کد خبر: 199717
A
در گفت‌وگو با دیده‌بان ایران مطرح شد؛

گراوند، جامعه‌شناس: مهمترین ریشه خودکشی، مشکلات اقتصادی است/ برقراری نشاط اجتماعی، جز با تامین و تقویت خانواده‌ها ممکن نیست/ حکومت باید تمام سرمایه‌های ایران را صرف بهبود وضعیت درآمد خانواده‌های ایرانی کند

اردشیر گراوند، پژوهشگر علوم اجتماعی با تاکید بر این که مهمترین ریشه خودکشی، مشکلات اقتصادی یعنی ناتوانی در تامین معیشت و از دست دادن امید به آینده است، به دیده بان ایران گفت: برای اصلاح امور نظام اجتماعی، اساسا راهی جز برگشتن به خانواده ایرانی و تقویت آن وجود ندارد. حکومت ما باید بداند که ایران، هیچ پولی برای خرج کردن در هیچ نقطه‌ای از دنیا ندارد و نباید توان کشورمان به هیچ دلیلی صرف کمک به کشورهای دیگر شود. حکومت ما باید هرچه سرمایه در کشورمان وجود دارد را صرف بهبود وضعیت درآمد خانواده‌های ایرانی کند، زیرا اصلاح نظام اجتماعی و برقراری نشاط اجتماعی، جز با تامین و تقویت خانواده‌های ایرانی، ممکن نیست.

گراوند، جامعه‌شناس: مهمترین ریشه خودکشی، مشکلات اقتصادی است/ برقراری نشاط اجتماعی، جز با تامین و تقویت خانواده‌ها ممکن نیست/ حکومت باید تمام سرمایه‌های ایران را صرف بهبود وضعیت درآمد خانواده‌های ایرانی کند

محمدحسین خودکار - به گزارش خبرنگار سایت دیده‌بان ایران، در روزهای اخیر سردار سعید منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس با انتشار یادداشتی به بهانه «روز جهانی پیشگیری از خودکشی»، ضمن ابراز نگرانی از وقوع موارد بالایی از این پدیده شوم در کشورمان، اعلام کرده است که «سالانه بیش از ۴۰۰۰ نفر در ایران بر اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند» و ۱۰ تا ۲۰ برابر این رقم نیز بر اثر اقدام به خودکشی، با آسیب‌های فراوانی مواجه می‌شوند. در این میان البته باید توجه داشت که اگرچه هیچ‌گاه آمار رسمی خودکشی در سال ۱۴۰۲ اعلام نشده است، ولی در سال ۱۴۰۱، دانشگاه علوم پزشکی ایران، آمار مرگ ناشی از خودکشی را بیش از ۶۰۰۰ نفر اعلام کرد و در سال قبل از آن نیز پلیس آمار مرگ ناشی از خودکشی را ۵۰۸۵ نفر اعلام کرده بود. 

بنابراین با توجه به این که در آمار جدید مطرح‌شده توسط سخنگوی پلیس، رقم دقیقی درباره تعداد مرگ سالیانه ناشی از خودکشی یا اصطلاحا «خودکشی موفق» در کشورمان اعلام نشده است، نمی‌توان به طور دقیق ارزیابی کرد که در سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳، میزان اقدام به خودکشی یا مرگ ناشی این اقدام، چقدر افزایش یا کاهش پیدا کرده است، ولی نتایج پژوهشی که در سال ۱۴۰۲ توسط مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی ایران منتشر شد، از این حکایت داشت که در بازه زمانی سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱، نرخ خودکشی موفق از ۴.۱ نفر به ازای هر صد هزار نفر در سال به ۷.۴ نفر به ازای هر صد هزار نفر در سال رسیده است. 

حالا اگر آمار جدید سخنگوی پلیس را مد نظر قرار دهیم و براساس اظهارات هاشم کارگر، رئیس سازمان ثبت احوال در بهمن ۱۴۰۲، جمعیت کشورمان را نیز ۸۳.۵ میلیون نفر در نظر بگیریم، می‌توان گفت در حال حاضر نرخ خودکشی موفق در ایران، دست‌کم ۴.۸ نفر به ازای هر صد هزار نفر در سال است. آماری که اگرچه در ظاهر نسبت به سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ کاهش یافته است، ولی اگر بدانیم که براساس مطالعات رسمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، این نرخ در سال ۱۳۹۰ حدود ۴.۴ نفر، در سال ۱۳۸۸ حدود ۴.۱ نفر و در اوایل دهه ۶۰ حدود ۱.۳ نفر بوده، قطعا به این نتیجه می‌رسیم که طی دهه‌ها و سال‌های اخیر، آمار مرگ ناشی از خودکشی و البته آمار اقدام به خودکشی در کشورمان، صعودی بوده است.

