بازار مکاره «سفیران شهر»/ «من شهردارم» میخ آخر زاکانی بر تابوت اعتماد شهروندان
مدیریت شهری پایتخت چندی است اجرای طرح «من شهردارم ۳» را آغاز کرده، طرحی که حاشیههای بسیاری را به دنبال داشته است و شیوه اجرای آن، مکانهای تحت مدیریت شهرداری مثل ایستگاههای مترو و مراکز گردشگری را به بازار مکاره «سفیران شهر» تبدیل کرده است؛ سفیرانی که تا یک شهروند را یقهگیر و مجبور به شرکت در طرح «من شهردارم» نکنند، بیخیال نمیشوند تا هر طور شده، آمار مشارکت شهروندان را در این طرح بالا ببرند؛ طرحی که ابهامات فراوانی درباره تامین مالی و چگونگی اجرای آن وجود دارد و به نظر میرسد که میخ آخر تیم زاکانی بر تابوت اعتماد شهروندان به مدیریت شهری پایتخت باشد.
به گزارش خبرنگار دیدهبان ایران، این روزها اگر مسیرتان به اماکن تحت مدیریت شهرداری تهران از جمله مترو، برج میلاد و دیگر مراکز تفریحی و گردشگری خورده باشد، شما هم مثل ما شاهد آشفته بازاری بودید که به مانند بازارهای هفتگی از جمله جمعه بازار هوار «بیا اینوووورررر بااازارررر…» گوش شهروندان را کر میکند؛ آشفته بازاری که از سد آهنین یقهگیران آن باید فرار کنی تا به اصطلاح بازاریان و کاسبان نتوانند «شونهات را بگیرند…»
چشم خود را ببندید و این صحنه را تصور کنید؛ مقصدتان مرکز شهر است و میخواهید از ایستگاه های متروی تئاترشهر، شهید بهشتی و شهدای هفت تیر استفاده کنید. از درب یکی از این ایستگاهها وارد مترو میشوید که ناگهان جلوی راهت را میگیرند و میگویند: «بیا بلیت رایگان بگیر!» پاسخ میدهید: «بلیت دارم» اما از سر راهت کنار نمیروند و باز میخواهند که بروی یک بلیت دیگر از آنها بگیری.
تمام تلاش خود را میکنید که بیخیال شما شوند و به زعم خود نیز در این امر موفق هستید، اما باز هم سر راهت را میگیرند تا «قند خونت» را بگیرند! سر میچرخانی ببینی چه خبر است که چشم در چشم پیرمردها و پیرزنهایی میشوی که هر یک روی صندلی دست به موبایل منتظر هستند.
از این قسمت هم گذر میکنی و به خیال خود که این دیگر آخرین سد است، اما باز هم سر راهت را میگیرند تا «سیمکارت رایگان ایرانسل و رایتل هدیه یلدایی» به شما بدهند … بازهم تعدادی از مسافران دست به موبایل در صف هستند. از این سد هم گذر میکنی تا سوار قطار شوی، بازهم سد راهت میشوند تا اینبار «فشار خونت» را بگیرند.
حال چشم خود را باز کنید؛ بله، این توصیف «بازار مکارهای» به نام طرح «من شهردارم» است!
من شهردارم زاکانی یا کمپین آرزوهای حناچی؛ لباس جدید بر تن طرح قدیمی
اگر بخواهیم به سابقه اجرای طرح من شهردارم اشاره کنیم، باید به دوره شورای پنجم به ریاست محسن هاشمی و مسندداری حناچی بر شهرداری تهران اشاره کرد که کمپین آرزوها متولد شد.
کمپین آرزوها پویشی با پیوست اجتماعی و فرهنگی بود که دبیرخانه آن تشکیل شد و قرار بر این بود ساکنان هر محله و هر منطقه پایتخت تصمیمگیران پروژههای عمرانی آن باشند. زهرا نژادبهرام، عضو هیاترئیسه شورای پنجم شهر تهران یکی از بانیان این طرح بود و منطقه ۶ تهران و محله یوسف آباد نیز به عنوان محله و منطقه پایلوت اجرای طرح انتخاب شد. تنوع درخواستهای محلی به اندازهای بالا بود که یکی از آنها برقی کردن پلههای معروف یوسفآباد بود. این پویش در حال پیدا کردن جایگاه خود در بین مردم بود تا متر و معیاری باشد برای آنکه مدیران شهری در فصل بودجهریزی، خواستههای مردمی را در اولویتهای محلات قرار دهند.
کمپین آرزوها با تمام فراز و نشیبها با پایان یافتن عمر شورای پنجم پایان یافت و با گذشت یک سال از عمر شورای شهر ششم پایتخت و تکیه زدن زاکانی بر مسند شهرداری تهران «کمپین آرزوها» به طرح «من شهردارم» تغییر نام پیدا کرد و مجددا اجرا شد.
در حالی که همگان تصور میکردند طرح من شهردارم به همان سبک و سیاق کمپین آرزوها در شهر اجرا شود، اما ساختار طرح دچار تغییرات جدی شد. در این دوره نظارت بر شرکتکنندگان در اجرای طرح برداشته شد، دیگر مشخص نبود افراد از کجای شهر در کدام محله در نظر سنجی شرکت کردهاند. در این طرح ساکنان منطقه یک میتوانستند در نظرسنجی منطقه ۲۰ شرکت کنند. یگر مشخص نبود جامعه آماری شرکتکننده در نظر سنجی در چه هرم سنی و با چه تحصیلاتی هستند… دیگر مشخص نبود یک شهروند در چند نظر سنجی شرکت کرده است... با تمام اما و اگرها و با تمام فراز و فرودها طرح من شهردارم زاکانی با شرکت نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر در دور اول به کار خود پایان داد.
تیغ سانسور آماری بر شاهرگ اعتماد عمومی شهروندان
با پایان یافتن دور اول من شهردارم، دور دوم آغاز شد. دور دوم طرح در حالی آغاز شد که هیچ گزارش مستند و عینی از اجرای طرحهای دور اول و میزان پیشرفت آن از سوی شهرداری ارائه نشد. هیچ یک از شهروندان نفهمیدند کدام مناطق دارای بیشترین مشارکت به تفکیک محله است. شهروندانی که در نظرسنجی شرکت کرده بودند، نفهمیدند که کدام پروژهها در اولویت اجرای طرحهای محلهای آنها قرار گرفته است و پاسخی شفاف نیز از سوی مدیریت شهری ارائه نشد.
شهرداری تهران در دور دوم اجرای طرح من شهردارم بنای کار خود را بر ایجاد رقابت بین بخشهای مختلف شهرداری قرار داد تا میزان مشارکت بالا رود. رقابتی که ماهیت و نفس اجرای طرح من شهردارم که همان مشارکت و ایجاد علق شهری به محله بود را به شدت تحت تاثیر قرار داد و تخریب کرد.
سفیران طرح با به راه افتادن در کوچه و بازار تنها به دنبال افزایش آمار مشارکت بودند تا با کسب رتبه اول مشارکت بتوانند جوایز خود را از معاونت منابع انسانی شهرداری دریافت کنند.
پای اهدای هدایای شهرداری تهران به شهروندان برای شرکت در اجرای طرح من شهردارم در دور دوم اجرای طرح بسیار چشمگیر شد تا این هدایا به عنوان تسهیلگری برای رغبت مردم به مشارکت باشد.
با پایان یافتن دور دوم اجرای طرح من شهردارم، از مناطق برتر و سفیران طرح با حضور مدیران ارشد شهری تجلیل شد و مشارکت نزدیک به یک میلیون نفری شهروندان به ثبت رسید. اگرچه این عدد در مقابل جمعیت ۱۳ میلیون نفری تهران کمتر از ۱۰ درصد مشارکت را نشان میداد، اما بازهم برای مدیریت شهری دستاوردی محسوب شد تا علیرضا زاکانی، شهردار تهران بدون توجه به رعایت حق کپیرایت طرح از شهرداری قبلی، آن را به عنوان دستاورد مدیریت خودش به اجلاس بریکس ارائه کند که اتفاقا حائز رتبه اول هم شد، اما زهرا نژاد بهرام عضو هیاترئیسه شورای شهر پنجم پایتخت با انتشار پیامی در صفحه شخصی خود پرده از ماجرای کپی بودن طرح آن برداشت.
شورای شهر، سد سلب اعتماد عمومی از مدیریت شهری در گام سوم
همین جایزه بینالمللی کافی بود تا زاکانی مصممتر از قبل به دنبال اجرای دور سوم طرح من شهردارم باشد. اما اجرای سومین دوره آن با رنگ و روی کاسبکارانه نه مشارکتی صدای اعضای شورای شهر تهران را نیز درآورد و برخی از اعضای شورای شهر خواستار توقف اجرای طرح و اصلاح رویه در آن شدند.
