موافقان و مخالفان تشکیل سازمان ملی جوانان چه می گویند
چندی پیش یکی از روزنامهها اصولگرای «جوان» درخصوص احیای دوباره سازمان ملی جوانان گزارشی نوشت و درآن ادعا کرد که هدف واقعی تشکیل این سازمان جاندادن به فعالیتهای سیاسی و پنهانی دولت است؛ چراکه با استقلال این سازمان و تفکیک از وزارتخانه ورزش نظارت مجلس را از روی آن برمیدارد.رئیس سابق سازمان ملی جوانان با انتقاد از این نگاه بدبینانه اظهار میکند: «سازمان ملی جوانان مانند همه سازمانهایی که در دولت وجود دارند، یک سازمان حرفهای و تخصصی است. بنابراین چنین نگرشی به یک سازمان ملی، برداشتی اشتباه یا تهمت است
دیده بان ایران: «سازمان ملی جوانان» نامی آشنا برای خیلی از دهه پنجاهیها و شصتیهایی است که حالا خیلیهایشان دیگر جوان نیستند. همان سازمانی که ١٧سال پیش با هدف حمایت از قشر جوان به صورت ملی و فراگیر تاسیس شد، اما در طول این سالها به دلیل تغییر دولتها و سیاستها از هدف اصلیاش دور ماند تا درنهایت با وزارت ورزش و سازمان تربیت بدنی ادغام شد. حالا اما قرار است دوباره این سازمان احیا شود؛ سازمانی مخصوص جوانان تا دوباره به آن روزهای طلایی برگردد. همان روزهایی که جوانان داوطلبانه عضو این سازمان میشدند و برای شرکت در گفتمانها و برنامههای مختلف ثبتنام میکردند. تا اینکه پس از چندسال این تشکیلات کمکم به حاشیه رفت و از آن همه شور و شوق جوانی و جلسات گفتوگو و شوق دیدار با رئیسجمهوری دولت هشتم تنها یک کارت عضویت به جا ماند و باطل شد.
برداشت نخست
با نزدیک شدن به پایان کار دولت یازدهم بحث تشکیل دوباره «سازمان ملی جوانان» یکی از برنامههای اصلی دولت دوازدهم است. با این حال، برخی از موافقان احیای دوباره این سازمان معتقدند سالهاست که جای نهاد مستقلی برای اداره امور جوانان خالی است و به همین دلیل احیای چنین سازمانی در شرایط کنونی کشور و با برنامهها و سیاست گذاریهایش میتواند برای قشر جوان جامعه انگیزه ایجاد کند. در کنار این دیدگاه، مخالفانی ایستادهاند که جوانان را قربانی این سازمان میدانند و معتقدند این طرح که در دهه گذشته شکست خورده، نتیجهای را عاید جوانان نخواهد کرد. این پرونده به دنبال این است که با بررسی عملکرد نیازهای امروز جوانان از جامعه و دولت به این پرسش که آیا این سازمان میتواند پاسخگوی نیازهای قشر جوان باشد یا خیر، پاسخ دهد.
برداشت دوم
این روزها تعدادشان بیش از پیش است. سرت را بچرخانی جوانی را خواهی دید؛ در کوچه، خیابان، پشت فرمان، پشت صندوق دکان، گروههای تلگرام، پیجهای اینستاگرام، مدرسه، دبیرستان، دانشگاهها و هر گوشه و کناری از کشور پر است از جوانان. همانهایی که یکسوم جمعیت کشور را تشکیل میدهند و این روزها به غیر از فضای مجازی، تریبونی برای بیان مشکلاتشان ندارند. براساس سرشماری سال ١٣٩٥ بیش از ٢٦درصد این جمعیت نیز بیکار هستند و در این شرایط رویای داشتن خانه و کار و ازدواج برای آنها آرزویی دور و دراز شده است. این روزها جوانان، جوانان دهههای گذشته نیستند؛ گذشت زمان و تغییرات در سبک زندگی مردم نیازهای جوانان این دوره و زمانه را هم بهروز کرده و حالا مشکلات و نیازها دیگر با چندسال گذشته قابل مقایسه هم نیست. با همه اینها «شورای عالی جوانان» نیز در دهه٧٠ با نگاه سروسامان دادن و رسیدگی به جوانان تشکیل شد و درنهایت درسال ٧٩ به«سازمان ملی جوانان» تبدیل شد. اما این سیر و تحولات که در ١٠سال بعد نیز با ادغام این سازمان با وزارت ورزش به شکل دیگری تغییر هویت داد، نتوانست خیال جوانان را برای جوانی و آیندهشان راحت کند.
