تهران، شهری که هنوز نفس میکشد
ابراهیم صافی با اشاره به تجربیات خود از عکاسی در تهران، از ویژگیهای بارز پایتخت و مشکلات و نواقصی که در حوزه ساماندهی شهری وجود دارد و چهره زیبای شهر را از بین برده است، میگوید.
ابراهیم صافی متولد 1349 در تهران است، او کار عکاسی خود را از سال 1367 آغاز کرد و در چندین نمایشگاه عکس داخلی و خارجی فعالیت داشته است.
صافی همچنین داوری بیش از 40 جشنواره عکاسی داخلی و خارجی را برعهده داشته است و در کشورهایی چون لیتوانی، هند، ایتالیا و ... نمایشگاه های گروهی برپا کرده است.
او در پروژه عکاسی از تهران با همکاری سازمان زیباسازی شهرداری به عکاسی پرداخته است. سه کتاب «تهران» که دربردارنده عکسهایی از تهران قدیم و جدید است، «تهران در روشنای شب» که به تصویر این شهر در شب اختصاص دارد و «تهران دور و نزدیک» که به پایتخت شدن این شهر در زمان قاجار میپردازد، از جمله آثار او در این موضوع است.
در ادامه به همراه عکسهایی از این پروژه، روایت صافی را از عکاسی از تهران میخوانید.
بهار، فرصتی استثنایی برای عکاسی از زیباییهای تهران
صافی درباره این پروژه و عکاسی از تهران در ایام بهار گفت: «این پروژه را از سال 87 شروع کردیم و همچنان هم ادامه دارد و در سال 91 و 92 کتاب های شهری منتشر شدند. همه چیزهایی که به تهران مربوط می شود را ما در این پروژه عکاسی کردیم، از ابنیه تاریخی و جدید، حمل و نقل شهری، فضاهای سبز و پارکها، خیابان ها و زندگی مردم به صورت کلی بدون اینکه وارد جزییات آن بشویم.
عکاسی در تهران به دلیل شلوغی و آلودگی بسیار سخت است، همیشه با هوای غبارآلودی مواجه هستیم که کیفیت عکس را پایین میآورد. ایام عید نوروز با وجود هوای بهاری، تراکم کم جمعیت، بارش باران و وزش باد بهترین زمان است تا دوربین به دست بگیریم و از تهرانی متفاوت عکاسی کنیم. طراوت طبیعت زیبا و سرسبز، درختانی که درحال جوانه زدن هستند و گلهایی که در سطح شهر تنوع رنگی ایجاد کردهاند، آسمان آبی و صاف و حتی اتوبان ها و مناظر شهری زیباتری که همه در بهار جمع میشوند تا بهترین عکسها را از تهران بتوان گرفت. همچنین زاویه نور خورشید در فصول بهار و پاییز برای عکاسی بهتر است و ما مجبور بودیم هر چهار فصل را در تهران عکاسی کنیم و وضعیت هوا را از قبل بررسی می کردیم و پس از بارندگی و وزش باد آن زمان را برای عکاسی انتخاب میکردیم. ساعتهای ابتدایی و انتهایی روز هم برای گرفتن عکس خیلی مناسب است.»
خطرات و مشکلاتی که یک عکاس را در تهران تهدید میکند
این عکاس درباره سختیهایی که برای عکاسی در این پروژه متحمل شده است، بیان کرد: «تهران در هر فصل حال و هوای خاص خود را دارد و تهران در هوای بهاری، تابستانی، پاییزی و زمستانی هر یک زیباییهای خاصی برای عکاسی دارد و برای ثبت این لحظات گاهی باید صبحهای خیلی زود به دلیل خلوتی خیابان دوربین دست گرفت و به سطح شهر آمد و از سکوت و آرامش یک شهر شلوغ و پرهیاهو لحاظات زیبایی را ثبت کرد. البته زمانی که این ساعت را برای عکاسی انتخاب می کنی باید خودت را آماده خطراتی هم کرده باشی، در کلانشهری مانند تهران احتمال وجود هر اتفاقی هست و بهتر است که با دستیاری و چندتن دیگر همراه شد.
