بازار اصلی شیشه افغانستان ایران و پاکستان است؟
رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران، در یک نشست بینالمللی با استناد به تداوم حجم بالای کشفیات انواع مخدرها و مواد روانگردان در ایران، ادعای طالبان درباره کاهش و توقف تولید مواد در افغانستان را رد کرد.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ بنفشه سام گیس، رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران، در یک نشست بینالمللی با استناد به تداوم حجم بالای کشفیات انواع مخدرها و مواد روانگردان در ایران، ادعای طالبان درباره کاهش و توقف تولید مواد در افغانستان را رد کرد.
سردار ایرج کاکاوند که روز پنجشنبه در جلسه کارگروه مبارزه با مواد مخدر کشورهای عضو «بریکس» شرکت کرده بود، در بخشی از سخنرانی خود اعلام کرد: «کشف بیش از ۶۶۲ تن انواع مواد مخدر در سال ۲۰۲۳ میلادی و نیز ۴ ماهه اول سال ۲۰۲۴ میلادی در ایران، حاکی از آن است که با وجود گزارشهای موجود در رابطه با توقف و کاهش کشت و تولید تریاک در افغانستان، کاهش محسوس قاچاق از مبدا و منشا این کشور به چشم نمیخورد که این خود دلیل عمدهای برای نگرانی ایران، همسایگان افغانستان و کشورهای حاضر در این نشست است».
نکته قابل تامل در کشفیات مواد مخدر جمهوری اسلامی در مرزهای شرقی، افزایش فزاینده تولید و قاچاق متآمفتامین از منشا افغانستان است بهطوری که میزان مواد روانگردان کشف شده در سال ۲۰۲۳ میلادی نسبت به سال قبل افزایش قابل ملاحظهای داشته و مهمترین نکته این است که مقصد اغلب این مواد روانگردان مکشوفه، خارج از کشور ایران بوده و برخی از آنها در پوشش محمولههای تجاری ترانزیتی در مبادی رسمی کشف شدهاند.
باتوجه به پیچیدگیهای قاچاق مواد مخدر در سطح بینالمللی و استفاده قاچاقچیان از فرصتهای تجارت قانونی کالا و محمولههای تجاری، ضرورت دارد اقدامات اطلاعاتی برای شناسایی عناصر فعال در امر قاچاق مواد مخدر در سطح بینالمللی و اشتراکگذاری این اطلاعات بین پلیس مبارزه با مواد مخدر کشورهای درگیر افزایش یابد.»
بنیانگذاران «بریکس»، برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی هستند و پارسال، درخواست ایران برای عضویت در بریکس پذیرفته شد. رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران که بالاترین مقام انتظامی در حوزه مقابله با مواد محسوب میشود امسال برای اولینبار در جمع اعضای کارگروه بریکس حاضر شده و در همین اولین حضور، ادعای طالبان در مورد توقف تجارت مواد را رد کرده که این واکنش در طول یک سال اخیر آنهم ازسوی یک مقام نظامی بیسابقه است چون رویکرد یک سال اخیر دولت ایران در قبال طالبان این بوده که از در مدارا وارد شود که البته همین انعطافپذیری هم با اعتراض و انتقاد فراوان کنشگران اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مواجه شد به خصوص که سماجت طالبان در محروم کردن ایران از حقابه هیرمند از نگاه مردم ایران، یک توهین آشکار به منافع ملی کشور بود.
بنابراین، لازم است که واکنش رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران در قبال طالبان را از یک منظر متفاوت بررسی کنیم؛ از نیمه دهه ۱۳۹۰ رویکرد دولت در مقابله با قاچاق مواد مخدر و بازار عرضه و تقاضای داخل کشور، به این سمت تغییر کرد که به جای اتلاف نیرو و سرمایه در جهتیابیهای کور و بیهدف، بر شواهد و اطلاعات متمرکز شود و به سبب همین تغییر رویکرد بود که از نیمه دهه ۱۳۹۰، تعداد عملیات ناموفق کاهش یافت چون نقطهزنی قاچاق، دقیقتر شده بود، اگرچه که حتی در آن زمان هم دستگاه مقابله با قاچاق مواد در ایران، چندین پله از شبکه قاچاق عقبتر بود و هنوز هم هست و شاید بهترین شاهد در تایید این عقبماندگی، همین میزان کشفیاتی باشد که رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر عدد آن را اعلام کرده است.
