واکنش منتقدان به حرفهای مهران مدیری
پرسش جدی اما این است که اگر واقعا از سر دلسوزی است و مصلحت سنجی، مگر این همه آدم مصلحت بین و دلسوز در جامعه نیست؟ آیا اجازه دارد یا خواسته آنها را هم دعوت کند تا دو کلمه حرف حساب متفاوت هم مردم بشنوند؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دیده بان ایران؛ «الآن کسی باور نمیکند که حرفی را بزنید ولی در تیم کسی نباشید. به یک کمبود یا یک اشتباه اشاره کنی اما از جایی خط نگرفته باشی. تا دهان باز کنی میگویند این طرفدار اوناست! معلوم نیست که چقدر گرفته که اینها را بگوید! بس که قلمها را فروختند و زبانها را برای خوش آمد این و آن چرخاندند باورشان نمیشود که بعضیها از روی مصلحت و دلسوزی و بدون خودفروشی حرف میزنند. همه باید از ترس این که مُهر طرفداری و جیره خواری روی پیشانیشان نخورد خفه شوند و این همان چیزی است که آنهایی که سر کارند میپسندند.»
این تازهترین سخنان جناب مهران مدیری در برنامه «دورهمی» است که پیش از این و در پی ماجرایی دیگر که حمل بر طعنه به نجات دهنده ایران از تلاطم هستهای شد، گفته بود از سیاست سر درنمیآورد و برخی حدس زدند اینها را گفته تا در موسم انتخابات دیگر ناچار از تکرار سخنانی از این دست نباشد اما دست بر قضا سخنان تازه او با انتخابات هم زمان شده است!
اما این سوءتفاهم از کجا بر میخیزد که بعضیها باور نمیکنند سخنان انتقادی او یک سره از سر مصلحت و دلسوزی باشد یا متقابلا خود او هم تصور میکند دیگران «قلمها را فروخته و زبانها را چرخاندهاند»؟
اشاره به چند نکته شاید به رفع این سوءتفاهم کمک کند:
1- نخست اینکه دل سوزیها و مصلحت سنجیهای کمدین – مجری مشهور ما فقط گاهی گُل میکند. نکتهای که پیشتر در مطلب پُر بازدید « مدیری، میمیرد- سازش نمیپذیرد» پیش بینی شده بود: «باید منتظر انتخابات باشیم» .آیا حالا همان پیش بینی تحقق یافته است؟ اگر این دلسوزی و مصلحت بینی همه مواقع سال گل کند یا اگر تنها متوجه موضوعات و افراد خاص نباشد و زبان مبارکشان را به جمیع جهات میچرخاندند این سوءتفاهم هم چه بسا شکل نمیگرفت. چند سال پیش البته این سوءتفاهم متوجه فرزاد حسنی هم بود منتها در یک برنامه کوشید زبان را جانب دیگر هم بچرخاند ولی پس از آن مدتها از قاب تصویر غایب شد.
2- نویسنده محترم آن مقاله نوشته بود «مهران مدیری را باید درک کرد. چون به هر حال برای حضور در صدا و سیما و برنامه داشتن به خواستهایی باید تن دهد.»- ( نقل به مضمون) اما این هم حدی دارد و آرزو شده بود هم خود او و هم سفارش دهندگان احتمالی به همان حد بسنده کنند. وقتی رسانه انحصاری باشد حافظ و سعدی هم که باشی باید ستایشی روانه کنی تا حرفهای دیگر را بتوانی بزنی یا اذن ورود بدهند. با این نگاه اگر سکوت میکرد میشد به حساب همان هزینهای گذاشت که باید میپرداخت اما در فقره اخیر جناب مهران مدیری در مقام دلسوز و مصلحت سنج ظاهر شده و دیگران را به قلم فروشی و زبان چرخانی متهم کرده است.
اینگونه تهمت زنی آشکار را هم اما چه بسا بتوانیم بگذاریم به حساب اعتماد به نفس فوقالعاده مهران مدیری که اگر نداشت گوینده ساده برنامههای رادیویی باقی مانده بود و به این سطح از رفاه مادی و شهرت دست نمییافت. اگر چه آقای مدیری از این اعتماد به نفس فوق العاده خیلی خیر دیده ولی در برخی گفتارها از اعتماد به نفس مصطلح فراتر میرود و ممکن است برخی نام دیگری بر آن بگذارند.
3- موضوع البته خیلی هم پیچیده نیست. خدای ناکرده کسی به مهران خان مدیری نمیگوید حرف نزند و انتقاد نکند. این تصور وجود دارد که یا از او خواسته میشود از این گریزها هم بزند تا کسانی و مدیرانی را خوش آید و او امتثال امر میکند یا خود برای تضمین تداوم برنامه هر از گاهی چنین میکند. این را هم درک میکنیم. چون مگر چند تا مهران مدیری داریم و در یک دوره او نیز از تلویزیون جدا شد. اما ادای دلسوزی و مصلحت بینی را درنیاورد بهتر نیست؟
برخی هم البته معتقدند هر جا پیمان قاسم خانی برای مهران مدیری متن نوشته کار خوبی از کار درآمده و هر جا او نبوده (مانند همین دورهمی) مدیری نتوانسته این خلأ را پر کند و به بیان دیگر مدیری هر قدر هم مجری و کمدین خوبی باشد در تولید مطلب و نوشتن توانا نیست و آثار خوبی که به نام او میشناسیم در واقع تولید ذهن پیمان قاسم خانی بوده و در غیاب او یک جای کار میلنگد و اینگونه سخن گفتنها به خاطر غیبت نویسندهای است که بدون او مهران مدیری هرگز موفق نمیشد. تفاوت کیفی آثار او هم با حضور یا غیبت پیمان قاسم خانی قابل فهم است.
پرسش جدی اما این است که اگر واقعا از سر دلسوزی است و مصلحت سنجی، مگر این همه آدم مصلحت بین و دلسوز در جامعه نیست؟ آیا اجازه دارد یا خواسته آنها را هم دعوت کند تا دو کلمه حرف حساب متفاوت هم مردم بشنوند؟
اگر دعوت نکرده و نمیکند، نکند ولی ادای دلسوزها را هم در نیاورد. اگرهم آن گونه چهرهها با موضوعات مورد علاقه برنامه مرتبط نیستند خود او هم سخنان بیربط نزند و اگر هم دعوت کرده و اجازه ندادهاند ادا یا ادعای استقلال را واگذارد.
با همه این احوال مهران مدیری را همچنان باید درک کرد. نقشهای خوب او را هم فراموش نمیکنیم. نویسنده این سطور استعداد ارتقای او از آن جوان کنارهگیر فیلم «دیدار» تا شهرت و امکانات امروز را هم میستاید. اما چه کنیم که قلم نافروشها و زبان ناچرخانهایی هم هستند که از سر خامی خیال میکنند مدیری خوشایند مدیرانی سخن میگوید تا برنامهاش را حفظ کند یا در قاب سیما بماند. مگر چند تا صدا و سیما داریم؟!ُ