تحمیل ناامیدی بر جوانان ایرانی بر اثر تشدید مشکلات اقتصادی

در همین راستا برای فهمیدن مهمترین علل و ریشه‌های خودکشی و افزایش آمار وقوع این پدیده شوم در کشورمان به سراغ «اردشیر گراوند»، جامعه‌شناس رفتیم که مقالات علمی گوناگونی را در این زمینه به رشته تحریر درآورده است. او نیز در گفت‌وگو با خبرنگار دیده‌بان ایران توضیح داد: براساس پژوهش‌های علمی انجام‌شده در جهان، خودکشی به سه مدل کلی تقسیم‌بندی می‌شود که شامل خودخواهانه، دیگرخواهانه و آنومیک است، ولی متاسفانه در کشورمان، عمده خودکشی‌ها از نوع «آنومیک» است که بیشترین ارتباط را با افسردگی دارد. این نوع از خودکشی وقتی اتفاق می‌افتد که یک انسان دچار بی‌بنیادی یا از دست دادن تمام دلبستگی‌های خود به دنیا می‌شود که یکی از مهمترین ریشه‌های آن، شرایط حاکم بر محیطی است که افراد در آن زندگی می‌کنند. 

این پژوهشگر علوم اجتماعی با اشاره به تنش‌هایی که ایرانیان در طول چند دهه گذشته با آن‌ها مواجه شده‌اند، اظهار داشت: جامعه ایران در دهه‌های اخیر درگیر تنش‌های فراوانی بوده است که از جمله آن‌ها می‌توان به تحمیل هشت سال جنگ تمام‌عیار بر کشورمان اشاره کرد که بعد از آن هم متاسفانه تحریم‌های شدید و تورم‌های شکننده و طاقت‌فرسایی بر مردم ما تحمیل شد. در نتیجه این اتفاقات، عموم ایرانیان بخصوص جوانان، دچار گرفتاری‌هایی در زندگی خود شدند که هنوز هم به شکل‌های گوناگونی خود را نشان می‌دهد؛ از جمله این که جوانان ما به‌سختی می‌توانند شغل مناسب پیدا کنند و اگر هم مشغول کار شوند، درآمد اغلب آن‌ها متناسب با هزینه‌های زندگی‌شان نیست. 

وی به دیگر مشکلات پیشِ روی جوانان ایرانی نیز اشاره کرد و گفت: در حال حاضر وضعیت معیشتی اغلب جوانان ما به جایی رسیده است که نمی‌توانند به‌راحتی ازدواج کنند و اگر هم این کار را انجام دهند، شرایط مناسبی برای فرزندآوری ندارند. این روزها جوانان ایرانی حتی اگر بچه‌دار شوند، در بزرگ کردن بچه‌های خود به مشکل می‌خورند، چون زیرساخت‌های فرزندآوری و نگهداری کودک در کشورمان به‌شدت مختل است. حال باید توجه داشت که این وضعیت، برای سال‌های متمادی است که در کشورمان تداوم پیدا کرده است و ادامه یافتن این شرایط نامناسب، باعث شده است که نوعی یأس بر کل جامعه بخصوص جوانان حاکم شود که این ناامیدی، به شکل‌های متفاوتی بروز پیدا می‌کند. 

احساس ناتوانی نسبت به تغییر شرایط، دروازه ورود به افسردگی است

گراوند در تحلیل نحوه تاثیرگذاری مشکلات اقتصادی بر ایجاد احساس ناامیدی در افراد جامعه نسبت به زندگی خود، اظهار داشت: افرادی که به دلیل دشوار شدن شرایط اقتصادی و اجتماعی دچار ناامیدی می‌شوند، در قدم اول احساس ناتوانی می‌کنند. احساس ناتوانی بودن نسبت به تغییر شرایط و ناامیدی از آینده، دروازه ورود به افسردگی است و بسیاری از افرادی که در طولانی‌مدت دچار افسردگی باشند نیز در ابتدا به داروهای اعصاب و سپس به مواد مخدر پناه می‌برند و همین است که در جامعه ما، هم‌زمان با رشد شدید آمار فروش داروهای روان‌درمانی، شاهد افزایش تعداد معتادان هستیم. 

