کد خبر: 212047
A
دیده‌بان ایران گزارش می‌دهد؛

درس‌خواندن برای سقفی ارزان در تهران/ قصه دانشجویانی که درس می‌خوانند تا پول اجاره خانه ندهند/ یک دختر دانشجو: به بهانه درس خواندن در تهران ماندم چون می خواهم سبک زندگی خودم را داشته باشم

براساس گزارش دیده‌بان ایران؛ ناامیدی، دلسردی و میل به مهاجرت، از جمله مهمترین دلایلی است که بسیاری از دانشجویان به خاطر آن‌ها رغبتی برای ادامه تحصیل حداقل در ایران ندارند. با این حال، استفاده از خوابگاه و امکانات آن، تنها دلیل بسیارزی از دانشجویان برای ماندن در محیط دانشگاهی است، به‌ویژه دانشجویان شهرستانی که در تهران درس می‌خوانند و از هزینه‌های سنگین اجاره خانه فراری هستند. آن‌ها یا تا حد امکان به سنوات تحصیلی خود اضافه می‌کنند، یا به تحصیلات تکمیلی روی می‌آورند، فقط برای این که بتوانند سرپناه خود را در پایتخت حفظ کنند. برای خیلی از آن‌ها که خبرنگار ما پای صحبت‌هایشان نشسته، دیگر نه رشته و مدرک مهم است و نه دانشگاهی که در آن تحصیل می‌کنند، بلکه همه دغدغه‌شان، استفاده از امکانات نه‌چندان مناسب خوابگاه‌های دانشجویی است که به این طریق بتوانند در تهران بمانند؛ تا یا در همین پایتخت کار کنند یا بتوانند از فرصت ماندن در تهران، برای فرام کردن شرایط اخذ پذیرش از دانشگاه‌های خارجی به‌منظور مهاجرت دائمی از ایران استفاده کنند.

درس‌خواندن برای سقفی ارزان در تهران/ قصه دانشجویانی که درس می‌خوانند تا پول اجاره خانه ندهند/ یک دختر دانشجو: به بهانه درس خواندن در تهران ماندم چون می خواهم سبک زندگی خودم را داشته باشم

به گزارش سایت دیده‌بان ایران، کتابخانه‌های دانشگاه‌های زمانی که دانشجویان به اواخر ترم می‌رسند، شلوغ‌تر از روزها و ماه‌های قبل می‌شوند و بخش زیادی از ازدحام کتابخانه‌ها در ایام پایانی ترم، مربوط به دانشجویانی است که در ترم‌های آخر خود هستند. در این میان، تقریبا روی میز هر دانشجو، منابع کنکور مقطع بالاتر دیده می‌شود. اما سوال این است که آیا همه این دانشجویان به دلیل علاقه و کسب علم بیشتر، به تحصیلات تکمیلی روی می‌آورند یا ممکن است یا شلوغی کتابخانه‌ها دلایل دیگری هم داشته باشد؟

خبرنگار دیده‌بان ایران در این گزارش با دانشجویان نخبه‌ای مصاحبه کرده است که در بهترین دانشگاه‌های دولتی ایران مشغول به تحصیل هستند. دانشجویان نخبه‌ای که با هزار امید و آرزو در کنکور کارشناسی شرکت کرده و قبول شده‌اند و از شهر خود به تهران آمده و در خوابگاه، گونه دیگری از زندگی را تجربه می‌کنند. این زیست دوگانه، در عین مفید بودن، تناقض‌های بسیاری در این دانشجویان ایجاد کرده است و آن‌ها در طول سال‌های تحصیل خود با تفاوت‌های زیادی مانند تفاوت فرهنگی، فاصله طبقاتی و ... مواجه شده‌اند. اما چه می‌شود که آن‌ها با وجود این تفاوت‌ها، علاقه‌ای به بازگشت به شهر محل تولد ندارند، اما انگیزه‌ای هم برای ادامه تحصیل در خود نمی‌بینند؟

