اشکهای دادستان پرونده آتنا
روزی که راز قتل آتنا کوچولو فاش شد و در همه محلههای پارس آباد پیچید که مردی رنگرز درلباس یک دوست، مرتکب قتل تکاندهندها ی شده است مردم با خشم به طرف خانه و محل کار اسماعیل هجوم بردند و میرفت تا فاجعهای رخ بدهد که دادستان طباطبایی با ابتکاری ناشی از آشنایی به روحیات مردم پارس آباد آنها را به مصلی کشاند و همه را به آرامش دعوت کرد
دیده بان ایران: دادستان پارس آباد نیزهمزمان با افشای رازقتل فجیع «آتنا» کوچولو، روزهای سختی را پشت سر میگذارد. چراکه او صرفنظر از اینکه دادستان است، پدر هم هست و آتنا را نیزمانند دخترش میداند. از سویی همزمان با وقوع چنین حادثه تلخی باید بحران را نیز مدیریت کند.
روزی که راز قتل آتنا کوچولو فاش شد و در همه محلههای پارس آباد پیچید که مردی رنگرز درلباس یک دوست، مرتکب قتل تکاندهندها ی شده است مردم با خشم به طرف خانه و محل کار اسماعیل هجوم بردند و میرفت تا فاجعهای رخ بدهد که دادستان طباطبایی با ابتکاری ناشی از آشنایی به روحیات مردم پارس آباد آنها را به مصلی کشاند و همه را به آرامش دعوت کرد. اودرگفتوگوی اختصاصی با خبرنگار«ایران» به سؤالات مطرح شده پاسخ داد.
جناب دادستان چرا مصلی را انتخاب کردید؟
در اینکه مردمان پارس آباد انسانهایی معتقد، مؤمن و با ایمان هستند هیچ شکی نیست و مصلی یک شهر که فضایی معنوی دارد میتواند تأثیر بسزایی در بازگرداندن آرامش به مؤمنان داشته باشد. از اینرو در شرایط بحرانی آن روز تنها راه حلی که به نظر کارشناسانه و متناسب با فرهنگ، سنت و دین مردم پارس آباد میرسید، تغییر محل تجمع مردم خشمگین و ناراحت از برابر خانه و محل کار متهم به یک مصلی بود.
تدبیرشما نتیجه داد؟
بله نتیجهاش این بود که مردم به مصلی آمدند و با شنیدن حرفهای ما که تأکید بر برخورد قاطع قانونی با متهم به قتل بود آرامش پیدا کردند و شهر هم آرام شد. شاید اگر با چنین روش دوستانهای با جمعیت خشمگین برخورد نمیشد اتفاقهای ناخوشایندی رخ میداد.
شایعههای بسیاری از همان روز نخست در خصوص این پرونده بود و بعد از کشف جرم هم اینگونه شایعهها ادامه دارد آیا این شایعهها در روند پرونده تأثیری داشته است؟
بهتر است شایعهای درست نشود و مردم و برخی از رسانههای مکتوب و مجازی یک کلاغ، چهل کلاغ نکنند. چرا که به روح و روان جامعه خدشه وارد کرده و فضا را آشفته میکنند. اما اینکه در روند تحقیقات بازپرس و پلیس خللی به وجود بیاورد خیر امکان ندارد چرا که مقام قضایی با پرونده ومستنداتش پیش میرود. اعتنایی هم به شایعهها ندارد.
اما همین شایعهها باعث فشار افکار عمومی شده و شاید روند تحقیقات را تحت تأثیر قرار دهد؟
امکان ندارد حتی اگر فشاری از سوی افکار عمومی باشد قاضی حتماً گام به گام و با اسناد و مدارک پیش میرود و غیر از این باشد مسیر به کج راهه میرسد.
جامعه پارس آباد را در وقوع جرایم بویژه چنین حادثهای چگونه ارزیابی میکنید؟
جامعه پارس آباد یک جامعه متدین با مردمانی زحمتکش که اینجا را به قطب کشاورزی تبدیل کردهاند، هستند این مردمان شریف عقایدی مستحکم و مذهبی دارند در مناسبتهای خاص مانند 22 بهمن، 29 بهمن که روز قیام تبریز است و روز قدس حماسه ساز هستند و در انتخابات نیز مشارکتی بالای 82 درصدی داشتند و این خود یک رکورد به حساب میآید پس پارس آباد جامعهای آگاه دارد و در خصوص این حادثه خاص باید گفت که در چنین شهری مستثناست و اگر نیم نگاهی به جرایم مشابهی در کل کشور داشته باشیم، میبینیم فجیعتر و تلختر از این حادثه در تهران و شهرهای دیگر، بارها و بارها رخ داده است.
چه باید کرد تا شاهد تکرار این حوادث نشویم؟ ستایش در ورامین، کیانا در مشهد، ستایش دیگری در یزد و حوادث مشابهی که شاید هیچگاه فاش نشده است!
باید به کانون درد توجه داشت اما خیلیها به جای یافتن کانون درد به ظاهر درد توجه میکنند. از جمله رسانهها. خود شما ببینید از تهران به اینجا آمدهاید تا جزئیات حادثه را بگیرید بنویسید قاتل چطور قتل را انجام داده، در این جنایت اذیت و آزاری شده یا.... در حالی که شما باید نزد متخصص و کارشناس این امور میرفتید در همان تهران بسیار هستند جامعهشناسان و روانشناسانی که باید از علم و دانش خود در چارهجویی و ارائه راه حلها اقدام کنند و رسانهها نیز میتوانند علمیتر و اجتماعیتر تجزیه و تحلیل کنند. اما الان به جای کانون درد به ظاهر درد توجه میشود. الان بیشتر به ماجراجوییهای چنین حوادثی تمرکز شده و نه تحلیل آن و ارائه راهکارهای پیشگیرانه.انتشار ابعاد مختلف یک حادثه میتواند آموزنده باشد و البته ما هم از تهران تا اینجا آمدهایم که با کارشناس و شخصی که در مقام دادستان، اشراف کاملی به جزئیات تیره و تاریک پرونده دارد مصاحبه کنیم و راهکار را از زبان دادستان بشنویم.خب مسیر را اشتباه آمدهاید من در مقام دادستان نظر حقوقی دارم که طبق قانون تحقیقات در پرونده تا زمان صدور کیفرخواست محرمانه است و نمیتوان آنها را به رسانهها ارائه داد.
قبول دارید رسانهها پل ارتباطی مناسبی بین مردم و دستگاه قضایی هستند؟ یا اینکه حادثه نگاری را سیاه نمایی میدانید؟
بستگی دارد. مثبت و منفیهای آن مطلق نیستند مثلاً در حادثه پلاسکو انتشار اخبار مثبت بود مگر اینکه خبرنگاران با ترددهای بیموقع در صحنه حادثه باعث تأخیر در عملیات امدادرسانی میشدند. در مورد پرونده آتنا نیز شاید برخی نوشتارها به نفع جامعه نباشد گاهی اشتباهات این چنینی در اطلاعرسانی به یک آفت تبدیل میشود.
اگر منظورتان شایعههایی است که در رسانهها انتشار مییابد. خب یکی از علل آنها پاسخگو نبودن مسئولان است مثل الان که باوجود ملی شدن ماجرای قتل آتنا اصلانی، درهای اطلاعرسانی ازسوی مسئولان مربوطه بسته شده است.
خب مقام مسئول در اطلاعرسانی قوه قضائیه مشخص است و ایشان نیز در نشست خبری پاسخگوی سؤالات خبرنگاران بودهاند.
اگر منظورتان سخنگوی قوه قضائیه است که باید بگویم ایشان پاسخهای کلی میدهند در حالیکه مردم پیگیر جزئیات هستند و شاید تصور کنند کوتاهیهایی صورت گرفته است!
باید سعی کنیم بلوغ فرهنگی جامعه را در چنین زمینههایی بالا ببریم.
راهکار چیست؟
ببینید آتنا مانند دختر خودم بود پس مشخص است که کلی غصه خوردم و حتی درخلوت خود اشک ریختم. اما باید بگویم که آتنا و خیلی از حادثه دیدگان و برخی از متهمان قربانی کم کاریهای خیلی دستگاهها، مسئولان و کارشناسهای مربوطه شده و میشوند.
منظور از خیلیها؟
خیلی خلاصه بگویم علم در کشور ما جامد شده است در حالی که باید مایع و روان باشد تا به پویایی برسد. دانشمندان ما بجز تعداد معدودی دیگر به دنبال بیشتر آموزی و تأثیرگذاری در جامعه نیستند و همین باعث کوتاهیها شده و آثارش در چنین پروندههایی رونمایی میشود در حالی که با برنامهریزی صحیح میتوان به جایی رسید که شاهد کاهش آمار چنین حوادثی در کل کشور باشیم.
به پرونده آتنا برگردیم با توجه به فشار افکار عمومی، گفته شده در مدت کمی و به صورت فوقالعاده به پرونده رسیدگی میشود و مجازات سریع متهم در راه است. یعنی برخی از روند قانونی در پروندههای قضایی و بویژه قتل نادیده گرفته خواهد شد؟
امکان ندارد که یک اصل در روند رسیدگی به پرونده حذف شود. سرعت دادن به تحقیقات معنای حذف ندارد بلکه استفاده از ابزار سرعت دهی است.
یعنی متهم به قتل تحت اقدامات روانکاوانه در پزشکی قانونی زیر نظر متخصصان قرار خواهد گرفت؟
به طورحتم شخصیت شناسی متهم طبق قانون انجام میشود اما شاید به جای انتقال متهم، از کارشناسان بخواهیم به پارس آباد بیایند و همزمان دیگر اقدامات قضایی توسط بازپرس و پلیس صورت گیرد. در حالی که در پروندههای دیگر این رویه فرق دارد یا اگر پرونده با پست به دیوانعالی ارسال میشود یا متهم در دادگاه کیفری استان اردبیل مستقر در اردبیل محاکمه میشود شاید با ابلاغ رئیس قوه قضائیه در پارس آباد صورت گیرد و پرونده را به طریق دیگری به دیوان بفرستیم که سرعت بیشتری داشته باشد. اما هیچگاه اجازه نداریم روند را تغییر داده یا بخشی را حذف کنیم. مثلاً فرصت 20 روزه اعتراض متهم را از او بگیریم و بخواهیم خیلی زود اعتراض کند؛ تعجیل در کار به معنای حذف روند قانونی نیست.
آخرین سؤال اینکه انگیزه متهم به قتل در این تراژدی چه بوده؟ قتلهای دیگر این متهم تا چه حدی رازگشایی شده و نظریه پزشکی قانونی در خصوص جزئیات مرگ آتنا چه بوده است؟
همانطورکه گفتم تحقیقات در مرحله بازپرسی محرمانه است.
مأموریت ویژه در پرونده
تیم ویژهای از پلیس آگاهی ناجا برای بررسی تخصصی قتل هولناک آتنا کوچولو از پایتخت به پارس آباد اعزام شدند.این اقدام پلیس در حالی صورت گرفت که یک هفته از پیدا شدن جسد دختربچه 7 ساله و اعترافات شیطان رنگرز گذشته است. به گزارش خبرنگار «ایران» کارآگاهان جنایی تحت سرپرستی سرهنگ حاجیزاده، رئیس دایره ویژه جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا و با دستور سردار مقیمی ـ رئیس پلیس آگاهی کشور ـ مأموریت یافتهاند تا ابعاد این جنایت مخوف را تحت بررسی قرار دهند وبه تحقیق از اسماعیل بپردازند.این تیم اعزامی پس از دیدار با بازپرس پرونده قتل آتنا کوچولو به قتلگاه دختربچه رفتند و پس ازبررسیهای مقدماتی به دادسرا بازگشته و پشت درهای بسته با دادستان طباطبایی به گفتوگو نشستند.تیم پلیس آگاهی ناجا با توجه به اینکه عامل جنایت با صدور قرار بازداشت موقت به زندان مشکین شهر استان اردبیل انتقال یافته است در روز نخست موفق به تحقیق از اسماعیل نشدند.
ممانعت از پوشش خبری
همزمان با حضور تیم ویژه پلیس آگاهی ناجا در صحنه قتل، خبرنگار و عکاس اعزامی روزنامه ایران که قصد پوشش خبری داشتند اجازه حضور در ساختمان محل جنایت را پیدا نکردند. این در حالی بود که افسر پرونده آتنا کوچولو در پلیس آگاهی پارس آباد از عکسبرداری تیم اعزامی روزنامه ایران در خارج از محل حادثه و در بین جمعیت تماشاچی نیزممانعت کرد.عجیب اینکه با افشای ابعاد مختلف معمای قتل آتنا کوچولو و در حالی که شایعات بسیاری دهان به دهان در کوچه پس کوچهها انتشار مییابد و در فضای مجازی حتی زمان اعدام قاتل دخترک هم اعلام شده و این شایعه در سطح گستردهای دست به دست شده است، بازپرس پرونده، دادستان پارس آباد و پلیس، کاملاً محرمانه در حال پیگیریهای قضایی هستند و فضای اطلاعرسانی در مسیر گام به گام تحقیقات بسته شده است.
مردم چه گفتند؟
مرد حجرهداری که روبهروی قتلگاه آتنا کوچولو کفش و دمپایی میفروشد ب»گفت: «من بارها این دختربچه را دیدم، او و پدرش رابطهای خیلی صمیمی و شاد با هم داشتند. الان درک میکنم پدرش چه حالی دارد. بعد از گم شدن آتنا بود که یک بار اسماعیل رنگرز به مغازهام آمد. او خود را ناراحت نشان داد و گفت که نامردها دختر بهنام را ربودهاند و بعد با افسوس سری تکان داد و رفت. وقتی شنیدم این مرد قاتل است خیلی تعجب کردم مگر میشود یک انسان به این اندازه بیوجدان، بیرحم وسنگدل باشد.»
زن جوانی هم که جلوی داروخانه آن سوی خیابان محل حادثه ایستاده بود اظهارداشت: «قاتل باید خیلی سریع اعدام شود چگونه دلش آمده که دختربچهای را بکشد، مگر خودش بچه ندارد. شنیدهام یک پسر 16 ساله و یک دختر کوچک دارد. پس چطور دلش آمده آتنا را به این شکل به قتل برساند.»
زن عصبانی ادامه داد: «نمی دانم چرا تا حالا قاتل را اعدام نکردهاند در تلگرام آمده هفته بعد اعدام میشود اما بعد گفتند شایعه است. این دروغ پردازیها بیشتر روی اعصاب و روان مردم است.»
ازطرف دیگرمردی که خود را کارمند معرفی کرد در اظهارنظری عجیب، گفت: «خانواده قاتل با اینکه بیگناه هستند شاید بهتر باشد شهر پارس آباد را ترک کنند، همشهریهای من مردمانی واقعاً مهربان و متدین هستند. ما دیگر خجالت میکشیم بگوییم اهل کجاییم! من در جایی خواندم که برخی از سالها در پارس آباد حتی یک قتل هم رخ نمیدهد و شهرمان جزو شهرهای امن ایران است. اما با این جنایت هر چه آبرو داشتیم رفت.»
پسر نوجوانی هم به خبرنگار ما گفت: «من یک خواهر کوچک دارم. از وقتی این ماجرا را شنیدم خیلی مراقبش هستم، پدر و مادرم هم در رفت و آمدهایش خیلی دقت میکنند. قبلاً هر ساعتی از روز اجازه داشت در کوچه بازی کند اما حالا اگر من همراهش نباشم نمیتواند به کوچه بیاید. خیلی گریه میکند اما ما به خاطر خودش مجبوریم سخت بگیریم.»
مرد موزفروش راسته دستفروشها هم به خبرنگار ما گفت: «اسماعیل از همان ابتدا بدقلق و نچسب بود. او رفتارهای عجیبی داشت اما اصلاً تصور نمیکردم اینقدر نامرد باشد. ما مرد هستیم و باید جوانمردی داشته باشیم. اما نمیدانم یک دختر معصوم را چطور کشته است! آتنا را از نزدیک میشناختم. گهگاهی از من موز میخرید.
همیشه میخندید اما بعداز شنیدن خبرقتلش خیلی غصه خوردم. امیدوارم دیگر چنین اتفاقی در پارس آباد یا هیچ جای ایران رخ ندهد.»
یک پسر جوان خیلی عصبانی هم به خبرنگار ما گفت: «قاتل آتنا را تحویل ما بدهند تا مجازاتش کنیم. باور کنید اعدام با دار برای او راحتترین مجازات است. ما خودمان میدانیم چطور مجازاتش کنیم.»
تلخترین جشن تولد
روز 6 تیر امسال یکی از تلخترین جشن تولدها در مهدکودک فرهنگ برگزار شد و همکلاسیهای آتنا کوچولو شمع کیکی را خاموش کردند که در برابرش به جای دخترک خندان، عکسی قرار داده شده بود.
آتنا کوچولو در اینجا و کلاسهای رنگارنگ آن دوستان مهربان زیادی داشت که مدتها چشم انتظارش بودند. رباب فرهنگی -مدیر مهدکودک - هنوز باور ندارد آتنای دوست داشتنی چنین سرنوشت غمناکی داشته است.
آتنا از چه زمانی به این مهد میآمد؟
امسال در کلاس آمادگی بود البته سال گذشته و در تابستان سر کلاسهای زبان شرکت داشت و آخرین بار زمانی دیدمش که با مادرش آمدند کارنامه آمادگیاش را بگیرند تا کلاس اول شود. قرار بود تست سنجش بدهد.
چه شخصیتی داشت؟
دختری باهوش و آرام بود. همیشه میخندید، به شکلی با بقیه بچههای اینجا فرق داشت، ملوس بود حتی گاهی که دیر میآمد وتوضیح میخواستم، حرفی نمیزد و فقط میخندید.
خانه خودشان از اینجا دور است و مهدکودک در نزدیکی خانه مادربزرگش است.آیا او تنهایی به مهد میآمد؟
هیچ وقت تنها نمیآمد. همیشه دایی یا پدرش اورامی آوردند و خودشان هم تحویلش میگرفتند. در اینجا هیچ گاه اجازه نمیدهیم کودکی به تنهایی برود یا شخص غریبهای او را تحویل بگیرد.
یعنی هیچ وقت تنهایی نیامد؟
هیچ وقت، حتی یکبار!
آیا شما هشدارهایی در زمینه خطراتی که کودکان را تهدید میکنند به خانوادهها میدهید؟
صددرصد. به اولیا هم هشدار میدهیم. کلاسهای مشاوره هم داریم وهمیشه از والدین میخواهیم اجازه ندهند بچه هایشان به تنهایی جایی بروند وفرزندانشان بدون اجازه پدر و مادرها خانه را ترک کنند.
آتنا کوچولو وقتی گم شد همراهش مقدار زیادی طلای کودکانه داشت. وقتی به مهد میآمد آیا به همراه داشتن این مقدار طلا اعتراضی نمیکردید؟
متوجه طلاهایش شده بودیم و به خانوادهاش هم هشدار داده بودیم. گاهی میدیدم طلا همراه ندارد. ما به همه خانوادهها اصول ایمنی مربوط به کودکانشان را گوشزد میکنیم. از همان روزهای ابتدایی مهرماه مرتب جلسه میگذاریم و آگاه سازی میکنیم.
شما چه زمانی در جریان ماجرای آتنا قرار گرفتید؟
در همان روزهای نخست گم شدن آتنا بود که در جریان قرار گرفتم. در فضای مجازی هم خبرهای زیادی منعکس شده بود. بادیدن اخبار شوکه شده بودم. آتنا همیشه جلوی چشمانمان بود. نمیخواستم این خبرها را باور کنم که به پدرش تلفن زدم و بعد هم مرتب به خانهشان میرفتیم و ســـــــــــر میزدیم حتی 6 تیرماه روز تولد آتنا در غیاب او و به یادش جشن تولد گرفتیم.باورمان این بود که بزودی پیدا خواهد شد.اما نمیدانستیم به قتل رسیده است.
آتنا نگفته بود میخواهد وقتی بزرگ شد چکاره شود؟
بچههای مهد رابطه خیلی صمیمی ای با من و مربیان دارند، آتنا هم خیلی با من رابطه خوبی داشت. مرتب نقاشی میکشید و به من نشان میداد. او میگفت بزرگ که شد دوست دارد معلم شود.
دوستانش میدانند چه سرنوشتی برای آتنا رقم خورده است.
کامل نمیدانند اما همه فهمیدهاند آتنا مرده است و همه شهر را ناراحت کرده است.
حرفی برای مادر و پدرها دارید؟
به همه پدر و مادرهایی که بچههای کوچک دارند چه دختر و چه پسر باید بگویم که همواره باید مراقب باشند وبه هیچکس غیر از خودشان و اطرافیان بسا معتمد، اعتماد نکنند.
منبع: ایران