این جامعه‌شناس با تاکید بر این که «اقدام به خودکشی»، ته خط افسردگی محسوب می‌شود، عنوان کرد: به نظر من، شریف‌ترین آدم‌ها خودشان را می‌کشند، یعنی کسانی که دیگر هیچ پناهی ندارند و به‌جای این که دست به خلاف‌های ضد اجتماعی بزنند، خودتخریبی می‌کنند. البته نباید فراموش کرد که در طول سال‌های اخیر، متاسفانه جامعه ما به سمتی سوق داده شده است که بخش زیادی از مردم، افسرده شده‌اند. عمده افسردگی‌هایی هم که در ایران رواج پیدا کرده، پایه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد که در این میان، مهمترین پایه، مشکلات اقتصادی یعنی ناتوانی در تامین معیشت و از دست دادن امید به آینده است. 

وی همچنین خاطرنشان کرد: پایه اجتماعی خودکشی مربوط به تشدید شکاف نسلی بین نوجوانان و جوانان با والدین است، چون سرعت تغییرات تکنولوژی در سال‌های اخیر بسیار بالا بوده است و فرزندان در برابر پدرها و مادرهای خود و فشار نظام اجتماعی، احساس بی‌قدرتی می‌کنند. پایه فرهنگی نیز ناشی از عدم تطبیق عناصر فرهنگی مدرنِ امروزی با شاخص‌های فرهنگی گذشته ما است. 

حکومت باید تمام امکانات خود را به تیمار خانواده‌های ایرانی اختصاص دهد، نه کشورهای دیگر

گراوند با بیان این که در جامعه ما، مردم در هر سه حوزه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درگیر نبرد با مشکلات هستند، اظهار داشت: در حال حاضر عمده شهروندان بخصوص جوانان در هر سه نبرد خود شکست می‌خورند و بخش زیادی از این افراد شکست‌خورده نیز دچار افسردگی می‌شوند. افسردگی، دروازه ورود به مصرف داروهای اعصاب یا اعتیاد به مواد مخدر است و در سال‌های اخیر شاهد آن بوده‌ایم که در جامعه ما، هم آمار اعتیاد افزایش پیدا کرده و هم میزان مراجعه به روانشناسان و روانپزشکان و مصرف داروهای اعصاب، بیشتر شده است.

این پژوهشگر علوم اجتماعی به آمار رسمی ارائه‌شده توسط پلیس یعنی جان باختن سالیانه ۴ هزار نفر بر اثر خودکشی در ایران اشاره کرد و گفت: وقتی آمار رسمی ما، مرگ سالانه ۴ هزار نفر بر اثر خودکشی است، می‌توان تخمین زد که آمار سالیانه اقدام به خودکشی در ایران بین ۱۰ تا ۲۰ برابر این عدد است؛ یعنی ممکن است در طول هر سال، ۴۰ هزار تا ۸۰ هزار نفر از هموطنان ما دست به خودکشی بزنند که البته عمدتا ناکام می‌مانند، ولی طبق آمار رسمی، حداقل ۴ هزار نفر آن‌ها جان خود را از دست می‌دهند. 

این جامعه‌شناس با تاکید بر این که بالا رفتن آمار خودکشی، موضوعی بسیار نگران‌کننده برای نظام اجتماعی ایران است، عنوان کرد: اکنون به صورت جدی نیاز داریم که حکومت برای کاهش آمار خودکشی در کشورمان مداخله کند. البته پیش‌نیاز این مداخله، این است که حکومت بداند که برای اصلاح امور نظام اجتماعی، اساسا راهی به جز برگشتن به خانواده ایرانی و تقویت آن وجود ندارد. به عبارت دیگر، ما هیچ پولی برای خرج کردن در هیچ نقطه‌ای از دنیا نداریم و نباید توان کشورمان را به هیچ دلیلی صرف کمک به کشورهای دیگر کنیم. 