برداشت آخر
خیلیها میگویند جوانان با سازمانهای ملی آشنایی ندارند یا تصور میکنند که سازوکار این سازمانها نیز مانند برخی از ادارات دولتی سخت و پیچیده است و درنهایت هم معلوم نیست چه خواهد شد! نگرشی که در دولت اول محمود احمدینژاد نسبت به سازوکار سازمان ملی جوانان به وجود آمد نیز همین بود و به همین خاطر نیز درسال ١٣٨٩ با وزارت ورزش و سازمان تربیتبدنی ادغام شد. پس از این ادغام نیز این بخش از وزارتخانه ورزش کارایی چندانی نداشت و به همین خاطر حالا پس از گذشت نزدیک به ٧سال تصمیم به جدایی و استقلال این سازمان گرفته شده است.
بنابراین با دستور رئیسجمهوری، لایحه تشکیل سازمان ملی جوانان تدوین شد و برای جمعبندی در اختیار ١٢ دستگاه دولتی قرار گرفت و سپس به مجلس تقدیم شد. لایحهای که طبق برآوردهای دقیق برای انجام کارهای شایسته در حوزه جوانان ١٠میلیارد تومان بودجه پیشنهاد داده است. با این تعریف حالا که در پیچوخم تصمیم مجلس و دولت برای احیای دوباره سازمان ملی جوانان قرار داریم، با موافقان و مخالفان این طرح گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
پیشینه
از کاخ تا سازمان جوانان
در هر دورهای از ایران معاصر، ایران از لحاظ جمعیتی جوان بوده است. بنابراین هر حکومت و دولتی در برابر جوانانش به چالش کشیده شده و به تبع برای رسیدگی به دغدغهها و نیازهای اجتماعی و فرهنگی جوانان، نهادها و سازمانهایی را ایجاد کرده است. در ادامه کارنامه رژیم پهلوی دوم و دولتهای پس از انقلاب اسلامی را در زمینه رسیدگی به امور جوانان بررسی میکنیم.
سازمان رهبری جوانان: در این دوران دغدغه جوانان مسأله پیچیدهای بود. در دوران رژیم پهلوی دوم به دلیل تفاوت بین باورهای بیشتر مردم با حاکمیت، جوانان یکی از اقشار تهدیدکننده برای رژیم شاه مخلوع ایران محسوب میشدند. در این شرایط حکومت تصمیم گرفت تا با الگوبرداری از غربیها برای سرگرم کردن جوانان راهی پیدا کند. همین هم شد که عدهای از درباریان راهی کشورهای غربی شدند تا از نزدیک با شیوه و نوع برنامههای جوانان آشنا شوند. درنهایت سال ١٣٤٠ و در دوره نخستوزیری علی امینی سازمانی با عنوان «سازمان رهبری جوانان» تاسیس شد. این سازمان که با تقلید صرف از غربیها در زمینههای ورزش، تئاتر، موسیقی و سخنرانی برای جوانان فعالیت میکرد، درنهایت پس از گذشت ٤سال از تاسیس، به دلیل عدماستقبال جوانان منحل شد و به یک باشگاه ورزشی تغییر کاربری داد.
کاخ جوانان: پس از انحلال سازمان رهبری جوانان، دولت به فکر تشکیل سازمان دیگری برای رسیدگی به امور جوانان ایران افتاد. یکسال بعد یعنی در سال١٣٤٥ با هدف تثبیت حکومت «کاخ جوانان» با هزینهای معادل ١٠میلیون تومان زیر نظر فرح پهلوی تاسیس شد. کاخ جوانان شامل کتابخانه، سینما، اتاقهای شطرنج و بیلیارد بود و در سالن اجتماعات آن انواع برنامههای سخنرانی، تئاتر و کنسرت برگزار میشد. با این تعریف اگرچه هدف از تاسیس این کاخ جذب دانشجویان و اقشار ضعیف جامعه بود، اما درنهایت به دلیل تغییرات سیاسی و تضاد اینگونه مکانها با جامعه مذهبی ایران این مکان نیز نتوانست حکومت پهلوی را به اهدافش نزدیک کند. سرانجام با اوجگیری مبارزات مردمی با رژیم پهلوی کاخهای جوانان که در آن دوران در بسیاری از شهرهای کشور نیز شعبه داشتند مورد حمله انقلابیون قرار گرفت و برخی از ساختمانهای آن نیز به آتش کشیده شد.
کانون اسلامی جوانان: پس از پیروزی با شکوه انقلاب اسلامی، توجه به نیازها و خواستههای جوانان و دانشجویان دینی و انقلابی کشور یکی از دغدغههای بزرگ کشور بود. به همین خاطر در اوایل انقلاب نیز سپاه پاسداران در ساختمانهای به جا مانده از این کاخ «کانون اسلامی جوانان» را تشکیل داد. در این کانون که با حمایت بخش فرهنگی سپاه تشکیل شده بود، برنامههای مذهبی اجرا میشد.
شورایعالی جوانان: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نهادها و سازمانهای زیادی در جهت حمایت از قشر جوان جامعه قدم برداشتند. بهعنوان مثال با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران «بسیج دانشآموزی» با اهداف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و علمی وظیفه رسیدگی به امور جوانان و دستاوردهای انقلاب اسلامی را برعهده گرفت. با این حال تا سال ١٣٧١ نهاد و سازمانی که بهطور مشخص وظیفه اداره امور جوانان را برعهده داشته باشد، وجود نداشت تا اینکه در ١٢ خردادماه سال ٧١ و در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی شورای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایده تشکیل شورایعالی جوانان را مطرح کرد. با موافقت شورایعالی انقلاب فرهنگی این شورا براساس اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی در جهت حمایت و تامین نیازهای جوانان کشور تشکیل شد. این شورا در سال ۱۳۷۶ به مرکز ملی جوانان تغییر نام داد و بالاخره براساس قانون سوم توسعه، در سال ١٣٧٩ و در دولت اول سیدمحمد خاتمی، به «سازمان ملی جوانان» تغییر نام داد.
نظر موافق
آسیبهای جوانان نیاز به یک سازمان در سطح ملی دارد
رحیم عبادی، استاد دانشگاه و رئیس اسبق سازمان ملی جوانان|
اگر قرار است سازمان ملی جوانان که در دهه٨٠ با سازوکار و اساسنامهای مشخص در حوزه جوانان فعالیت میکرد، دوباره احیا شود، نیاز به بازنگری در برنامهها و اهدافش دارد؛ چراکه امروزه به دلیل بزرگترشدن مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور، نیازها و انتظارات قشر جوان، همان انتظارات جوانان دهه٨٠ نیست. به همین خاطر در رابطه با سوژه گزارش امروز، به سراغ رئیس سابق سازمان ملی جوانان در دولت هشتم رفتیم. رحیم عبادی استاد دانشگاه و رئیس اسبق سازمان ملی جوانان در رابطه با احیای این سازمان در دولت دوازدهم به «شهروند» میگوید: «احیای مجدد سازمان ملی جوانان امر پذیرفتهشدهای است. در این مدت تشکیل دوباره سازمانی مستقل برای اداره امور جوانان توسط دولت و نهادهای مدنی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این ارزیابیها و کارهای کارشناسی مشخص شد احیای دوباره این سازمان ارزشمند است. در نتیجه امروزه با توجه به تغییرات اجتماعی و سبک زندگی جوانان نسبت به یکدهه گذشته، میبایست توجه بیشتری نشان داد. در سالهای گذشته به دلیل غفلت دولتها نسبت به نیازهای طبیعی جوانان این نیازها نیز به مرور زمان انباشته شد و تبدیل به مطالبات اجتماعی شده است که همین موضوع ضرورت ایجاد یک سازمان مستقل در حوزه جوانان را تشدید میکند.»عبادی در ادامه با بیان اینکه درحال حاضر معضل و مشکلات جوانان در جامعه تبدیل به یک چالش بزرگ شده است، میافزاید: «در بعضی از حوزهها مانند آسیبهای اجتماعی وضع جوانان تبدیل به بحران شده است. وقتی در کشور بین ٢ونیم تا ٣میلیون فرد معتاد داریم یا آمار طلاق رو به افزایش است، نشان میدهد که مشکلات بهطور طبیعی در زمان خودش حل نشده و به همین خاطر در گذر زمان تبدیل به بحران شده است. بنابراین اگر سازمانی تشکیل شود که در سطح ملی به صورت فرابخشی روی حل مسائل و مشکلات جوانان متمرکز شود، نهتنها شرایط اجتماعی و اقتصادی کنونی را میتوان سروسامان داد بلکه میتوان به کاهش آسیبهای اجتماعی در حوزه جوانان نیز امیدوار شد.»چندی پیش یکی از روزنامهها اصولگرای «جوان» درخصوص احیای دوباره سازمان ملی جوانان گزارشی نوشت و درآن ادعا کرد که هدف واقعی تشکیل این سازمان جاندادن به فعالیتهای سیاسی و پنهانی دولت است؛ چراکه با استقلال این سازمان و تفکیک از وزارتخانه ورزش نظارت مجلس را از روی آن برمیدارد.رئیس سابق سازمان ملی جوانان با انتقاد از این نگاه بدبینانه اظهار میکند: «سازمان ملی جوانان مانند همه سازمانهایی که در دولت وجود دارند، یک سازمان حرفهای و تخصصی است. بنابراین چنین نگرشی به یک سازمان ملی، برداشتی اشتباه یا تهمت است. سازمان حرفهای و تخصصی سازمانی است که بنا بر وظایف و اساسنامهاش برنامهریزی میکند و در همان حوزه بهطور مشخص و شفاف ادامه حیات میدهد. سازمان ملی جوانان برای حل مسائل و مشکلات جوانان میتواند با همه طیفها و تفکرات سیاسی تعامل میکند و مختص به گروه خاصی نیست.»
نظر مخالف
تکرار اشتباهات گذشته ضعف مدیریتی کشور است
عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران| اگرچه لازمه نقد و بررسی هر موضوعی بررسی عملکرد و نتیجه حاصل از آن است اما یکی از دلایل مخالفان با احیای دوباره سازمان ملی جوانان این است که این سازمان در سالهای حیاتش فعالیت چشمگیر و تأثیرگذاری نداشته است، بنابراین نباید دوباره اشتباه گذشته را تکرار کرد. عباس سلیمینمین یکی از کسانی است که به این موضوع نقد دارد و دراینباره به «شهروند» میگوید: «تجربهکردن دوباره اشتباهات گذشته و تکرار این موضوعات یکی از مشکلاتی است که متاسفانه به لحاظ مدیریتی گرفتار آن هستیم. یکی از همین موضوعات، بحث احیای سازمان ملی جوانان است. تکرار کارهای گذشته که نتیجه مطلوبی از آنها حاصل نشده است، موجب اتلاف انرژیهای فراوانی میشود.»سلیمینمین معتقد است؛ اینکه به راحتی یک دولت با اعمال سلیقه یک سازمان را به وزارتخانهای ادغام کند و دولتی دیگر آنها را تفکیک کند، بدون پژوهشهای دقیق و کارشناسی، قابل دفاع نیست و دراینباره میافزاید: «این کار در دورهها و دولتهای مختلف و به شکلهای متفاوت صورت گرفته و هرگز هم درس یا تجربهای برای دولتمردان و تصمیمگیرندگان نشده است. درصورتی که لطمههای زیادی از قبل این تصمیمات ناپخته متوجه مسائل ملی میشود. با این حال، من بهطورکلی نمیتوانم نظر کلی در رابطه با احیای دوباره سازمان جوانان بدهم؛ چراکه کارآمدی یا ناکارآمدی این سازمان در آینده مشخص خواهد شد اما چیزی که مشخصا در رابطه با این سازمان میتوان گفت، این است که با توجه به سوابق گذشته این سازمان، شاهد تأثیر عملکرد آن در بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی جوانان نبودیم.»سوالی که این روزها توجه منتقدان و کارشناسان این حوزه را به خود معطوف کرده، این است که آیا احیای دوباره سازمان جوانان به نفع جامعه جوان کشور است یا خیر؟ این کارشناس مسائل سیاسی به این پرسش اینگونه پاسخ میدهد: «قطعا مرکز پژوهشهای مجلس باید تحقیق مفصلی در این رابطه کرده باشد و افکار عمومی را قانع کند که تصمیم دولت گذشته درخصوص ادغام این سازمان با وزارت ورزش اشتباه بوده است. در واقع مرکز پژوهشها میبایست با آمار و ارقام و عدلهای که برای صاحبنظران قانعکننده باشد، به یک جمعبندی برسد و این موضوع که در گذشته ادغام این سازمان با وزارت ورزش امری اشتباه بوده است نیز، اعلام شود.»
سلیمینمین در پایان با تأکید بر اینکه آن چیزی که در سوابق این سازمان وجود دارد، جای تأمل دارد و باید مورد انتقاد جدی قرار بگیرد و دراینباره میافزاید: «ضمن پرهیز از اظهارنظر کارشناسی در این زمینه اصل این روند را درست و منطقی نمیدانم. حتی اگر بخواهیم برگردیم به تفکیک وزارتخانهها و سازمانها، باز هم باید بر طبق یک کار کارشناسی این کار انجام شود. گاهی اوقات دولتها برای یک شخص پست مدیریتی در نظر میگیرند و براساس آن، یک معاونت یا سازمان تشکیل میدهند. تمایلات فصلی و مناسبتی دولتها نباید با منافع ملی بازی کند و آنها را به خطر بیندازد. بنابراین لازمه احیای سازمانی مانند سازمان ملی جوانان نیازمند تحقیق و تفحص جدیتر نمایندگان و مرکز پژوهشهای مجلس است.»
شهروند