نرجس سلیمانی به عنوان یکی از اعضای شورای تهران با بیان تجربه خود در جنوب تهران برای شرکت در طرح من شهردارم عنوان کرد که حتی تماس گرفته است و دوستان او در شهرستان نیز در این طرح شرکت کردهاند.
یا ناصر امانی دیگر عضو شورای شهر تهران نیز در تذکر پیش از دستور صحن شورا از نامهنگاری و مکاتبه با معاونان شهردار برای پاسخگویی به ابهامات اجرای طرح من شهردارم پرده برداشت که تا به امروز جوابی به آن داده نشده است. نامهای که عضو شورای شهر تهران بخشی از تخلفات صورتگرفته در اجرای طرح من شهردارم را سیاهه کرد و به امید پاسخ به شهرداری فرستاد. امانی در بخش دیگر تذکر خود بیان کرد که از درب برج میلاد که داخل میشود، همه دارند بلیت رایگان مترو برای شرکت در طرح میدهند.
این در حالی بود که گوش شهرداری تهران به انتقادات در اجرای طرح بدهکار نبود و هرچه از سوی اعضای شورا مطرح میشد، دشمنی با شهردار تهران قلمداد میشود و تنها مجید باقری، معاون برنامه ریزی شهردار تهران اعلام کرد که شهروندان اگر تخلفی میبینند، گزارش کنند تا ما پیگیر آن شویم.
۱۰ پرسش درباره طرح «من شهردارم»
حال در پایان با طرح ۱۰ پرسش از شهردار تهران درباره طرح «من شهردارم» میخواهیم پاسخگوی آن باشد؛
۱- چرا هنوز آمار دقیقی از سن افراد مشارکت کننده در دور اول و دوم طرح من شهردارم ارایه نشده است؟
۲- چرا هنوز آمار دقیقی از میزان تحصیلات افراد شرکتکننده ارائه نشده است؟
۳- چرا هنوز آمار دقیقی از پیشرفت پروژههای این طرح در دسترس عموم شهروندان قرار نگرفته است؟
۴- چرا هنوز اولویتهای مناطق در بودجهریزی شهری و تخصیص آن به شکل شفاف ارائه نشده است؟
۵- ارائه بلیت رایگان مترو برای جلب توجه شرکتکنندگان در طرح من شهردارم براساس کدام ردیف بودجه در حال انجام است؟
۶- شهرداری تهران که برای نیمبها کردن بلیت ناوگان حملونقل عمومی مترو و اتوبوس در روزهای آلوده پایتخت دچار اما و اگر است و از اجرای این قانون سر باز میزند، چطور و از چه ماخذی مالی در اجرای طرح من شهردارم به شکل فلهای بلیت رایگان به شهروندان میدهد؟
۷- اپراتورهای تلفن همراه از جمله ایرانسل و رایتل بر چه مبنایی در حال توزیع سیمکارت رایگان یلدایی شهرداری تهران هستند؟ آیا قراردادی بین شهرداری و اپراتورها منعقد شده است؟ آیا شورای شهر تهران در جریان آن قرار دارد؟ یا اگر قراردادی ثبت نشده آیا شهرداری قرار است فضاهای تبلیغاتی و شهری را در اختیار ایرانسل و رایتل قرار دهد؟
۸- چرا سفیران طرح من شهردارم با کلیدواژه «رایگان رایگان…» به دنبال افزایش مشارکت شهروندان هستند و هیچ تبلیغ و توضیحی از نحوه مشارکت مردم در طرح «من شهردارم» به شهروندان ارائه نمیکنند؟
۹- آیا عددسازی به این شیوه و رویکرد برای بالا بردن مشارکت موجب قربانی شدن اعتماد مردم به شهر نمیشود؟
۱۰- آیا این که میگویند طرح من شهردارم پوششی برای نظام سرمایهدارهای شهر تهران است تا بتواند در پوشش این طرح، به خواستههای خود با ایجاد کانالهای مالی در بدنه شهر تهران برسند، درست است؟ به عنوان مثال، آیا فردا روزی در قالب طرح من شهردارم باید شاهد ساخت هتلهای آنچنانی در بافتهای فرهنگی، میراثی و تاریخی، فضای سبز و برخلاف طرح تفصیلی باشیم یا خیر؟
در پایان اجرای طرح «من شهردارم» به این سبک و سیاق را میتوان به مثابه تابوتی روی دوش مدیران شهری دانست که «اعتماد» مردم به شهر و «علاقه» آنها به محلات را تشییع میکنند تا به گور بسپارند و آن را دفن کنند.
منبع: دیدهبان ایران