رنج طبیب شدن/ چند ماه است که حقوق مان را نداده اند
چند ماه است که حقوق مان را نداده اند محل زندگی نداریم. اجبار است که جدا از هم زندگی کنیم. یکی از متخصصان زنی که دوره طرح اش را در سر پل ذهاب گذرانده: گاهی در اتاق عمل برای بخیه زدن مجبور بودیم از چراغ موبایل استفاده کنیم، مسئولان کرمانشاه می گفتند پول نداریم!
دیده بان ایران: خانه، شباهتی به خانه ندارد و آنها چارهای ندارند جز اینکه ماهها و سالها زندگیشان را در میان همین چهاردیواریها، هزاران کیلومتر دورتر از خانه واقعیشان، پهن کنند. آنها همان پزشکان متخصصی هستند که دوره طرحشان را درمناطق محروم میگذرانند و روستاهای سیستانوبلوچستان و کرمانشاه و خراسان و کرمان و خوزستان و... آنها را هر روز میبینند که در سینهکش آفتاب در رفتوآمد هستند. چارهای هم ندارند، تعهدنامههای محضری دست و پایشان را بسته، مجبورند فرسنگها به دور از خانه، طرحهای پزشکی مشقتبار را بگذرانند. خانه هایی که عقرب و موش و موریانه دارد و چهاردیواریهایش بوی نم می دهد. آنها، پزشکانی که علاج میکنند، دوای درد خود نمیدانند.
خانه پر از عقرب و موریانه بودسقف چکه میکرد
همین چند روز پیش بود که یک فیلم چند دقیقهای از اعتراض پزشکی که طرحاش را در یکی از مناطق محروم میگذراند، منتشر شد. پزشک زنی که در یک مراسم با حضور وزیر بهداشت، میکروفن را میگیرد و از شرایط سخت زندگیاش در یکی از مناطق محروم میگوید که منجر به سقط جنینش شده است. در بخشهایی از این ویدیو دیگر صدای پزشک معترض شبیه ناله میشود و گریه مجال حرفزدن به او نمیدهد. او از خانه محل اقامتش میگوید که پر از موش است. شرایط این زندگی آنهم برای پزشکانی که از سرمایههای کلانشان زیاد حرف شنیده میشود، شاید برای ما عجیب باشد، اما برای پزشکانی که خودشان دوره طرح را در یکی از مناطق محروم گذراندهاند، کاملا عادی و باورپذیر است. الهه شریفی، متخصص زنان است و در دانشگاه علوم پزشکی البرز مشغول به کار. او از آذرماه سال ٩٤، ١٧ماه در شهرستان سرپل ذهاب که بهعنوان یکی از مناطق محروم شناخته میشود، دوره طرحاش را گذرانده و حالا از آن روزها به «شهروند» میگوید: «من ١٧ماه در این شهر طرحم را گذراندم و چهارماه هم اضافه ماندم. ١٧ماهش برای دوره طرح تخصصام بود و ٤ماه دیگر را برای امتیازی که دارد، ماندم، چون ماندن در مناطق محروم، برای گرفتن مجوز مطب در شهرهای بزرگ، امتیاز به شمار میرود، یعنی من با ٤ماهی که ماندم، توانستم ٤٠ امتیاز به دست بیاورم که بعدها برای اینکه بتوانم در مرکز استانی مطب داشته باشم، به من کمک کند، اما شرایط زندگی و کار در آن منطقه آنقدر سخت بود که نتوانستم بیشتر از ٤ماه دوام بیاورم.»
شریفی دوره طرحاش را همراه همسر و فرزندش گذرانده، همسر، شغلاش را رها کرده و همراه او به سرپل ذهاب رفت تا شریفی دوره طرحاش را تمام کند: «اینجا شرایط زندگی خیلی سخت است، تابستانها دمای هوا به ٦٠درجه هم میرسد، محل اقامت ما در حیاط بیمارستان محل کارم بود، وقتی خانه را تحویل گرفتم، شوکه شدم، خیلی شرایط بدی داشت، فرش و لوازمش بشدت کهنه بود، تخت و صندلیهایش شکسته بود، سقفش سوراخ بود، باران که میآمد، تشتی میگذاشتیم تا خانه خیس نشود. حتی ماشین لباسشویی نداشت، وقتی از بیمارستان درخواست کردیم، گفتند لباسشویی از واجبات نیست. من خودم خیلی از وسایل را خریدم و با خودم آوردم.» او میگوید؛ محل اقامتشان، پر از موریانه و عقرب بود: «من یک بچه ٥ساله دارم، اما خانه عقرب و موریانه داشت، همسرم، دور تا دور خانه را سیمان کشید تا از عقربها درامان باشیم.» شریفی میگوید که شرایط زندگیاش با وجود همسر و فرزند بهتر از کسانی است که به تنهایی در مناطق محروم زندگی میکنند: «دوره طرح در مناطق محروم برای زنان مجرد خیلی سخت است، بعضی از پزشکان خارج از مرکز درمانی زندگی میکنند، شبها در این مناطق امنیت کافی برای زنان تنها، وجود ندارد و میتواند مشکلاتی برای آنها ایجاد کند. همه اینها درحالی است که تأهل و فرزندداشتن برای پزشک امتیاز به شمار میرود اما برای مجردان این امتیاز نیست.»
شریفی میگوید: «تنها دلیلی که باعث شد این منطقه را برای گذراندن دوره طرح تخصص انتخاب کنم، این بود که دوره طرح عمومیام را هم در کرمانشاه گذرانده بودم، اما فکر نمیکردم اینطور باشد، روزی که خانه را تحویل دادم، مسئول بیمارستان تعجب کرد، چطور ما این همه مدت در این مکان زندگی کردهایم. وضع زندگی پرسنل بیمارستانهای مناطق محروم از ما بهتر است.» این پزشک زنان از امکانات بیمارستان شهدای سرپل ذهاب هم میگوید، بیمارستانی که مراجعه بالایی دارد: «امکانات بیمارستان بد نبود، مشکلات زیاد داشت، برخی تجهیزات را نداشتند، مثلا گاهی در اتاق عمل برای بخیهزدن مجبور بودیم از چراغ گوشیهای تلفنهمراهمان استفاده کنیم، مسئولان کرمانشاه میگفتند، بودجه نداریم. اصرار آنها بر این بود که هیچ بیماری به مراکز درمانی دیگر ارجاع داده نشود.»
١٠ ماه است کارانه نگرفتم حقوقم یکمیلیون و ٥٠٠هزار تومان است
«نیلوفر» پزشک دیگری است که در حال گذراندن دوره طرح تخصصاش در سرپل ذهاب است؛ منطقهای که دو ساعت با شهر کرمانشاه فاصله دارد. ١٠ ماه از دوره طرحاش گذشته و دو سال و چهار ماه دیگرش مانده: «من چون طرح دوره عمومیام را نگذراندهام، مدت طرح تخصصام بیشتر شد، یعنی با هم جمع شد، البته همسرم هم با من دوره طرحاش را میگذراند.» آنها دوره طرحشان را با هم میگذرانند اما کمتر همدیگر را میبینند. نیلوفر بین سرپل ذهاب و قصرشیرین در رفتوآمد است و از شرایط خانهشان میگوید: «با اینکه خانه ما در حیاط بیمارستان است، اما عقرب و موش و مارمولک دارد. من خودم اهل زنجان هستم؛ ترجیح میدادم در یکی از مناطق محروم زنجان دورهام را بگذرانم اما موافقت نکردند، الان از اینجا تا زنجان ٩ساعت راه است، اگر بخواهم هوایی بروم، باید به تهران بیایم و از آنجا به زنجان بروم.» شرایط بد اقتصادی یکی دیگر از مشکلاتی است که این پزشک متخصصان زنان به آن اشاره میکند: «١٠ماه است کار میکنم اما هنوز کارانههایمان را ندادهاند. حقوق ما همان یکمیلیون و ٥٠٠هزار تومان است که به همه پرداخت میشود؛ همه اینها در حالی است که ٢٥ شب در ماه مریض میبینم و تنها ٥ روز برای من میماند که بتوانم به تهران که خانهام هست، بروم. متاسفانه ما مشکلات زیادی داریم اما جو علیه پزشکان است و همه دنبال این هستند که از ما شکایت کنند و دیه بگیرند.»
اختلافات خانوادگی در خانواده این پزشکان شایع است
او میگوید: «شرایط گذراندن دوره طرح برای افرادی که ازدواج کرده و دور از همسر و فرزند هستند، خیلی سخت است. ما افرادی را داریم که خودشان در منطقه محروم هستند و فرزند دارند، فرزندشان بلاتکلیف مانده است.» اختلافات خانوادگی در این خانوادهها شایع است، آنها استرس بالایی را تحمل میکنند: «واقعا مردم نمیدانند در زندگی پزشکان به دلیل فشار بالا و استرس زیاد چه خبر است. درآمدهای آنچنانی برای یک عده خاصی است، بیشتر پزشکان این شرایط را ندارند.»
