خودرو خبرنگار نباید متوقف شود
محمدعلی دیانتیزاده در سرمقاله امروز روزنامه دنیای خودرو به موضوع «حذف سهمیه طرح ترافیک خبرنگاران توسط شورای شهر تهران» پرداخت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ عضو شورای سردبیری روزنامه دنیای خودرو در این باره نوشت:
در هفته گذشته با رأی اعضای پنجمین دوره شورای شهر تهران، معافیت خبرنگاران از پرداخت عوارض تردد در محدوده مرکزی شهر تهران لغو شد. برای اکثریت اعضای این شورا چنانکه خود گفتهاند، آمار ۶هزار نفری جمعیت خبرنگارانِ مشمول این معافیت قابل فهم نیست.
آنها از خود نپرسیدهاند که آیا بهراستی ۶هزار خبرنگار برای کشوری با ۸۰ میلیون جمعیت رقم بالایی است. اغلب اعضای شورای شهر همان تعداد خبرنگاری را دیدهاند که برای پوشش خبری جلسات آنها در محل شورا حضور مییابند. آنها نمیدانند گستردگی حوزههای خبری در بخشهای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی و… تا چه اندازه بالاست.
آنها نمیدانند در کشوری که احزاب بهعنوان رکن سوم دموکراسی با مشکلات و کاستیهای زیرساختی دستوپنجه نرم میکنند و حضوری منفعل و کمرنگ دارند، ایجاد کمترین اختلال و دستاندازی در جریان اطلاعرسانی و کار رکن چهارم یعنی رسانهها که بار احزاب را هم به دوش میکشند، تا چه اندازه میتواند نتایج خسارتباری برای جامعه و سرنوشت کشور رقم بزند.
آنها از خود نپرسیدهاند که چرا در دورههای پیشین شورای شهر، کسی به این کشف مهم نایل نیامده بود که این معافیت، رانت محسوب میشود و باید جلوی آن را گرفت! برای آنها قابل درک نیست که چرا حرفه خبرنگاری مانند معدنکاری در رده مشاغل سخت و زیانآور قرار دارد و درنمییابند این موضوع بدان معنا نیست که خبرنگار لزوما در حوزه جنگ یا حوادث مشغول به کار باشد.
آنها نمیدانند اهمیت تسهیل هرچه بیشتر کار خبری در حدی است که نباید و نمیتوان به بهانه سوءاستفاده برخی افراد از سهمیه طرح ترافیک خبرنگاران، این سهمیه را حذف کرد.
آنها نمیدانند با قشری سروکار دارند که بهرغم حساسیت بالای شغلی، بنا بر گزارش حقوق و دستمزد سال ۱۳۹۵، مانند معلمان کمترین دستمزد را در میان همه مشاغل با میانگین یکمیلیون و سیصدهزار تومان دریافت کردهاند و حالا توقع دارند یک خبرنگار برای انجام وظیفه و خدمترسانی مطلوب، دستمزد چهار ماه از سالش را برای پرداخت عوارض طرح ترافیک هزینه کند.
اما چرا شوراییان اینچنین فکر میکنند و چنین تصمیمات نابهخردانهای میگیرند؟ زیرا بیشتر آنان برخلاف آنچه که از فهرست امید انتظار میرفت، برخاسته از یک فرهنگ شفاهی، شنیداری و تقلیدی هستند که بسیار سطحی، هیجانی و سادهانگارانه به موضوعات بنیادین، زیرساختی و استراتژیک نگاه میکند.
این است که در نگاهشان حق قانونی خبرنگار برای دسترسی سهل و آسان به اطلاعات تعریفی ندارد و نمیدانند اصولا چرا «خبرنگار هر زمان و هر کجا که تشخیص داد باید به اطلاعات برسد، بلامانع باید آنجا باشد» و همچنانکه کسی جلوی خودروهای امداد و نجات ـ یعنی آمبولانسها و آتشنشانها ـ نمیگیرد، جلوی خودرو خبرنگار را هم نمیتوان گرفت.
آنها حتی نمیدانند که با تلاش رسانهها و خبرنگاران – بهویژه طیف مستقل این قشر – بود که اکنون بر کرسیهای خود تکیه زدهاند؛ رسانهها و خبرنگارانی که امید به جریان اصلاح و اعتدال را در دل مردم زنده نگه داشتهاند.
آنها بهرغم تکرارهای تاریخی نیاموختهاند که مسیر اصلاح و توسعه در هر کشوری از شاهراه تسهیل و تسریع اطلاعرسانی و شفافسازی میگذرد.