وی در ادامه تاکید کرد: حکومت باید بداند که اگر می‌خواهد نظام اجتماعی کشور خود را اصلاح کند و نشاط اجتماعی را افزایش دهد، باید خانواده ایرانی را تقویت کند که برای این منظور، نباید هیچ بخشی از نیروهای انسانی یا امکانات کشورمان برای تیمار کشورهای دیگر هزینه شود و باید تمام بودجه خود را برای همین کشور هزنیه کنیم. خانواده‌های ایرانی در حال حاضر به اندازه کافی آسیب دیده‌اند و نباید بیش از این، درگیر مشکلات خانواده‌های سایر کشورها باشند، بلکه حکومت باید تمام امکانات خود را به تیمار خانواده‌های خودمان اختصاص دهد. 

در حال حاضر، خانواده تنها تکیه‌گاه ملت ایران است

گراوند در پاسخ به این سوال که با توجه به افزایش نفوذ مدرنیته در کشورمان، چگونه می‌توان در شرایط اجتماعی و فرهنگی امروز جهان، خانواده ایرانی را تقویت کرد، توضیح داد: از زمانی که بشریت پای به عرصه وجود نهاده است، تا همین امروز، کوچکترین سلول نظام اجتماعی، خانواده بوده و هست. پژوهش‌های انجام‌شده در داخل کشور درباره سنجش سرمایه اجتماعی نیز نشان می‌دهد که در حال حاضر، خانواده تنها تکیه‌گاه ملت ایران است؛ به همین دلیل، تقویت خانواده ایرانی، مهمترین راهکار برای افزایش نشاط اجتماعی محسوب می‌شود. 

این جامعه‌شناس با تاکید بر این که این روزها مهمترین مساله‌ای که خانواده‌های ایرانی را تهدید می‌کند، نرخ بالای بیکاری است، به دیده بان ایران گفت: هرچقدر آمار بیکاری بالاتر باشد، مشکلات معیشتی خانواده‌ها نیز بیشتر می‌شود؛ بنابراین اگر در جامعه ایران، اشتغال سامان پیدا کند و تراز هزینه – درآمد خانواده‌ها مثبت شود، مشکلات مربوط به مسکن، خودرو، آموزش، بهداشت و درمان و .... به صورت خودکار رفع خواهد شد؛ به همین دلیل، حکومت ما باید به این نکته توجه داشته باشد که اگر توسعه اشتغال را در ایران و برای ایرانیان انجام دهد، می‌تواند ناجی جامعه ایران باشد. 

وی در ادامه تصریح کرد: اگر مشکل اشتغال و کمبود درآمدها حل شود، رفته‌رفته دیگر مشکلات جامعه ما نیز حل خواهد شد، ولی اگر این دو معضل اساسی همچنان باقی بماند، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که هیچ‌کدام از مشکلات دیگر کشورمان از جمله آمار بالای خودکشی رفع شود؛ یعنی باید بدانیم که اگر کاری کنیم جوانان ما بتوانند درآمد کافی به دست بیاورند، آن‌ها خودشان بلد هستند که مسکن و خودرو و دیگر امکانات زندگی را تهیه کنند. به همین دلیل، حکومت ما باید هرچه سرمایه در کشورمان وجود دارد را صرف بهبود وضعیت درآمد خانواده‌های ایرانی کند. 

درآمد لازم برای زندگی مطلوب در جامعه شهری، حداقل ۹۰ میلیون تومان است

گراوند درباره درآمد مورد نیاز خانواده‌های ایرانی برای داشتن یک زندگی مطلوب در شرایط امروز کشورمان، توضیح داد: در حال حاضر در ایران هیچ خانواده چهار نفره‌ای در جامعه شهری با درآمد کمتر از ۱۵۰۰ دلار در ماه و در جامعه روستایی با درآمد کمتر از ۱۰۰۰ دلار در ماه، نمی‌تواند زندگی مطلوبی داشته باشد؛ به عبارت دیگر، اگر درآمد یک خانواده چهار نفره شهری کمتر از ماهانه ۹۰ میلیون تومان و درآمد یک خانواده چهار نفره روستایی کمتر از ماهانه ۶۰ میلیون تومان باشد، هزینه – درآمدهای آن خانواده تراز نمی‌شود و به تبع آن، مشکلات دیگر نیز برای آن خانواده پدید می‌آید. 

این پژوهشگر علوم اجتماعی ادامه داد: طبیعتا رقم حداقل درآمد مورد نیاز برای داشتن یک زندگی مطلوب در کشورهای مختلف متفاوت است، ولی اگر ویژگی‌های جامعه ایران را در نظر بگیریم و این نکته را هم مد نظر خودمان قرار دهیم که مردم چه توقعی از یک زندگی مطلوب و امکانات تعریف‌شده در آن دارند، با توجه به قیمت روز مسکن، خودرو، لوازم خانگی و سایر امکانات زندگی، به همین ارقام ذکرشده، یعنی ماهانه حداقل ۱۵۰۰ دلار برای خانواده‌های شهری و حداقل ۱۰۰۰ دلار برای خانواده‌های روستایی ایرانی می‌رسیم. البته ممکن است که مردم کشورهای دیگر با درآمد ماهانه ۵۰۰ دلار نیز بتوانند به زندگی مطلوب مد نظر خودشان دست پیدا کنند. 

وی در همین راستا یادآور شد: می‌دانیم که در شرایط امروز کشورمان، به جز بخش معدودی که به عنوان طبقه ثروتمند یا فوق ثروتمند شناخته می‌شوند، اکثر قریب به اتفاق خانواده‌ها چنین درآمدی ندارند که تبعات این مساله در وضعیت اجتماعی بروز پیدا می‌کند؛ زیرا وقتی درآمد خانواده‌ها کمتر از سطح مطلوب باشد، به طور طبیعی ازدواج جوانان با تاخیر مواجه می‌شود، امکان خرید مسکن، خودرو، لوازم خانگی و دیگر کالاهای ضروری از بین می‌رود و حتی امکان تامین شرایط مطلوب بهداشتی، تهیه کالاهای فرهنگی و ... برای خانواده‌ها از دست می‌رود که این روند، تشدید افسردگی در سطح جامعه را به همراه دارد. 

رفع معضل بیکاری در مناطق کم‌برخوردار، تاثیر بالایی در کاهش آمار خودکشی دارد

گراوند با اشاره به این نکته که در شرایط امروز جامعه ایران، حکومت ما باید تعیین کند که می‌خواهد چه چیزی را انتخاب کند و چه چیزی را قربانی نماید، بیان کرد: دولت و حکومت ما باید به صورت شفاف مشخص کند که آیا سرنوشت ملت ایران برایش اهمیت دارد یا خیر، اگر ملت ایران برای حکومت ما اهمیت دارد، راهی جز بازگشت تمام‌قد حکومت به خانواده‌های ایرانی و ترک همه مخاصمات بادلیل و بی‌دلیل با کشورهای دیگر وجود ندارد؛ زیرا اصلاح نظام اجتماعی و برقراری نشاط اجتماعی، جز با تامین و تقویت خانواده‌های ایرانی، ممکن نیست. 

این جامعه‌شناس ادامه داد: نشاط اجتماعی در یک جامعه حاصل نمی‌شود، مگر این که درآمد خانوارها به رقم مورد نیاز برای داشتن یک زندگی مطلوب برسد. وقتی هم که در یک جامعه برای مدت طولانی، نشاط اجتماعی از بین برود و پایه‌های نظام اجتماعی به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضربه بخورد، نباید از بالا رفتن آمار خودکشی تعجب کرد. همچنین باید توجه داشت که خود موضوع فعال بودن و داشتن شغل، فارغ از میزان درآمد، باعث ایجاد احساس شادابی در افراد می‌شود و حس سربار بودن و بی‎قدرتی را از انسان‌ها می‌گیرد؛ بنابراین اقدام بسیارتاثیرگذاری که می‌تواند آمار خودکشی در کشورمان را نزولی کند، رفع معضل بیکاری به‌ویژه در مناطق کم‌برخوردار است. 

وی در پایان خاطرنشان کرد: وقتی اشتغال گسترش پیدا کند، به صورت خودکار، تراز هزینه – درآمد خانوارها نیز مثبت خواهد شد و خانواده‌ها می‌توانند رفته‌رفته خودشان را به شرایط زندگی مطلوب نزدیک کنند. البته باید توجه داشت که در یک زندگی مطلوب، خانواده‌ها باید بتوانند علاوه بر این که تمام نیازهای ضروری معیشتی، اجتماعی و فرهنگی خود را برطرف می‌کنند، حداقل ۲۰ درصد درآمد ماهانه‌شان را نیز پس‌انداز کنند. تا زمانی هم که اکثر قریب به اتفاق خانوارهای ایرانی در تمام شهرها و روستاها به چنین درآمدی نرسند، نمی‌توان انتظار بهبود محسوس وضعیت آسیب‌های اجتماعی از جمله خودکشی را داشت. 

منبع: سایت دیده بان ایران 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر