رئیس انجمن زرتشتیان ایران: احیای جشنهای اصیل ایرانی، روح شادی را به جامعه باز میگرداند/ برای درگذشتگان، بهجای عزاداری جشن میگیریم
رئیس انجمن زرتشتیان ایران در گفتوگو با خبرگزاری رسمی دولت با اشاره به ریشههای کهن جشنها، جایگاه شادی در دین زرتشت و تأثیر آن بر زندگی فردی و اجتماعی، گفت: شادی و جشن در فرهنگ زرتشتی تنها یک احساس زودگذر نیست؛ بلکه مفهومی عمیق و پیوند خورده با نیایش، خرد و هماهنگی با هستی است. بنابراین احیای جشنهای اصیل ایرانی میتواند روح شادی را به جامعه بازگرداند.
به گزارش سایت دیدهبان ایران، جشنها در فرهنگ ایرانی ریشههایی عمیق در جهانبینی و باورهای کهن دارند. جشن سده، نمادی از روشنایی، زندگی و پیروزی خرد بر تاریکی و یکی از مهمترین آیینهای باستانی ایران محسوب میشود. این جشن که در شامگاه دهم بهمنماه برگزار میشود، یادآور کشف آتش توسط هوشنگ، پادشاه اسطورهای ایران و تجلیل از عنصر آتش به عنوان نمادی از نور، دانایی و گرما در زندگی انسان است. با توجه به چنین سابقهای در فرهنگ و تمدن ایرانی، جشن سده میتواند برای زمانه ما حاوی این پیام باشد که شادی، روشنایی و امید با هم معنا پیدا میکنند. بنابراین میبایست این جشن را الگویی برای بازآفرینی آیینهای شادیبخش قرار داد.
با توجه به اهمیت این جشن در فرهنگ ایران زمین و ارتباط آن با شادی، پژوهشگر خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) مصاحبهای با «مهربان پولادی» دکتری فرهنگ و زبان باستان و رئیس انجمن زرتشتیان ایران(موبد زرتشتیان ایران) داشته که در ادامه میخوانیم:
احیای جشنهای اصیل ایرانی، روح شادی را به جامعه باز میگرداند
دین زرتشت و مجموعه زرتشتیان چه آیینی شادمانهای دارند؟
پولادی: جشن و شادی ریشهاش در فرهنگ زرتشتی بسیار غنی است و حتی دین زرتشت برای درگذشتگان هم جشن میگیرد؛ یعنی دومین محور از جهانبینی دین زرتشت بازگشت به آخرت است. از مینو به گیتی شروع کنم. وجود انسان از دو بخش تشکیل شده است: یک بخش گیتوی است که جسم و جان، استخوان و غیره را شامل میشود. بخش دیگر مینوی است؛ مانند روان، فروهر، نیروی درد و نیروهایی که مربوط به روان انسان است. بنابراین زمانیکه در مورد درگذشتگان صحبت به میان میآید به آن جَشَن میگوییم. پس جَشَن برای درگذشتگان و جشن برای گیتی است. حتی شخصی که به مینو سفر میکند در دین زرتشت برای او عزاداری نمیکردند و جشن میگرفتند برای اینکه فرد به دنیای مینو، زاد شده و یک درجه بالاتر رفته است. هر ۲ از یک ریشه اوستایی به معنای یَسن یا یَز؛ یعنی نیایش کردن گرفته شده است. ستایش فقط و فقط مخصوص خداوند بزرگ است که خداوند در دین زرتشت، اهورامزدا است. نیایش نیروهای متافیزیکی است که ما به آن احتیاج داریم؛ مانند نیروی خورشید، نیروی ماه و نیروی آب که خداوند بزرگ آفریده است، اینها مورد نیایش قرار میگیرند. پرستش نیروهایی است که در دنیای گیتی ما لمسش میکنیم و چیستی دارد. پرستش اسم مصدر است و اسم فاعلش پرستار میشود.
جشن و شادی در فرهنگ ایران زمین داشتهایم
جشن و شادی بسیار ارزشمند است، حتی درخت و گیاهی که با شادی با او صحبت شود، بسیار تاثیرگذار است. البته با شادی صحیح که بر پایه راستی و درستی باشد، حتی گیاه واکنش نشان می دهد، رشد میکند، چه برسد به انسان که اشرف مخلوقات است. پس نیروهایی که در درون انسان وجود دارد؛ به دو بخش تقسیم می شود: نیروهای مینوی که برای ارتعاش امواج درونی به شادی احتیاج دارند یعنی دریافت بر پایه راستی و درستی و پاکی. بنابراین ما جشن، شادی و برنامههای شاد در فرهنگ ایران زمین در گذشته زرتشتی بسیار داشتهایم و امروز هم داریم و جشنهای گوناگونی وجود دارد. هر ماه جشن وجود دارد، جشنهای گوناگون فصلی داریم، جشنهای داد و دَهش داریم، جشنهای سالیانه داریم.
در مورد منشأ واژههای جشن و رقص و ارتباط آنها با فرهنگ باستانی ایران توضیح دهید.
پولادی: واژه جشن از ریشه اوستایی «یسن» گرفته شده است که به معنای نیایش و پرستش است اما اگر به ریشه واژه رقص نگاه کنیم، در زبان پهلوی به آن «وازیک» گفته میشد. در گذر زمان و با تحول زبان، «و» در پهلوی میانه به «ب» تبدیل شد و وازیک به «بازیک» تغییر کرد. جالب است که امروزه واژه «بازی» از همین ریشه آمده است. این یعنی حرکتهای هماهنگ و موزون بدن با یک آهنگ که در سنتهای مختلف ایرانی مشاهده میشود.
شما بازی را نوعی حرکت موزون و هماهنگ با موسیقی و آهنگ میدانید. آیا این مفهوم در آیینهای باستانی ایران نیز دیده میشود؟
پولادی: بله، در بسیاری از آیینهای کهن ایرانی، این حرکات موزون و هماهنگ با آواز و موسیقی وجود داشته است. برای نمونه در جشن مهرگان، ما نوعی حرکات موزون را مشاهده میکنیم که در راستای نیایش طبیعت و ستایش خداوند انجام میشده است. حتی امروزه نیز، سنتهایی مانند چوببازی، کجاوهبازی و شالبازی را میتوان بازمانده همین آیینهای کهن دانست. طناببازی نیز نمونهای از این حرکات است که در قالب یک ورزش یا سرگرمی انجام میشود اما ریشه در سنتهای حرکتی و آیینی ایران باستان دارد.
در فرهنگ زرتشتی، شادی یک مفهوم عمیق و درونی است
شما در مقدمهای که ارائه دادید، به شادی اشاره کردید اما برای روشنتر شدن بحث، تعریف دقیقتری از شادی ارائه دهید و بگویید که این مفهوم در فرهنگ زرتشتی چه جایگاهی دارد؟
پولادی: در فرهنگ زرتشتی، شادی یک مفهوم عمیق و درونی است که ارتباط نزدیکی با نیایش و هماهنگی روح و بدن دارد. در اوستا، شادی با واژههایی مانند «گز» و جشن معرفی شده است که هر دو نشاندهنده یک نوع سرور درونی همراه با عمل درست هستند. در گاتها که سرودههای اشوزرتشت است، آمده که انسانشناسی، خداشناسی است و خودشناسی نیز همان خداشناسی است. این یعنی برای رسیدن به شادی حقیقی، باید به خودشناسی و خرد دست یافت.
در اوستا، شادی با واژههایی مانند «گز» و جشن معرفی شده است که هر ۲ نشاندهنده یک نوع سرور درونی همراه با عمل درست هستند.
آیا در متون زرتشتی یا آثار مکتوب مربوط به آیین زرتشت، کتابی درباره شادی تألیف شده است؟
پولادی: شادی بهعنوان یک اصل در فرهنگ ایرانی، در بسیاری از متون کهن زرتشتی مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال، در کتیبهها و سنگنوشتههای دوران هخامنشی و قبل از آن، اشاراتی به جشنها و مراسم شادی آورده شده است؛ اما اگر بخواهیم درباره کتابی خاص در این زمینه صحبت کنیم، متون متعددی وجود دارد که به جشن و آیینهای مرتبط با شادی پرداختهاند، ازجمله متون مربوط به نوروز، مهرگان، سده و دیگر جشنهای ایرانی.
با توجه به تجربه و دانش شما از مجموعه فرهنگ ایرانی، جامعه ما از کدام کُنش و تجربه تاریخی شادیآفرین در آیین زرتشت، با بازسازی یا بدون بازسازی میتواند بهرهمند شود؟
پولادی: کف زدن، تشویق کردن و کادو دادن از مهمترینهاست. میگویند، میخواهید تنبیه کنید، کادو به فرد ندهید؛ یعنی تشویقش نکنید. کف زدن، تشویق کردن و کادو دادن خودش شادی است و باعث پیشرفت بسیاری می شود. در جشن، کودکان را تشویق کنید خودش یک نوع شادی و دگرگونی را در دورنشان بوجود میآورد. همان طور در جاهای دیگر. فرقی نمیکند شخص مسن در جامعه شادی را دوست دارد. شادی و تشویق شدن و مطرح شدن را دوست دارد. نه مطرح شدنهای کاذب بلکه بر پایه درست.
نوروز از مهمترین جشنهایی که همگرایی فرهنگی اقوام ایرانی را تقویت میکند
کدام جشنها همگرایی اقوام و گروههای مختلف را تقویت میکند؟
پولادی: جشن نوروز یکی از مهمترین جشنهایی است که همگرایی فرهنگی بین اقوام ایرانی را تقویت میکند. مهرگان نیز جشن مهمی است که در گذشته بهعنوان جشن دوستی و مهربانی شناخته میشد. علاوه بر این، جشن سده، شب یلدا و جشن اسفندگان از دیگر نمونههای برجسته جشنهای همگانی ایرانی هستند که در طول تاریخ پیوندهای اجتماعی را تقویت کردهاند.
وقتی شما یک مراسم برگزار میکنید، چهکار میکنید که مردم شاد شوند و شادی در آنها افزایش پیدا کند؟ شادی به همان معنایی که شما میگویید و آن را تقسیمبندی میکنید.
پولادی: در تمام این جشنها برنامههایی وجود دارد. تشویق میکنیم. برنامه را با سرود آغاز میکنیم، سرود خوانده میشود، نماز خوانده میشود. خود نماز یکی از بزرگترین شادیهاست، البته اگر انسان حقیقت آن را درک کند، نه اینکه یک عمل ظاهری باشد. وقتی انسان این درک را داشته باشد، چه شادیای بالاتر از اینکه با خدای خود و با هستی ارتباط برقرار کند؟ این بزرگترین شادی و بزرگترین انرژی است اما این درک برای بسیاری سخت است و نیاز به کار دارد.
در جشنها بعد از سرود، آهنگ، تشویق، کادو دادن، چیدمان و نمادهای مختلف مورد توجه قرار میگیرد. در دین، ما دو نوع نماد داریم: یکی گیتی (مادی) و دیگری معنوی. در بخش گیتی، باید سلامت و تندرستی را آموزش داد که نماد آن در طبیعت، آب، درخت (سرو، اورت و انواع گیاهان) است. این عناصر همگی حامل انرژی هستند.
اجازه دهید این پرسش را مطرح کنم که آیا در باورها و سنتهای خودتان هم مرزهایی برای شادی قائل هستید؟ چون در فرهنگ ما برخی معتقدند که بعضی از مصادیق شادی با باورهای ما ناسازگارند. آیا شما هم در باورهای خود چنین محدودیتهایی دارید؟
پولادی: بله، همانطور که عرض کردم و در اوستا نیز آمده است، شادی باید بر پایه راستی و درستی باشد. اینکه انسان در مسیر تخریب، ناهنجاری و رفتارهای منفی شاد باشد، درست نیست. دین زرتشت آموزش میدهد که با دانایی به جنگ نادانی برویم و جشنها و شادیها باید در مسیر درستی باشند. کارهای نادرست و ناهنجار پذیرفته نیستند.
امید یکی از مهمترین عوامل شادی است
موضوع شادی هنوز برای ما چندان روشن نیست. حتی این ادعا مطرح میشود که میزان شادی در ایران در مقایسه با دیگر کشورها پایین است. شما چه توصیهای برای ما دارید؟
پولادی: ابتدا باید مشخص کنید که ملاک شما برای شادی چیست. برای نمونه در جوامع غربی، مکانهایی برای رقص وجود دارد. جالب است بدانید که ریشه واژه رقص از فارسی باستان و پهلوی گرفته شده و به معنای بازیک (بازی) است. تمام بازیهای ما از باستان تا امروز این ریشه را دارند. اروپاییها و آمریکاییها این را از ما گرفتهاند و اجرا میکنند. در جشنهای ایرانی، پایکوبیها از گذشته وجود داشته است. برای مثال چوببازی که نوعی رقص محسوب میشود. این همان حرکت هماهنگ بدن با موسیقی است که بین نیروهای جسمانی و مینوی (روحی) تعادل ایجاد میکند و به انسان انرژی میدهد.
امید هم یکی از مهمترین عوامل شادی است. در دین زرتشت، گفته میشود که نیروهای منفی بیشتر به سراغ انسان میآیند و باید با آنها مقابله کرد. تنبلی، ناامیدی و نادانی از جمله این نیروها هستند. در گاتاها و اوستا آمده که انسان باید از پیشخردی، نیکخردی و رویخردی استفاده کند تا بتواند شادی حقیقی را درک کند.
ممکن است بسیاری از معیارهای جهانی با فرهنگ ما سازگار نباشد. اما قصد داریم موارد مناسب را انتخاب و اجرا کنیم. شما چه توصیهای برای ما دارید؟
پولادی: من در جایگاهی نیستم که توصیهای کنم، اما پیشنهادم این است که دادههای فرهنگی خود را بررسی کنید. ایران زمین برای هر برنامهای دادههای ارزشمندی دارد. جشنهایی که ما از گذشته داشتهایم، هنوز هم قابل اجرا هستند. جشن نوروز نمونه بارزی است که جهانی شده است. جشنهایی مانند مهرگان، تیرگان و آرش کمانگیر هم نماد حرکت، پویایی و آزادی هستند. مهمترین کار این است که این جشنها را به درستی معرفی و احیا کنیم.
برای درگذشتگان بهجای عزاداری، جشن میگیریم
پس منظور شما این است که فرهنگ ما جشنهای کافی دارد و فقط نیاز به احیا و معرفی مجدد دارند؟
پولادی: بله. جالب اینجاست که بسیاری از این مراسم را کشورهای دیگر هم گرفته و به نام خود ثبت کردهاند. ما در فرهنگ خود ورزش زورخانه، چوببازی، کجاوهبازی و حتی جشن درگذشتگان داریم. برای نمونه در دین زرتشت، سی سال بعد از درگذشت یک فرد، برای او جشنی بزرگ برگزار میشود. ما سوگواری نداریم. ما برای درگذشتگان احترام زیادی قائلیم، اما بهجای عزاداری، جشن میگیریم.
منبع: ایرنا