طبق آخرین پیمایش کشوری ستاد مبارزه با مواد مخدر که نتایجش در نیمه دهه ۱۳۹۰ اعلام شد، حدود ۴ میلیون مصرفکننده مواد در کشور داریم و با فرض اینکه تعداد مصرفکنندگان مواد در کشور ثابت مانده باشد و طی ۸ سال اخیر افزایش پیدا نکرده باشد و با فرض اینکه هر مصرفکننده، روزانه حداکثر ۲ گرم مواد مصرف کند، هر روز در ایران حداقل ۸ میلیون گرم و در طول یک سال، حدود دو میلیارد و ۹۲۰ میلیون گرم (معادل ۲۹۲۰ تن و حدود ۴ برابر کشفیات ۱۶ ماه اخیر) مواد در ایران مصرف میشود که احتمالا معادل همین مقدار هم از کشور خارج میشود. به نظر میرسد میزان مصرف ۲۹۲۰ تنی در کنار کشفیات ۶۷۰ تنی، دلیلی بوده که عالیترین مقام انتظامی کشور را به اعتراض واداشته چون رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر به خوبی میداند که برای توقف توزیع هر گرم مواد در بازار عرضه و تقاضای کشور، چه رقمهای کلانی از منافع ملی، امنیت، بودجههای ملی و سرمایه انسانی هدر میرود.
محمدرضا فروغی؛ کارشناس مبارزه با مواد مخدر که طی سه دهه اخیر، سابقه حضور در دستگاههای مقابله با قاچاق مواد مخدر داشته و وضعیت تجارت مواد افغانستان را هم رصد میکند، در گفتوگو با «اعتماد» میگوید که با وجود همه تلاشها برای مقابله با قاچاق، هدفگذاری افغانستان برای بازار مصرف ایران به گونهای است که نمیتوانیم به آیندهای متفاوت از امروز خوشبین باشیم و همسایگی با کانون تولید تریاک و هرویین جهان که حالا در تولید شیشه هم متبحر شده، ما را در وضعیتی گرفتار کرده که نامی جز «قربانی» برای احوالمان متصور نیستیم.
روز پنجشنبه، رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران که در نشست کارگروه مبارزه با مواد مخدر کشورهای عضو «بریکس» در مسکو شرکت کرده بود، نسبت به افزایش تولید مواد و بهخصوص، مت آمفتامین (شیشه) در افغانستان واکنش داشت و ادعای طالبان درباره توقف تولید مواد در افغانستان را رد کرد و گفت که افزایش کشفیات انواع مواد در ایران، سندی از تداوم و افزایش تولید مواد مخدر و روانگردان در افغانستان است.
این واکنش، اولین اظهارنظر یک مقام نظامی ایران در یک نشست بینالمللی درباره وضعیت تجارت مواد افغانستان طی یک سال اخیر است درحالی که حدود یک سال قبل هم، سازمان ملل گزارشی درباره افزایش کشفیات مواد روانگردان در کشورهای همسایه افغانستان و آسیای میانه و خاورمیانه داشت و به استناد اظهارات مقامات این کشورها، تایید کرد که برخلاف ادعای طالبان، تجارت مواد در افغانستان همچنان ادامه دارد و البته طالبان هم گزارش سازمان ملل را تکذیب نکرد.
بخشهایی از گفتوگوی محمدرضا فروغی را در ادامه میخوانید:
در ارزیابی وضعیت جغرافیایی و فرهنگی آسیا و سایر مناطقی که بستر و زمینه تولید انواع مواد شامل مواد بر پایه کشت مثل خشخاش و کوکایین یا مواد سنتتیک و آزمایشگاهی مثل هرویین و مت آمفتامین یا حتی بعضی داروهای مخدر و روانگردان را دارند، میبینیم که در ۱۰۰ سال اخیر، در مناطقی که از نظر امنیتی، بستر ناآرامی دارند یا درگیر جنگ یا حاکمیت گروههای جدید یا حتی تسلط حکومتهای استبدادی هستند، زمینه تولید مواد هم بیشتر فراهم است چنانکه مصداق این وضع را در بعضی کشورهای آفریقایی که کودتا داشتند یا بعضی کشورهای آسیای جنوب شرقی شاهد بودهایم .
حکومتی که با کودتا یا شبهکودتا یا جنگ داخلی حاکم میشود، حتما برای تثبیت خودش سیاستهایی تدوین میکند و تاریخ تجارت مواد مخدر نشان میدهد که یکی از این سیاستها، فراهم شدن بستر تولید بعضی مواد است.
به عنوان مثال، در امریکای جنوبی، حکومتهایی که در جریان کودتا بر سر کار آمدهاند، بستر تولید کوکایین را فراهم کردهاند اما به دنبال سرکوب حکومت و روی کار آمدن گروه جدید، تولید کوکایین در این کشورها کاهش یافته است. یکی از دلایل چنین افت و خیزی این است که این حکومتها نیازمند تثبیت اقتصادی هستند و تمایلی به صرف انرژی برای درگیری با گروههای مجرمان ندارند.
در افغانستان اما وضعیت متفاوت است چون طالبان در اولین دوره حضورش (۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱) با تجارت مواد عجین شد تا نیازهای مالی خود را مرتفع کند و حالا هم از تجارت مواد به عنوان یک پشتوانه مالی بهره میبرد.
من در مصاحبههای متعدد با روزنامه اعتماد و بهطور مشخص، در مصاحبه سال ۱۴۰۰ درباره گسترش یا محدودیت کشت خشخاش در دوره جدید فعالیت طالبان گفتم که طالبان به دلیل محاصره اقتصادی و نبود زیرساختها و اقتصاد تکمحوری مبتنی بر کشاورزی، مجبور است باز هم برای تجارت مواد فضای آزاد ایجاد کند حتی اگر با شعارهای متفاوتی صحبت کند .
بنابراین، باید از همان ابتدای حضور طالبان در این دهه، منتظر میبودیم که تولید مت آمفتامین در افغانستان افزایش داشته باشد که حالا هم شاهد رشد تولید هستیم و البته این رشد، سرعت بیشتری هم خواهد داشت. اما تجارت مواد افغانستان را نباید به منزله رقابت با آسیای جنوب شرقی تلقی کنیم، زیرا تولید شیشه در آسیای جنوب شرقی، تا حد زیادی توسط دولتها کنترل شده و اگرچه هنوز مواد روانگردان در آسیای جنوب شرقی تولید میشود اما میزان تولید اصلا قابل مقایسه با دو دهه قبل نیست.
حدود ۱۲ سال قبل در آسیای غربی و خاورمیانه هم شواهدی از تولید مت آمفتامین داشتیم اما امروز، کانون اصلی تولید شیشه در دنیا، چند کشورآفریقایی هستند و اگر قرار به رقابت باشد، افغانستان باید با این کشورها رقابت کند. مساله امروز این است که متآمفتامین در افغانستان، با گیاه خودروی «افدرا» به عنوان پایه استخراج افدرین مورد نیاز برای تولید متآمفتامین، در حال تولید است.
در گزارش پارسال سازمان ملل هم این نکته مطرح بود که شبکه تجارت مواد در افغانستان، برای تولید شیشه از گیاه افدرا استفاده میکند که باتوجه به کاهش تولید شیشه در آسیای جنوب شرقی، به نظر میرسد وجود گیاه خودروی افدرا برای افغانستان یک مزیت است.
بنابراین، باز هم باید گفت که طالبان طی دو سال گذشته وانمود میکرده که با تجارت مواد در حال مقابله است و حتی در مقطعی، واردات پیشسازهای تولید روانگردان را هم محدود کرده تا به محبوبیت جهانی برسد در حالی که در کشور خودش، ماده اولیه تولید شیشه را، آن هم از نوع طبیعی و بومی، دارد و اقلیم افغانستان این امکان را فراهم کرده که حتی نیازی به واردات پیشساز هم نداشته باشد.
وجود گیاه افدرا برای افغانستان مزیت است ولی استخراج افدرین گیاهی و خام کمی سخت است و کیفیتی پایینتر از افدرین صنعتی دارد و به همین دلیل، روند واردات قاچاق افدرین صنعتی در افغانستان شکل گرفته تا با ماده اولیه آماده، شیشه تولید کنند.
البته قاچاق افدرین و باقی مواد اولیه مورد نیاز مخدرها و مواد روانگردان به افغانستان و باقی کشورها در تمام این سالها ادامه داشته و دارد؛ افدرین از چین به آسیای غربی قاچاق میشود . در سالهای قبل، محمولههای افدرین با وزن یک یا دو یا حتی ۵ تن از مبدا چین در کشور امارات کشف شد و ما هم کشفیاتی از همین مبدا داشتهایم.
افدرینی که بهطور غیرقانونی به آفریقا میرسد هم، از مبدا چین است اما کرهجنوبی هم یکی از تولیدکنندگان افدرین است که گاهی از تولیدات این کشور هم به باقی کشورها قاچاق میشود. وقتی روند قاچاق ماده اولیه تولید شیشه در طول این سالها ادامه داشته و دنیا هم بیخبر بوده، چندان بعید نیست که افدرین قاچاق به افغانستان هم برسد و کشف هم نشود آنهم درحالی که مرز چین و افغانستان، بسیار کوتاه و حدود ۱۵۰ کیلومتر است و افغانستان در ماههای گذشته و زمانی که دچار محاصره اقتصادی بود، بسیاری از کالاهای موردنیاز را از همین مسیر تامین میکرد و بخش دیگری از کالاها هم از طریق پاکستان به افغانستان میرسید.
در سالهای گذشته حتی محمولههای بسیار سنگینی از انیدرید استیک (پیشساز تولید هرویین) از مسیر ترکیه به ترکمنستان میرفت و از ترکمنستان با جعل عنوان ماده اولیه برای تولید مواد صنعتی و شیمیایی، به صورت قاچاق و غیرقانونی به افغانستان میرسید. همین امروز هم پیشساز هرویین به صورت غیرقانونی به افغانستان میرسد و هرویین در افغانستان تولید میشود و هیات بینالمللی نظارت بر مواد مخدر INCB هم هیچ کاری نمیکند چون مسوولیت این هیات، نظارت بر مصرف قانونی است درحالی که امروز در بسیاری از کشورهای جهان، پیشساز مخدر و روانگردان تولید میشود اما این تولیدات، تحت نظارت INCB نیست چنانکه روند تولید افدرین در چین، تحت نظارت این هیات نیست چون اگر تحت نظارت بود، محمولههای قاچاق حتما کشف میشد.
پروتکلهایی برای این موضوع هست ولی بسیاری از کشورها آن را رعایت نمیکنند و هیات بینالمللی نظارت بر مواد مخدر، فقط بر روند کشت قانونی خشخاش و شاهدانه و نحوه استفاده ماده تولیدشده در داروسازی و صنایع شیمیایی نظارت دارد درحالی که در کنار کشت قانونی، خشخاش و شاهدانه برای تولید هرویین و حشیش هم کشت میشود اما مناطق کشت غیرقانونی تحت نظارت INCB نیست و این هیات برای مقابله با کشت و تولید غیرقانونی هم نمیتواند کاری انجام دهد .
به همین دلیل، با وجود تولید مقادیر بسیار زیاد گیاه افدرا به صورت خودرو یا پرورشی در افغانستان، گزارشی از این میزان تولید به نهادهای بینالمللی نمیرسد و نظارتی هم صورت نمیگیرد و به دلیل فقدان نظارت بینالمللی، در افغانستان هم از افدرا و هم از پیشساز قاچاق برای تولید متآمفتامین استفاده میشود و باید در آینده منتظر افزایش خیلی بیشتر تولید شیشه در افغانستان باشیم.
ما از طرف افغانستان با تهدیدهای زیادی مواجهیم که یکی از مهمترین تهدیدها، تولید رو به افزایش انواع مخدرها و روانگردانهاست، چون ایران در مسیر ترانزیت مواد افغانستان قرار گرفته است. اگر افغانها در ارتقای کیفیت تولید هر کدام از مواد مخدر یا روانگردان موفق شوند، بازار این مواد از ایران به سمت غرب آسیا و حتی تا ترکیه و اروپا و چه بسا کشورهای دیگری که در مسیر بالکان و ابریشم قرار دارند توسعه خواهد یافت و قاچاق شیشه افغانستان، همان مسیری که در ۶۰ یا ۷۰ سال اخیر برای قاچاق هرویین و مرفین مورد استفاده بوده را طی خواهد کرد و کاروانها از ایران رد خواهند شد تا به اروپا برسند.
امروز غیر از مسیر شرق به غرب (افغانستان به سمت ایران و به سمت ترکیه) مسیر شرق به جنوب (افغانستان به سمت ایران و به سمت حوزه خلیجفارس) هم فعال شده و مواد افغانستان وارد خاک ایران میشود و به سمت خلیجفارس و دریای عمان میرود تا به کشورهای حاشیه خلیج فارس و از آن طریق به قارههای دیگر برسد.
بسته به حجم تولیدات، زمینه حمل از طریق مسیر دریایی پاکستان و آبهای ایران هم فراهم است اما در این میان نباید از ارزش افزوده ایجاد شده در مسیر حمل و نقل محمولهها غافل باشیم. جابهجایی محموله تریاک یا حشیش یا مرفین یا شیشه متفاوت است چون قیمت هر کدام از این مواد متفاوت است و به دلیل قیمت متفاوت، ارزش و میزان سرمایهگذاری برای هر کدام از این محمولهها هم متفاوت خواهد بود.
سودآوری بیشتر دارد و بنابراین، میزان حفاظت از محموله، پیچیدهتر و قویتر میشود.
پس جرایم سازمان یافته مرتبط با قاچاق هر محموله، بسته به ارزش و میزان سودآوری آن تغییر میکند. بله و بسته به همین ارزشگذاری، پای حفاظت مسلحانه به میان میآید.
و پولشویی و قاچاق اسلحه و قاچاق انسان و قتل.
و در زمان عبور هر کاروان، متناسب با میزان ارزش این محمولهها میزان ناامنی در محدوده مناطق مرزی و مسیر عبوری از خاک ما هم افزایش مییابد و بنابراین، نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی ما، در این مسیرها بیشتر درگیر خواهند شد و تنشهای امنیتی در مناطق درگیری بیشتر میشود.
افزایش بیرویه مهاجرت غیرقانونی افغانها به ایران بعد از حضور مجدد طالبان (مرداد ۱۴۰۰) مساله دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. این تعداد مهاجر غیرقانونی، علاوه بر تهدید امنیتی، بستر بسیاری از جرایم مثل قاچاق مواد را هم گسترش میدهند.
ما با افغانستان در مساله تنش آبی درگیریم و حقابه هیرمند، یک مساله جدی و البته دارای پیچیدگی زیاد است. اگر طالبان حقابه هیرمند را به ایران بدهد، بخشی از چند ولایت افغانستان با این مساله درگیر خواهند شد چون در حال حاضر ولایات هرات و نیمروز و فراه از حقابه هیرمند استفاده میکنند و اتفاقا تا سال ۱۴۰۱ کشت خشخاش در همین ولایات افزایش داشت.
این ولایات، نسبتا غیرکوهستانی و خشک هستند و کشت خشخاش در این مناطق نسبت به مناطق کوهستانی یا دامنهای، آب بیشتری نیاز دارد. طالبان در صورت پذیرش حقابه هیرمند، باید با واقعیت کاهش حجم کشت خشخاش در چند ولایتش مواجه شود و به نظر میرسد یکی از دلایل مخالفت طالبان با حقابه هیرمند، همین مساله است چون آبی که از هیرمند در این ولایات جاری شده، نه برای کشت گندم و سایر محصولات کشاورزی بلکه برای کشت خشخاش و در واقع، به دلیل ارزش افزوده خشخاش است و به همین دلیل هم کشاورزان و تجار مواد مخدر، به طالبان فشار میآورند که حقابه ایران را ندهد چون در صورت کاهش کشت خشخاش، طالبان باید به فکر جایگزینی برای اقتصاد مواد مخدر باشد و البته در صورت کاهش کشت خشخاش، حتما تولید متآمفتامین در افغانستان افزایش خواهد یافت چون کشاورز خشخاشکار، به جای کشت گندم یا سایر محصولات کشاورزی کم آببر، به سمت کشت افدرا خواهد رفت.
ولی الان شاهد همین اتفاق در افغانستان هستیم . طالبان، سیاست کاهش کشت خشخاش را در پیش گرفته و تولید شیشه را افزایش داده تا با قاچاق شیشه، جبران خسارت کند.
کاهش کشت خشخاش افغانستان باید در بازارهای ما نمود مشخص داشته باشد. اگر شما کاهش دسترسی و افزایش قیمت تریاک و هرویین را در ایران دیدید، باور کنید که تغییراتی در افغانستان اتفاق افتاده است.
ولی چند ماه است که قیمت تریاک و هرویین در ایران، چند برابر گران شده.
این افزایش قیمت به جهت افزایش برابری دلار با ریال است. آیا تریاک و هرویین نایاب شده؟ اگر تریاک و هرویین نایاب شود و فقط به دلیل نایاب شدن و نه به دلیل برابری نرخ دلار و ریال، قیمت تریاک و هرویین گران شود، میتوانیم باور کنیم که تولید تریاک و هرویین در افغانستان کاهش داشته یا در حال کاهش است.
ما بیش از ۱۰ سال است که توانستهایم تولید شیشه را در کشورمان کاهش دهیم. الان به صورت بسیار موردی، آشپزخانه و لابراتوار تولید شیشه در ایران داریم و کشفیات هم همین را نشان میدهد، اما چه اتفاقی باعث شده که سهم مصرف شیشه در معتادان ما همچنان باثبات باشد؟ واردات شیشه افغانستان به بازار ایران. دنیا برای رصد اوضاع تجارت مواد افغانستان باید به ایران نگاه کند. هر تغییر در توزیع و مصرف و فراوانی مواد در بازار ایران باید به پای افغانستان نوشته شود.
پاکستان، شرایط مشابه ایران را دارد اما پاکستان هیچگاه گزارش شفافی درباره وضعیت توزیع و مصرف مواد به دنیا نداده و دولت پاکستان هم به دنبال ساماندهی این وضع نیست. دولتهای ایران در این سالها با شدت و ضعف و با سیاستهایی گاه قویتر و گاه ضعیفتر، با مساله توزیع مواد، با شاخصهای واقعی برخورد میکنند اگرچه که شاید بعضی آمارها دستکاری شود یا واقعگرایانه نباشد اما به هر حال، الگوی مصرف معتادان ما مشخص است.
تولید تریاک و هرویین در افغانستان کاهش نداشته چون افغانستان، تامینکننده بازار مصرف ایران است اگرچه که در ایران هم در نقاطی کشت خشخاش داریم اما چندان وسیع و قابل توجه نیست.
گزارشهایی که سال گذشته درباره وضعیت تولید مواد افغانستان منتشر شد چند نکته داشت؛ نکته اول اینکه افغانستان در حال قاچاق شیشه به اروپا و آفریقاست. یعنی افغانستان، بازار شیشه اروپا و آفریقا را هم در دست گرفته است. نکته دوم، افزایش چند برابری حجم محمولههای شیشهای بود که از افغانستان به کشورهای منطقه رسیده و کشف شده بود. از دیگر نکات این گزارشها، شواهدی از کشت خشخاش در عراق و افزایش وسعت مزارع خشخاش در مکزیک و آسیای جنوب شرقی در مقابل کاهش کشت خشخاش در افغانستان بود. واقعا چه تغییری در شبکه تولید در حال وقوع است؟
جغرافیای تولید بعضی مواد مخدر یا محرک در دنیا، یک جغرافیای تقریبا تثبیت شده است. وقتی راجع به کوکایین حرف میزنیم، یعنی جغرافیای امریکای لاتین این بستر را فراهم کرده که در آن منطقه، تولید کوکا تولید غالب باشد. وقتی راجع به شاهدانه صحبت میکنیم، یعنی شمال آفریقا و مراکش، بالاترین حجم تولید شاهدانه را دارد و سالهاست که تولید حشیش در این مناطق ادامه دارد، اما در سوی مقابل، در مورد بعضی مناطق نمیتوانیم انتظار تداوم تولید داشته باشیم. در تاریخچه عراق و فرهنگ این مردم و تاریخ بینالنهرین و پیشینه حاصلخیزی منطقه بین دو رود، هیچ اثری از کشت گسترده خشخاش پیدا نمیشود.
عراق هیچگاه نمیتواند بستر گسترش کشت خشخاش باشد چون عراق امروز به ثبات امنیتی نسبی رسیده و اقتصاد رو به رشد دارد و ارزش پول ملی عراق، تقریبا تثبیت شده و نفت را به راحتی میفروشد و در حال حرکت به سمت توسعه و کاهش فقر است.
شاید ۱۰ سال قبل در مورد عراق میتوانستیم تصور زمینهسازی برای کشت خشخاش را داشته باشیم چون در آن زمان، عراق توسط امریکا اشغال شده بود و در هر نقطه از کشور داعش حضور داشت و اگر این روند ادامه مییافت، حتما انتظار افزایش جرم را هم در عراق داشتیم اما امروز غیر از شمال عراق و اقلیم کردستان که مساله قاچاق و وجود لابراتوارهای تولید هرویین و احتمال تولید شیشه در این منطقه بارها خبرساز شده، بقیه مناطق این کشور فضای مساعدی برای تولید مواد نیستند. یک نکته را در مورد تولید شیشه در افغانستان نباید فراموش کنیم.
کیفیت مواد در رقابت و تصاحب بازارها، حرف اول را میزند. در کشورهای مرفه و ثروتمند جهان، انتظار مصرفکننده مواد، یک ماده باکیفیت است. در اروپا، هرویین افغانی با ۱۲درصد خلوص مرفین، مشتری ندارد اما هرویین سفید یا هرویین با خلوص متوسط فروش میرود.
در مورد متآمفتامین هم با وضع مشابه مواجهیم. هیچگاه تعداد مصرفکنندگان شیشه در اروپا زیاد نبوده اما در آفریقا، از حدود ۱۵ سال قبل مصرف همین مادهای که در ایران هم به اسم شیشه میشناسیم طرفدار داشت و به همین دلیل هم امروز چند کشور آفریقایی ازجمله نیجریه و به خصوص در آفریقای مرکزی، به کانون تولید مت آمفتامین این قاره تبدیل شدهاند.
و مرکز آفریقا هم که به واسطه جنگهای داخلی ناامنی زیادی دارد.
بله و از ۱۵ سال قبل هم، محمولههای سنگین افدرین به این منطقه قاچاق و کشف میشده. سازمان ملل هم در گزارشهایی که در این سالها داشته، رشد مصرف شیشه در آفریقا را تایید کرده که در چنین وضعی، طبیعی است که شاهد شکلگیری یک بازار مصرف در این قاره باشیم و حتی افغانستان هم برای انتقال محموله به آفریقا برنامهریزی داشته باشد که این انتقال حتما از مسیر دریایی خواهد بود و البته ممکن است بخشی از این محمولهها از مسیر پاکستان یا از طریق کشورهای آسیای میانه -همسایگان شمالی افغانستان- برود اما قطعا مقصد نهایی این محمولهها اروپا نیست، چون شیشه کریستاله، الگوی مصرف برتر اروپا نیست بلکه در اروپا هنوز هرویین بیشترین مصرف را دارد و کوکایین و ماریجوانا در رتبههای بعد هستند و همانطور که تاکید دارم، در اروپا، کیفیت حرف اول را میزند درحالی که برای معتاد ایرانی یا حتی پاکستانی، کیفیت مهم نیست و بنابراین، بازار اصلی مصرف شیشه افغانستان، ایران و پاکستان خواهد بود.
منبع: اعتمادآنلاین