ناگفته هایی از 35 کارگر مدفون در معدن / کارگران معدن: بیمه نداشتیم، 18 ماه است که حقوق نگرفته ایم، کپسول اکسیژن نداشتیم، اعتراض کردیم تنبیه شدیم
ح. ه یکی از کارگران این معدن که سابقه چندین ساله کار در این معادن را دارد به خبرنگار دیده بان ایران می گوید" حقوق های مابین 700تا850 هزارتومان است که آن هم ماهانه واریزنمی شود والان مدت هجده ماهه که حقوق های ما را ندادند ما بیمه نیستیم
دیده بان ایران – ابراهیم حاتمی: مادرانی که با زبان محلی بر روی خرابه ها شیون می کنند و مردانی که تاریکی یک تونل گم شده اند. دیگری خبری از مرد خانواده نیست، اینها مشاهدات خبرنگار دیده بان ایران از داغدیده هایی است که داغ عزیزانشان را دیده اند. سه روز از تراژدی تلخ یورت زمستان میگذرد. تراژدی که معدنچیان آزادشهر در ٩٠ کیلومتری گرگان مرکز استان گلستان در عمق ١٨٠٠ متری زمین محبوس شدند. وقتی نام خبرنگار می آید به طرفش هجوم می برند و به زبان محلی می گویند نمی دانید که چه می کشیم. همسر داغدار یکی از این قربانیان این حادثه، میگوید:" ١٦ سال بود که در معدن کار میکرد. قبل از ازدواج هم معدنکار بود. تازه مسئول شیفت یورت شده بود. همسرم همیشه برای کارش نگران بود، مسئولیتشناس بود " .
حسن کارگر معدن زمستان یورت آزادشهر نگران با ناراحتی به زمین خیره شده است می گوید از من عکس و فیلم نگیرید دست هایش زخم است می گوید: "نان کارگری می خورم، روز حادثه داخل تونل بودم بوی گاز همه جا پیچیده بود... " در چند متری معدن ایستاده است به دستانش نگاه می کند می گوید: "ببین خبرنگار ! اینها حاصل 20 سال کار من است تا دیروز کجا بودید ؟"
از حسن می پرسم چند نفر زیر آوار ماندند می گویند: نمی دانیم شاید 35 نفر نمی دانم "
از او می پرسم چرا گفتی تا "دیروز کجا بودید! " سری به نشانه تاسف تکان می دهد و می گوید :" مدت 14ماه است که حقوق خود را نگرفتیم وچندین بار به خاطر حقوق های معوق اعتراض هایی رابه مسولان شهر و کارفرمایان معدن کردیم و حتی چند بار دست از کار کشیدیم تا وضعیت های حقوق های معوق ما مشخص شوند کارگران این معدن اکثرا از روستایان شهرستانهای آزادشهرو رامیان می باشند که قشرضعیف و کارگر و کشاورز و دامدار هستند وخانواده آنها از وضعیت مالی ضعیفی برخوردارند. بهترین دوستم که زیر آوار ماند چند ساعت قبل از حادثه می خواست مادرش را به شهر ببرد برای درمان؛ برای همیشه زیر آوار ماند آن پیرزن را می بینی که آنجا نشسته است مادر علی است ما تنها و بی پناه بودیم 6 ماه است که هر روز فریاد می زنیم هیچ مسئولی صدای ما را نشنید"
چند زن روستایی دور هم جمع شده اند با زبان محلی شیون می کنند و بر سر و صورت خود می زنند نزدیکتر که می روم می شنوم با زبان محلی فرزندشان را صدا می زنند. می خواهم از این صحنه عکس بگیرم مرد جا افتاده ای پشت سرم فریاد می زند.
"چرا می خواهی عکس بگیری؟! می خواهی بدبختی مان را نشان بدهی؟! " الان این زنان دیگر هیچ سرپرستی ندارند چرا مسولان وکارفرمای معدن حق و حقوق قانونی این کارگران زحمتکش که باجان خود بازی میکنند را ندادند امروز از جان ما چه می خواهند؟ چرا نمی گذارید به حال خودمان باشیم! روزی 18 یا 19 ساعت کار می کردیم هر چه اعتراض کردیم بی فایده بود"
همه این خانواده ها بدهکار هستند حالا که مردهایمان مرده با بدهکاری نمی دانیم چه کنیم
از او می پرسم در طول ماه های گذشته کسی پیگیر حل مشکلات شما بود؛:کارگر معدن دو دستش را بالا می برد و فریاد می زند: " کدام حل مشکل؛ حتی در دفترشان هم به روی ما بسته بود. هر روز می گفتیم معدن بوی گاز می دهد می گفتند شما سواد ندارید چرا نباید این معادن ایمنی لازم را نداشته باشند چرا باکمترین. تجهیزات این کارگران باید کار کنند حتی چراغ معدن درست و حسابی هم نداشتیم. همه این خانواده ها بدهکار هستند حالا که مردهایشان مرده با بدهکاری نمی دانیم چه کنیم. "
کپسول اکسیژن نداشتیم
ح. ه یکی از کارگران این معدن که سابقه چندین ساله کار در این معادن را دارد به خبرنگار دیده بان ایران میگوید حقوق های مابین 700تا850هزارتومان است که آن هم ماهانه واریز نمی شود والان مدت هجده ماهه که حقوق های ما را ندادند ما بیمه نیستیم با این شغل خطرناک وسخت وطاقت فرسا حقوق های ما از سال 93 تاکنون بطور مرتب ماهانه پرداخت نشده وهرسال چهارماه ازحقوق ما را ندادند و ما را بیمه نکردند آیا با این خطرات شغل معدن کاری نباید کارگران را بیمه کنند؟! هر دفعه که اعتراض کردیم مارا تنبیه کردند. مسولان معدن طبق قانون وظیفه دارند تا مارا بیمه کنند درروزهای گذشته بوی شدید گاز از داخل این تونل بیرون می آمد مانشتی شدید گاز را اطلاع دادیم ولی توجه نکردند در داخل این تونل به غیر از یک راه ورودی راه دیگری وجود نداشت وکپسول, اکسیژن تا قبل نیم ساعت به اتمام رسید با اتمام اکسیژن چطورمی شود داخل تونل نفس کشید؟!
آن هم باوجود گاز متان ودی اکسید کربن؛ مابه مسولان معدن گفتیم بخاطر بوی شدید گاز متان دستگاه سنجش گاز نیاز هست تا گاز موجود تونل را برآورد کنیم متاسفانه یک دستگاه سنجش گاز نیاوردند در این تونل پانصد نفرکارگر اکثرا متاهل ودارای زن و بچه اند چرا به خواسته ها و هشدارهای ماتوجه نکردند که باعث شوداین فاجعه عظیم اتفاق بیفته وباعث بشه 35نفرازدوستان وهمکاران عزیزمان رابخاطرکوتاهی و سهل انگاری مسولان و کارفرمایان معدن ازدست بدهیم.