاتی موج میزند. مقصود تنها دولت و انجمنهای پزشکی نیست که گویا تصور میکنند این حرفها به اعتقادات عمومی و باورهای مردم ارتباط دارند که بهجای نگرانی از عواطف و احساسات هزاران پزشک جوان در شهرها و روستاها نگران خم ابروی این آیتالله جوان و اعوان و انصارش هستند که آشکار است جایگاه معنوی خود را در لابهلای آن ضجههای سوزناک نیمهشب گم کرده یا جاخالی دادهاند.
روشنفکران و هنرمندان؛ همانها که با جرقهای بغداد طبیبان را آتش میزنند؛ انگار تنها در این کلمات نوای آشنایی میشنوند که آزادمنشانه پاسخگویی را به دو طرف دعوا! میسپارند.
اما بیشترین توقع از عالمان و روحانیونی است که در مراجعه به پزشکان در ردیف بهترین و منطقیترین بیماران یا همراه بیمار قرار میگیرند، جایگاه واقعی معنویات و سنتها را در دانش جدید میشناسند و مقرر است نقشی بیبدیل در مناقشه انسان با تقدیر و مصائب بازی کنند.
آیا با وجود تمام این فرهیختگان و راستاندیشان در مقابله با آنچه طشت ناراستیاش از بام افتاده هم لازم است تنها خود طبیبان پیرانهسر خسته از کار و آموزش در دفاع از شاگردان و جوانان دستبهکار شوند؟ ظاهرا چنین است، چراکه ناباوری ملی ما به دانش، بیش از همه خود را در طب نشان میدهد. اگر این ناباوری نبود، هرکس همانطور که در برابر هر مهملی موضع میگیرد، در اینجا هم ساکت نمیماند.