در خوابگاه می‌مانند تا هزینه اجاره خانه ندهند

ناامیدی، دلسردی و میل به مهاجرت، از جمله مهمترین دلایلی است که دانشجویانی که در این گزارش با آن‌ها مصاحبه شده است، به عنوان عوامل رغبت نداشتن برای ادامه تحصیل بیان می‌کنند، با این وجود، استفاده از خوابگاه و امکانات آن، تنها دلیل بسیاری از آن‌ها برای ماندن در محیط دانشگاهی است. چون نه می‌خواهند به شهرشان بازگردند و نه از پس هزینه‌های سنگین اجاره خانه در تهران بر می‌آیند؛ بنابراین از طولانی کردن درس یا ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر، به عنوان توجیهی برای ماندن در تهران و خوابگاه در مقابل خانواده و دانشگاه استفاده می‌کنند. به بیانی دیگر، برای دانشجویانی که در این گزارش با آن‌ها صحبت شده است، دیگر نه رشته و مدرک مهم است و نه دانشگاهی که در آن درس می‌خوانند. همه دغدغه و پریشانی آن‌ها استفاده از امکانات نه‌چندان مناسب خوابگاه است تا فرصتی برای ماندن در تهران داشته باشند. 

احمد که حالا ترم اول مقطع دکتری دانشگاه شهید بهشتی است، به خبرنگار دیده بان ایران می‌گوید: «من فقط و فقط به‌خاطر خوابگاه و ماندن در تهران، آزمون دکتری دادم و قبول شدم؛ اما علاقه‌ای به خواندن و اتمام آن در ایران ندارم و این چند ماه را برای آزمون زبان و اپلای در خوابگاه می‌مانم که از امکانات آن استفاده کنم. چون پول اجاره خانه را ندارم و وقتی در خوابگاه هستم، ماهی ۲۰ یا ۳۰ میلیون تومان از هزینه‌هایم کم می‌شود. من الان هر شغلی با هر درآمدی هم داشته باشم، نمی‌توانم از پس اجازه خانه در تهران بر بیایم.»

او تاکید دارد که قصدش از باقی ماندن در مقطع دکتری، صرفا ماندن در خوابگاه تا زمانی است که بتواند از یک دانشگاه خارجی بورسیه تحصیلی بگیرد. او دلیل مهاجرتش را این‌گونه توضیح می‌دهد: «در ایران باید چندشغله باشی تا بتوانی از پس یک زندگی کاملا معمولی بر بیایی. تا کی باید درس بخوانم یا کار کنم که بتوانم به آن درجه از رفاه برسم که دیگر نگران فردایم نباشم؟ من در ایران آینده‌ای برای خود نمی‌بینم.»

خریدن زمان برای ماندن در تهران و دیرتر رفتن به سربازی

امیرحسین که هم‌اکنون دانشجوی ترم سوم کارشناسی‌ارشد دانشگاه علامه طباطبایی است نیز به دیده‌بان ایران می‌گوید: «من فکر می‌کنم هر دانشجوی پسری که در دانشگاه ما در حال خواندن تحصیلات تکمیلی است، اصلا ربطی به علاقه او برای ادامه تحصیل ندارد، بلکه چند هدف پشت آن دارد؛ اول این که می‌خواهد خدمت سربازی‌اش را به تأخیر بیندازد، دوم می‌خواهد فرصت داشته باشد تا بتواند زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری بخواند و بتواند فاند بگیرد و از ایران برود، حتی اگر به قیمت رهاکردن تحصیلش در ایران باشد و سوم برای این که بتواند در تهران کار کند، چراکه در شهرستان نه می‌تواند کار مناسبی پیدا می‌کند و نه درآمد مورد انتظارش را کسب کند، برای همین تا جای ممکن یا دوره تحصیلی‌اش را به تأخیر می‌اندازد که ممکن است حتی به اخراجش بینجامد یا سعی می‌کند کارشناسی‌ارشد یا دکتری را در همین دانشگاه یا هر دانشگاه دولتی دیگری در تهران قبول شود».

طبق آخرین گزارش‌های منتشرشده، میل به مهاجرت در میان ایرانیان حدود ۸۳ درصد است یا حداقل این تعداد از جمعیت ایران، به مهاجرت دائمی از کشور فکر می‌کنند. صد البته که نخبگان و دانش‌آموختگان دانشگاهی جزو بیشترین گروهی هستند که به‌صورت جدی به مهاجرت فکر می‌کنند یا در جهت آن اقدام می‌کنند. در این سال‌ها شاهد مهاجرت پزشکان، پرستاران، متخصصان آی‌تی، صاحبان استارتاپ‌ها و ... بوده‌ایم و گویا باید منتظر مهاجرت و خالی شدن کشور از نیروهای متخصص سایر رشته‌ها نیز باشیم. 

خوابگاه یا جای خواب؟! قصه دخترانی که در تهران می‌مانند

هرچه جامعه‌ای مردسالارانه‌تر باشد، نابرابری جنسیتی و سلطه بر زن، سفت و سخت‌تر خواهد بود و آزادی و رهایی او نیازمند مبارزه و مقاومت روزمره است. این امر زمانی برای زنان آشکارتر می‌شود که از شهری کوچک بیرون زده‌اند و زندگی در شهر بزرگ‌تر و دانشگاه را تجربه کرده‌اند؛ بنابراین بازگشتن این افراد به زندگی قبلی خود دشوار است و این زنان ترجیح می‌دهند به هر قیمتی که شده در تهران یا شهرهای بزرگ‌تر بمانند و تلاش کنند زندگی مستقلی داشته باشد. 

فرناز دانشجوی ترم ۹ کارشناسی دانشگاه تهران است. او از شنبه تا پنجشنبه به کتابخانه دانشگاه می‌رود، منابع کنکور را می‌خواند و در آن بین، کلاس‌های باقیمانده از کارشناسی را شرکت می‌کند. او می‌گوید دیگر نمی‌تواند به شهرستان محل تولدش برگردد و دوباره با خانواده در یک جا زندگی کند.

او برای خبرنگار دیده‌بان ایران تعریف می‌کند: «برای من که حدود چهار سال در تهران و شهر بزرگ زندگی کرده‌ام، برگشتن و زندگی در شهر کوچک که فرهنگ سنتی و مردسالارانه در آن حاکم است و نقش دختر را در همان کلیشه‌های جنسیتی می‌بیند، بسیار سخت است. در آنجا من برای بیرون آمدن از خانه باید دلیل کافی داشته باشم و نمی‌توانم حتی در یک مؤسسه خیریه کار داوطلبانه کنم و از این می‌ترسم که اگر برگردم، برای همیشه خانه‌نشین شوم یا مجبور به ازدواج شوم.» 

فرناز درسش را تا طولانی‌تر کرده و سنواتی شده است تا بتواند از امکانات خوابگاه و تهران استفاده کند و کنکور ارشد قبول شود. فرناز تنها دلیل خواندن برای کنکور کارشناسی‌ارشد و قبولی را بازنگشتن به شهرش می‌داند، زیرا معقتد است در تهران است که می‌تواند پیشرفت کند و سبک زندگی‌اش را مطابق آنچه که خودش دوست دارد، نه سبکی که از سوی خانواده به او تحمیل می‌شود، انتخاب کند. 

دخترانی که تنها در پایتخت می‌توانند سبک زندگی خود را دنبال کنند

ریحانه هم دانشجوی دانشگاه تهران است. او در طول تحصیل تلاش زیادی کرده است که آشنایی در خوابگاه یا دانشگاه پیدا کند تا بتواند بعد از اتمام درسش و در صورت قبول نشدن در مقطع ارشد، در خوابگاه بماند. او در کنار درس و دانشگاه، شاغل است و باید خودش باید هزینه‌هایش را تأمین کند؛ اما درآمدش کفاف اجاره یک خانه در تهران را نمی‌دهد.

او به دیده‌بان ایران می‌گوید: «من همه تلاشم را می‌کنم که به هر بهانه‌ای در تهران بمانم. چون من در تهران می‌توانم هویت واقعی خودم را داشته باشم و آن‌طور که دوست دارم زندگی کنم. همه دوستان صمیمی‌ام در تهران زندگی می‌کنند و دیگر در شهر خودمان دوستی ندارم و تنها هستم. راستش هر وقت به برگشت به شهرم فکر می‌کنم می‌ترسم. این برایم یک اتفاق ترسناک است. من جایی برای برگشتن به شهرم در خودم نمی‌بینم و فکر می‌کنم باید در آنجا صفر شروع کنم و خود واقعی‌ام را کنار بگذارم. اگرچه شرایط در خوابگاه و زندگی خوابگاهی شرایط خوبی نیست و با این که تعامل و زندگی با چند نفر در یک اتاق سخت است؛ اما سعی می‌کنم تحمل کنم و بتوانم برخی مسئولان خوابگاه را راضی کنم که اجازه بدهند بیشتر در خوابگاه بمانم.» 

فرناز، ریحانه و خیلی از دختران دانشجو که سنوات تحصیلی خود را طولانی می‌کنند یا به تحصیلات تکمیلی می‌پردازند، در فکر این هستند که تا حد امکان در تهران باقی بمانند تا در این شهر هزاررنگ که افراد از همه‌جای ایران با هرجور عقیده و سلیقه‌ای در آن جمع شده‌اند، سبک زندگی خود را دنبال کنند؛ آن‌ها از فرصت خوابگاه استفاده می‌کنند تا اجاره خانه ندهند، به امید این که شاید روزی بتوانند در همین پایتخت کار پیدا کنند و برای همیشه همینجا ماندگار شوند. البته کیست که نداند این دختران هم مانند بسیاری از دانشجویان دیگر، نیم‌نگاهی به مهاجرت دارند. 

پانسیون خوابگاه

خوابگاه واقعا جای زندگی است؟

وقتی از خوابگاه‌های دانشگاهی صحبت می‌کنیم، منظورمان ساختمان‌هایی قدیمی، فرسوده و ناایمن هستند که در آن‌ها، ۴ تا ۵ نفر در یک اتاق چند متری ساکن هستند، تعدادکمدها و میز به تعداد افراد نیست، در یک طبقه با چندین اتاق، فقط یک آشپزخانه، سرویس بهداشتی و حمام وجود دارد که وضعیت بهداشتی نامناسبی دارند. علاوه بر این‌ها، کیفیت پایین غذا و مسمومیت‌های ناشی از آن، عدم وجود درمانگاه در نزدیکی محیط خوابگاه و ... از جمله مشکلات زندگی در خوابگاه است.

با این حال، دانشجویانی که در این گزارش با آن‌ها مصاحبه شد، با وجود همه این مسائل، تلاش می‌کنند که بتوانند مدت بیشتری در همین خوابگاهی بمانند که چندان جای زندگی نیست. لازم به ذکر است که ما از شرایط نامناسب خوابگاه‌های برترین دانشگاه‌های ایران که در پایتخت هستند، سخن می‌گوییم و از روی وضعیت همین خوابگاه‌ها، می‌توان وضعیت خوابگاه‌ها در شهرهای کوچکتر را حدس زد.

در این میان، بازدیدها و صحبت‌های مقامات از محیط‌های خوابگاهی از جمله بازدید اخیر حسین سیمایی صراف، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری از خوابگاه‌های دانشجویان و صحبت‌های منصور علیمردانی، نماینده ابهر در صحن مجلس درباره کیفیت پایین خوابگاه‌ها، تا‌به‌حال نه دردی را دوا کرده است و نه نشانی از قصدی جدی برای بهبود وضعیت خوابگاه‌های دانشگاه‌های کشور می‌توان لابه‌لای اظهارنظرهای مسئولان پیدا کند. 

منبع: دیده‌بان ایران

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر