کد خبر: 199599
A
سخنگوی پلیس اعلام کرد؛

سالانه بیش از ۴۰۰۰ نفر در ایران بر اثر «خودکشی» می‌میرند

سخنگوی پلیس به مناسبت روز جهانی پیشگیری از «خودکشی» گفت: حاصل این اقدام تباه‌کننده در کشورمان، جان باختن سالانه بیش از ۴۰۰۰ نفر و آسیب دیدن شدید رقمی ۱۰ تا ۲۰ برابر آن است.

سالانه بیش از ۴۰۰۰ نفر در ایران بر اثر «خودکشی» می‌میرند

به گزارش سایت دیده‌بان ایران، سردار سعید منتظرالمهدی، معاون فرهنگی اجتماعی و سخنگوی فراجا در یادداشتی به مناسبت روز جهانی پیشگیری از خودکشی نوشت: «حاصل این اقدام تباه‌کننده در کشور ما جان باختن سالانه بیش از ۴۰۰۰ نفر و آسیب دیدن شدید رقمی ۱۰ تا ۲۰ برابر آن است. پیامدهای ناگوار چنین مرگ و آسیبی نه‌تنها متوجه قربانیان و خانواده آنان، بلکه معطوف جامعه نیز می‌گردد. آنگاه که خبر مرگ کسی بر اثر عمل خودکشی نشر می‌یابد، روح انبوهی از شهروندان جامعه آزرده می‌شود و شمار زیادی از آنان در برابر چنین مرگ فاجعه‌آمیزی در غم و اندوهی جانکاه فرو می‌شوند. از همین روی چاره‌ای باید اندیشید و برای پیشگیری از وقوع آن تدبیر عالمانه‌ای کرد. ناگفته پیداست که برای پیش‌گیری از پدیده خودکشی، ناگزیز باید چند و چون و علل وقوع آن را باز شناخت. 

پرشمارند اندیشمندان و عالمانی که پیرامون علل خودکشی، و رفتارهای «خودکشی‌گرا» سخن گفته‌اند. «امیل دورکیم» جامعه‌شناس در صدرِ عالِمانی است که بگونه‌ای «روشمند» و علمی از خودکشی سخن گفته است. او از سه نوع خودکشی نام برده است: هنجار گسستی (آنومیک)، خودخواهانه و نوع دوستانه. به‌زعم او آنگاه که پیوند فرد و جامعه، به سبب عواملی همچون از دست دادن شغل، رکود اقتصادی و زوال ارزش‌ها، دستخوش تلاطم می‌شود، یا پیوند فرد با همنوعانش کاهش می‌یابد، احتمال دست یازیدن به خودکشی فزونی می‌یابد. اما، آسیب‌شناسانِ روانی، خودکشی و اقدام به خودکشی را از منظر بیماری شناختی تبیین می‌کنند. آنان شواهدی به دست داده‌اند که نشان می‌دهد فرو شدن در اختلالات روانی، به‌ویژه افسردگیِ اساسی، بیش از هر عامل دیگری احتمال خودکشی را افزایش می‌دهد؛ چه اینکه افراد افسرده درمان نشده نه‌تنها از زندگی و مواهب آن لذت نمی‌برند، بلکه روز به روز در غم و اندوه و استیصال فرو می‌روند. بگونه‌ای که چاره را در ستاندن جان خویش می‌بینند. لیکن، این همه ماجرا نیست. چون در میان افرادی که مبادرت به خودکشی نموده‌اند افرادی را نیز می‌توان نشان کرد که بدون آنکه دوره‌های مزمن افسردگی را تجربه کرده باشند مبادرت به خودکشی کرده‌اند. آنچه این افراد را به سوی خودکشی سوق داده است «فقدان تاب آوری در برابر ناکامی» بوده است. گویی به اینان یاد نداده‌ایم که در شرایط پرتلاطم حاصل از شکست شغلی یا عشقی، تحصیلی و…، هیجان خود را مدیریت کنند و ارزشمندترین سرمایه خویش، یعنی جانشان را به مهلکه نیندازند. 

و آنچه از همه مهمتر است ارتباط با منبع لایزال الهی و تقویت و استمرار آنست که یقینا امید به زندگی افزون می‌گردد؛ حُسن ظن به یزدان مهربان، صبر، استقامت و کنترل خشم از راهکارهای پیشگیرانه این رفتار خودتخریبی است. 

برای پیشگیری از خودکشی افزون بر شناخت «عوامل سبب ساز» باید «عوامل انگیزشی» آن را نیز بازشناخت. مطالعات نشان داده‌اند که عوامل انگیزشی خودکشی پرشمارند لیکن از آن میان دو عامل برجسته ترند: یکی از آن عوامل «پایان دادن» است و دیگری «انتقام». انگیزش اول در کسانی دیده می‌شود که مدت زمان زیادی دستخوش رنج و اندوه فراوان گشته‌اند و نتوانسته‌اند چاره‌ای برای آن رنج و غم و شرایط استیصال‌آمیز خود بیابند و اینک خودکشی را چاره ناچار آن یافته‌اند. اما، انگیزش دوم مخصوص کسانی است که می‌خواهند با مرگ خود از دیگران به خاطر ستمی که به آنان روا داشته‌اند «انتقام» بگیرند؛ انتقام از راه تحمیل احساس گناه و شرمساری و رنج پایان ناپذیر بر دیگران. 

اما علت هر چه هست باید مانع از وقوع خودکشی شد. برای این منظور چند اقدام ضروری به نظر می‌رسد: اول، باید «خطوط تلفن اضطراری» را در سراسر کشور گسترس داد و به همه افراد جامعه یاد داد که در «شرایط بحرانی» (آنگاه که میل به خودکشی شکل می‌گیرد) با آن تلفن تماس بگیرند یا با استفاده از برنامه‌های کاربردی موجود درد و رنج و قصد خود را باز گویند. دوم، مراکز سلامت روان را باید بسط و گسترش داد. این مراکز به افراد افسرده و مستاصل کمک می‌کنند تا چگونه غم و اندوه و سوگ و داغ خویش را از میان برانند و اندیشه خودکشی را فرو نهند. علاوه بر آن، چنین مراکزی می‌توانند انگیزش «خوب زیستن» را در افراد مستعد خودکشی احیا کنند. سوم، هر نوع اندیشه و سخنی را که بیانگر تمایل به خودکشی است (به ویژه در نوجوانان و جوانان) باید جدی گرفت. چه، آنگونه که مطالعات نشان داده‌اند ۸۰ درصد افرادی که مبادرت به خودکشی می‌کنند پیشتر اینجا و آنجا از آن سخن گفته‌اند. چهارم، مدارس، دانشگاه‌ها و رسانه‌ها باید تقویت «مهارت هوش هیجانی» در فراگیران و مخاطبان را جدی بگیرند. از انبوه شواهد چنین پیداست که با افزایش این مهارت (به‌ویژه مهارت حل مسائل عاطفی) نرخ خودکشی رو به کاهش می‌رود. سرانجام، از غربالگری روان شناختی افراد جامعه نباید غافل بود. 

خلاصه آنکه، خودکشی، روان جامعه را آزرده می‌سازد و غم و اندوه عمومی را افزایش می‌دهد. از همین رو، باید پیشگیری در آن را به یک «وظیفه ملی» تبدیل نمود. بنابراین، ضروری است روز جهانی پیشگیری از خودکشی را به سرآغازی برای پیشگیری از این عمل اندوهبار و فاجعه‌آمیز تبدیل نماییم.»

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر