نصب کانکس پلیس در اطراف کوی دانشگاه توسط شهرداری تهران
«قتل در امیرآباد» داغترین پرونده این روزهای ایران است؛ «امیرمحمد خالقی درمیان» جوان دانشجویی که از دل روستایی عاری از امکانات خود را به دانشگاه پایتخت رساند تا رنج محرومیت را به گنج موفقیت تبدیل کند، چهارشنبهشب ۲۴ بهمنماه قربانی یک سرقت مرگبار شد و بار دیگر داغ بسیاری تازه شد تا بلکه مسئولین به فکر چاره بیفتند.

به گزارش سایت دیدهبان ایران، پایگاه خبری آنلاین روزنامه ایران در گزارشی میدانی به حال و هوای کوی دانشگاه، چند روز بعد از قتل امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی نخبه دانشکده مدیریت دانشگاه تهران پرداخت و نوشت:
«خیابان امیرآباد مثل همیشه شلوغ است. خیابانی که دانشکدههای مهم تهران از مدیریت و اقتصادی تا دانشگاه تربیت مدرس در آن وجود دارد. سازمان انرژی اتمی ایران، راکتور تحقیقاتی تهران و شورا و مرکز ملی فضای مجازی هم در شمال این محله واقع شده است.
اینجا آمدم تا درباره قتل «امیر محمد خالقی درمیان» و ناامنی این خیابان و مسیر دانشکدهها به خوابگاه گزارشی تهیه کنم. میخواهم داخل دانشکده مدیریت شوم اما مسئول حراست بدون کارت دانشجویی فردی را به داخل راه نمیدهد. وضعیت از قبل هم حساستر شده تا حدی که با کارت خبرنگاری هم اجازه ورود پیدا نمیکنم.
دانشجویان بسیاری در این محدوده رفت و آمد دارند. سرویس دانشگاه هم ساعت به ساعت دانشجویان را به محل دانشکده میرساند. برخی از دانشجویان با عجله از کنارم رد میشوند تا به کلاس درس برسند. بعضی هم از دغدغههایشان با تردید میگویند، اما آنهایی که انگار منتظرند سفره دلشان را باز کنند بدون معطلی از مشکلاتشان میگویند.
ماجرای قتل دانشجوی ۱۹ ساله چه بود؟
«قتل در امیرآباد» داغترین پرونده این روزهای ایران است؛ «امیرمحمد خالقی درمیان» جوان دانشجویی که از دل روستایی در استان خراسان جنوبی خود را به دانشگاه پایتخت رسانده بود، چهارشنبهشب ۲۴ بهمنماه قربانی یک سرقت مرگبار شد.
جوان ۱۹ ساله در راه بازگشت از دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، در حوالی خوابگاه کوی دانشگاه طعمه ۲ سارق موتورسوار میشود. آنها کولهپشتیاش را میخواستند و در پی مقاومت «امیرمحمد»، او را با سلاح سرد مجروح میکنند. با بدنی خونین دنبال سارقان میدود، اما در اثر شدت جراحت، بر زمین میافتد و علیرغم انتقال او به بیمارستان، صبح پنجشنبه ۲۵ بهمنماه دفتر زندگی دانشجوی خلاق و باانگیره دانشگاه تهران برای همیشه بسته شد.
نوشدارو پس از مرگ سهراب!
گزارش میدانی از کوی دانشگاه، خیابان جنت و اطراف دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و نشستن پای و صحبتهای دانشجویان و خوابگاهیها، نوشدارو پس از مرگ سهراب نیست، چراکه اگر به دغدغه و نگرانی دانشجویان اهمیت داده شود، میتوان به تکرار نشدن چین حوادثی امیدوار بود.
سوالها و اما و ای کاشهای زیادی این روزها گوش به گوش میرسد. «این حجم از بی رحمی فقط برای دزدیدن لپتاپ از یک دانشجوی ۱۹ ساله؟ چرا اطراف کوی دانشگاه تهران باید تا این حد ناامن باشد که به دانشجوی آن این چنین حملهور شوند؟ آیا فقط دوربین کافی است؟! چرا تدابیر بهتری برای محافظت از دانشجویان صورت نمیگیرد؟»
پاسخ این سوالها و صدها سوال دیگر به نتیجه بررسیهای گسترده و راهکارهای نهاد، سازمان و ارگانهای متولی موکول خواهد شد، اما آنچه در حال حاضر جامعه دانشگاهی را در بهت فرو برده تلخی این حادثه مرگبار و نگرانی و تشویش از تکرار چنین حوادثی است. با این اتفاق، موج اعتراض دانشجویان برای ناامنی دانشگاه و اطراف آن به راه افتاده و این موضوع جدیتر از همیشه مورد توجه قرار گرفته است.
تنها یک دوربین کفاف این منطقه ناامن را نمیدهد
یکی از دانشجویان مدیریت دانشگاه تهران در پاسخ به سوال من گفت: «به خاطر ناامنی و تاریکی مسیر دانشکده تا خوابگاه تا قبل از تاریکی هوا سعی میکنم به خوابگاه بروم برای همین معمولا بعد از ساعت ۴ بعدازظهر کلاسی برنمیدارم. البته بارها درباره این معضل با معاون دانشجویی و مسئول خوابگاه هم صحبت کردیم، اما این مشکل همچنان وجود داشت. مسیر خیابان جنت تیر چراغ برق مناسب و متعاقب آن روشنایی کافی ندارد. از طرفی یک دوربین هم کفاف این منطقه ناامن را نمیدهد.»
بارها پیگیر تاریکی و ناامنی مسیر بودهایم
دانشجوی دیگری که نمیخواهد نامی از او برده شود از مراجعه گروههای ۴ یا ۵ نفره به معاون دانشگاه و مسئول خوابگاه میگوید که درباره تاریکی و ناامنی مسیر دانشکده تا خوابگاه تذکر داده بودند. او با گلایه از اینکه خوابگاه دختران هم همانند خوابگاه پسران ناامن است ادامه داد: وقتی کلاس آخر وقت داریم با توجه به تاریکی مسیر با وحشت به خوابگاه برمیگردیم. سعی میکنیم قرار بگذاریم و چند نفره برگردیم. دوربین هست اما به نظر نمیرسد سالم باشد یا لااقل در این تاریکی دردی را دوا کند. وقتی هم به مسئول دانشگاه یا خوابگاه میگوییم مسیر ناامن است در جواب فقط وعده درست شدن شرایط را میدهند اما هیچ خبری نمیشود. این خیابان امنیت خوبی ندارد. به جز خفتگیری به خصوص برای دختران خطر مزاحمتهای دیگری هم وجود دارد. مسیر دانشکده تا خوابگاه بعد از تاریک شدن هوا بسیار خلوت و تاریک است، نور کافی نیست، به خصوص در اطراف خوابگاه موجود زنده وجود ندارد. سوپرمارکت یا مغازهای هم نیست. تا قبل از این اتفاق هم در این مکان مامور حراست ندیده بودیم.»
گشت پلیس اکثر اوقات در مسیر نبود
یکی از دانشجوهایی که در خوابگاه زندگی میکند از خفتگیریهای متعددی میگوید که طی سال ۹۲ تا امروز بارها اتفاق افتاده است. او در این خصوص عنوان میکند: «مشکلات ما بسیار زیاد و مسیر دانشکده تا خوابگاه خیلی خطرناک است. از سال ۹۲ تا حالا بارها در کوی بالا، کوی دانشگاه و همین حوالی خفت گیری شده و هربار هم دغدغههایمان را به معاون دانشگاه و مسئول خوابگاه گفتهایم اما تقریبا بیفایده بود. خوابگاه دختران هم که دیگر امنیت کافی ندارد. قبل ماجرای «امیرمحمد» اکثر اوقات در این مسیر خبری از گشتزنی نبود. از طرفی یک نفر هم از پس محافظت دانشجویان بر نمیآید. هم در اطراف خوابگاه دختران و هم خوابگاه پسران حراست کاری برای امنیت انجام نمیدهد، تنها مسئولیتی که دارند نظارت روی خود دانشجویان و ساعت ورودی و خروجی است. درست است که در کوی دانشگاه دوربین نصب شده، اما این دوربینها زمان خفت گیری یا کشتن دانشجو دیگر به چه کاری میآید؟ از طرفی ما در خوابگاه صنفی نداریم که دغدغههایمان شنیده شود.»
جولان موتورسواران در پیادهرو
دانشجوی دختر دیگری که ساکن خوابگاه است میگوید: «امنیت این مسیر یعنی از دانشکده تا خوابگاه اصلا قابل قبول نیست، به خصوص شبها و زمان تاریکی. من که خودم حین تردد موبایلم را توی کیفی میگذارم و به دور گردنم میاندازم تا از چشم سارقان در امان بمانم.»
در همین حین موتورسواری با سرعت و و فاصله خیلی کم از کنارمان در مسیر پیاده رو گاز میدهد و میرود. دختر جوان با تاسف سری تکان میدهد و اضافه میکند: «یکی از مشکلات ما هم همین تعرض موتورسواران به پیاده رو است. با این کار به راحتی خفتگیری میکنند، هیچ تدبیری هم برای ممنوعیت ورود موتورسواران به محدوده پیاده رو در نظر گرفته نشده است.»
استقرار کانکس نیروی انتظامی
در اواسط کوی دانشگاه و منتهی به خوابگاه پسران کانکس جدیدی به چشم میخورد. از سازمان شهرداری و سازمان آب هم برای آماده سازیهای لازم آمدهاند. مسئول شهرداری در این باره میگوید: «برای تامین امنیت دانشجویان خوابگاهی این کانکس برقرار میشود و به زودی ماموران نیروی انتظامی برای نظارت و حفاظت در آن ساکن خواهند شد.»
یکی از ماموران نیروی انتظامی که ساعت ۱۰ صبح از راه میرسد درباره کانکس جدید توضیحاتی نمیدهد، اما میگوید: «من همیشه اینجا هستم و همه اهل محل من را میشناسند، اما متاسفانه آن شب و موقع آن اتفاق تلخ مرخصی بودم.»
منبع: ایران آنلاین