در منطقه صفر مرزی بیمارستان ساختهاند اما به فکر نیروهایش نبودند
خانم دکتر «م» پزشک دیگری است که در راسک سیستانوبلوچستان زندگی میکند و تنها یک ماه مانده تا دوره طرحاش را در یکی از مناطق محروم این استان بگذراند، اما بشدت از شرایطش ناراضی است. او هم پزشک متخصص زنان است: «١٥ماه است که به هیچکس در بیمارستان ما کارانه ندادهاند؛ این بیمارستان از سال ٩٥ هیچ کارانهای به پزشکان نداده. انتخاب مناطق محروم برای ما پزشکان انگیزه مالی میتواند داشته باشد، اما با این شرایط حتی درآمدی هم نداشتیم. واقعا در یازده ماه گذشته اینقدر شرایط برای من سخت بود که میخواهم به طور کلی قید پزشکی را بزنم و بروم یک کافیشاپ باز کنم، واقعا ما چه گناهی کردهایم که باید در این منطقه بدون هیچ امکاناتی کار کنیم؛ چرا از بومیهای همین منطقه برای فعالیت استفاده نمیکنند؟» او میگوید: «مردم این منطقه به نبود امکانات عادت کردهاند؛ نزدیکترین مرکز درمانی به راسک، ایرانشهر است؛ وزارت بهداشت در منطقه صفر مرزی بیمارستانی را تأسیس کرده اما به فکر تأمین نیروی انسانی آن نبوده است. ما الان از تهران به این بیمارستان آمدهایم، در ماه ٨ روز مرخصی داریم، یک روز آن در راه هستیم؛ یعنی من ٦ صبح از اینجا راه میافتم، ٣ ساعت در راه هستم تا به چابهار برسم، پروازهای تهران همیشه تأخیر دارد و درنهایت حدود ساعت ١٢شب به تهران میرسم. همسرم در تهران است و باید هر ماه به خانه بروم ولی همین مسیر و راه و مشکلاتش، دردسرهای زیادی برای من ایجاد کرده و حتی زندگی زناشوییام را مختل کرده است.»
اول گفتند ٩ ماه و ١٨ روز، بعد شد یک سال
دکتر «م» ٣٧ساله است و میگوید همسرش نمیتوانست شغلش را رها کند و با او به سیستانوبلوچستان بیاید؛ اما یکبار که به این منطقه آمده شوکه شده: «در یک پانسیون زندگی میکند، اما تنها یک مغازه در آن منطقه پیدا میشود تا از آن خریدی انجام دهد.» او میگوید: «راسک را به این دلیل انتخاب کردم که دوره طرحم زودتر تمام شود، آن زمان به ما گفتند دوره طرح این منطقه ٩ماه و ١٨روز است، اما وقتی آمدیم گفتند یک ساله شده، ولی اینها نمیدانند که برای ما یک روز هم یک روز است.
٥ سال است ازدواج کردیم
اما عملا زندگی مشترکی نداشتیم
یکی دیگر از پزشکان مناطق محروم مردی است که همراه با همسرش دوره طرح را میگذراند و نخواست نامی از او در گزارش بیاید. او معتقد است بخش زیادی از مشکلات افرادی که طرح خود را در مناطق محروم میگذرانند، ناشی از رابطهبازی و سیاسیکاری مدیران است. این پزشک ۳۰ساله درباره شرایط کنونی خود میگوید: «همسرم پزشکی متخصص و در حال گذراندن طرح است. بر اساس قانون ما باید در یک شهر باشیم ولی او را به شهر دیگری فرستادند در صورتی که ابتدا حکم ما را یک شهر زدند و در مرحله بعد ما را از هم جدا کردند. مشکل اصلی ما جدایی است که عملا دارد زندگی ما را از بین میبرد. من در سن حدود ۳۰سالگی آمدم زندگی را شروع کنم که این مشکل را برای ما به وجود آوردند. ما هر ۲۵ شب یکبار میتوانیم همدیگر را ببینیم این در حالی است که ما در دوره رزیدنتی هم با هم نبودیم. الان ما ۵ سال است زندگی خود را آغاز کردیم ولی عملا زندگی مشترکی نداشتیم.» او هم مانند خیلی از پزشکان دیگر در مناطق محروم هنوز کارانهای دریافت نکرده است: «١٠ ماه است کار میکنم اما ریالی نگرفتهام؛ حتی حقوق ماهیانهام که حدود ۲میلیون تومان است را هم نامرتب دریافت میکنم.» محل استراحت پزشکی که از ۷ صبح تا ۱۰شب، تنها دو ساعت فرصت استراحت دارد و در هر ساعت شبانهروز باید آمادگی رسیدگی به بیماران اورژانسی را داشته باشد، هم شرایط خاص خود را دارد: «به من یک سوییت ۵۰ متری در این شهر گرمسیری دادند که در محوطه بیمارستان است. در این مدت دو بار عقرب من را نیش زده. شاید باورتان نشود ولی من هفتهای حداقل یک عقرب میکشم.» او میگوید وقتی در صداوسیما و تلویزیون درباره حقوقهای نجومی پزشکان بحث میکنند، برایش این سوال ایجاد میشود که این افراد چه شرایطی دارند و کجا هستند: «صبح تا غروب در تمام رسانههای کشور درباره پزشکان صحبت میشود ولی تمام این پزشکان نجومی، افرادی هستند که در سیستم هستند و آشنا دارند. وزیر میگوید حقوق پزشکان پرداخت شده و نباید زیرمیزی بگیرند و... در حالیکه اصلا چنین چیزی نیست. کسانی که در تلویزیون و صداوسیما علیه پزشکان حرف میزنند گوشهای از مشکلات ما را نمیدانند. این توصیفات و حقوقهای نجومی مربوط به پزشکان چهار بیمارستان خصوصی در تهران است که اکثرا رانت سیاسی و... دارند.»
بیماری های روحی و جسمی گریبانگیر پزشکان
اعظم السادات موسوی، رئیس انجمن متخصصان زنان و مامایی ایران در گفت و گو با «شهروند» از مشکلات این پزشکان باخبر است. او می گوید:« ماجرا این است که تمام پزشکان بعد از پایان دوره تخصص و طرح آن حق کار کردن پیدا میکنند، طول این دوره هم بهطور متوسط، ٢٤ ماه است، البته با توجه به منطقه گذراندن طرح، این مدت کم یا زیاد میشود، این دوره در برخی مناطق به ٩ ماه هم میرسد، در این دوره پزشکان حق راهاندازی مطب ندارند، بعد از آن هم پزشکان باید امتیازی داشته باشند تا بتوانند در مرکز استان ها مطب دایر کنند، این امتیازها هم بستگی به مدتی است که در مناطق محروم میگذرانند، بیشترین امتیاز را هم تهران دارد، یعنی برای اینکه پزشکی در تهران مطب داشته باشد، باید بالاترین امتیاز را بگیرد.» او اینها را میگوید و به مشکلاتی که پزشکان برای گذراندن طرح در مناطق محروم با آن مواجه هستند اشاره میکند: «در این مناطق پزشکان امکانات کافی ندارند، آنها ناچارند خیلی از بیماران را به بیمارستانهای دیگر ارجاع دهند و شرایط درمانی خاصی برای بیماران در نظر بگیرند. برخی پزشکان شاید تنها پزشک آن منطقه باشند که گرفتاریهای زیادی را در محل تجربه میکنند.» دور ماندن از خانه با وجود داشتن همسر و فرزند هم از دیگر مشکلاتی است که موسوی به آن بهعنوان یکی از مشکلات پزشکان متخصص در دوره گذراندن طرح اشاره میکند. او درباره اینکه گفته میشود پزشکانی که نمره پایینتری در امتحان دستیاری به دست آورده باشند، در مناطق محرومتری قرار میگیرند، توضیح میدهد: «کسانی که در امتحان بورد تخصصی نمره بالاتری گرفته باشند، مراکز استانها را انتخاب میکنند، بعد از آن مناطقی که باقی میماند گزینه انتخاب سایر پزشکان میشود که معمولا در مناطق محروم قرار میگیرند. پزشکان برای طی کردن این دوره، یک تعهد محضری هم میدهند، بههرحال آنها چارهای ندارند برای اینکه بتوانند مطبی داشته باشند، این دوره را طی کنند.» او میگوید: «این شرایط برای زن و مرد یکسان است، البته این قانونی نیست که از سوی وزارت بهداشت وضع شده باشد، مصوبه مجلس است و سال هاست که اجرا می شود. البته وزیر بهداشت در طرح تحول سلامت خیلی تلاش کرد که از افراد بومی برای این مناطق استفاده کند و برای پزشکان انگیزه ماندن در این مناطق را ایجاد کند.»
به گفته رئیس انجمن متخصصان زنان و مامایی ایران، دوره طرح پزشکان درست مانند دوره سربازی است و بههمان اندازه برای آنها سخت و طاقت فرساست:«پزشکان حتی پس از طی کردن این دوره ها، هم باید سرمایهای داشته باشند تا بتوانند مطبی دایر کنند، تازه بعد از آن آیا بیماران زیادی خواهند داشت یا خیر، دغدغه دیگر آنهاست. بههرحال اینها مشکلاتی است که پزشکان جوان با آن مواجه هستند.» موضوع دیگری که این پزشک متخصص زنان مطرح میکند، بیماریهایی است که بهدلیل فشار زیاد و استرس بالا، گریبان پزشکان را میگیرد: «علاوه بر اینکه این دورهها، زندگی پزشکان را مختل میکند، آنها را درگیر بیماریهای روحی و جسمی میکند. در حال حاضر تعداد قابل توجهی از پزشکان زن هستند که مبتلا به سرطان شدهاند.»
شهروند