عکاسی در تهران هیچگاه کار راحتی نیست و زمانی که میخواهی قدم در این راه بگذاری باید خودت را آماده مشکلات و مسایل زیادی بکنی، مثلا در برخی مکانها هم اجازه عکاسی نداشتیم و باید از طریق شهرداری اقدام می کردیم و مجوز میگرفتیم همچنین باید برای عکس گرفتن از یک موقعیت با مدیران ساختمان ها هماهنگی میکردیم تا بتوانیم عکاسی کنیم و این ها همه مشکلاتی بود که سر راه ما وجود داشت.
یک بخشی از کار ما عکاسی هوایی بود که با هلی کوپتر انجام میشد که آن هم هماهنگیهای خاص خود را داشت و ما باید در کریدورهای ممنوع عکاسی نمیکردیم و از حداقل زمان حداکثر استفاده را میبردیم و از امکانات مناسب استفاده می کردیم. شرایط آب و هوایی از جمله آلودگی هم مزید بر علت می شد و در ارتفاع کار را سخت تر می کرد، گاهی اوقات هم که هوا خوب بود اجازه پرواز نداشتیم و وقتی که اجازه می دادند هوا نامناسب بود.»
تجربه حضور بین مردم در خیابان ولیعصر
او درباره تجربه عکاسی از خیابان های شلوغ و رفت و آمد مردم توضیح داد: «ما باید تهران را در شرایط عکاسی می کردیم که هم مردم باشند و هم زمانی که مردم نیستند. به هرحال تهران شهری پر جنب و جوش است که نفس میکشد و زندگی میکند و آدمها در آن نقش مهمی دارند. گاهی شرایطی بود که باید در بین مردم میرفتیم، مثلا وقتی در خیابان ولیعصر عکاسی میکنیم با یک خیابان شلوغ و پر رفت و آمد روبه رو هستیم. خیابان ترکیب خوبی برای عکاسی نیست مخصوصا زمانی که مردم در حال رفت و آمد هستند. اما مشکل تنها به شلوغی مربوط نمیشود، همیشه باید یادمان باشد که داریم در تهرانی عکاسی میکنیم که نسبت به شهرهای مدرن و پیشرفته مشکلاتی دارد، پس در ثبت این صحنهها هم با مشکلاتی روبه رو بودیم و نمیتوانستیم درست رانندگی نکردن و مباحث شهروندی که در آن عابران با توجه به قوانین از خیابان عبور نمیکنند را ثبت کنیم تا جلوه و آبروی شهر حفظ شود. اما چیزی که در این مدت مشهود بود این است که شهر تهران خیلی کار دارد تا مردم و مسئولین یاد بگیرند که با شهر خود چگونه برخورد کنند.»
فراموشی هویت و اصالت در زندگی مردم و معماری شهر
صافی درباره تغییراتی سبک زندگی مردم و پراکندگی قومیتی در تهران بیان کرد: «تنوع قومیتی مردم در تهران بسیار جالب بود، تهران در حالت کلی از یکسری محلههای قدیمی تشکیل شده که بعضی از آنها محلیت خود را حفظ کردهاند. وقتی که در تهران عکاسی میکنی پراکندگی زیادی از لحاظ قومشناسی میبینی که مردم زیادی از همه شهرها به تهران آمدهاند و مشغول کار و فعالیت و زندگی هستند، البته تهرانیهای اصیل هم در بعضی مناطق خاص سکونت داشتهاند که بعدها پراکنده شدند. من بیشتر در منطقه 12 محلههایی را دیدم که بافت قدیمی خود را حفظ کردهاند و همچنان به اصالت خود پایبند هستند و مردم همچنان مانند گذشته زندگی میکنند.»
او همچنین در مورد تغییراتی که در معماری شهر در این سال ها اتفاق افتاده است، گفت: «از لحاظ معماری و طراحی شهری هم که به تهران نگاه میکنی هیچ زیبایی را نمیبینی چه برسد به اصالت و هویتی که دیگر در ساختمانها و بناهای این شهر به چشم نمیخورد. یکی از مدیران شهری میگفت، وقتی ما تهران را نسبت به قبل نگاه میکنیم بهتر که نشده، بدتر هم شده است. دلیل این امر مشخص است، اگر در گذشته تهران از یک ساختار منسجم شهری برخوردار بود و براساس مطالعاتی که انجام شده بود ساخته میشد ما الان نتیجه بهتری میگرفتیم. وقتی ما به تهران نگاه میکنیم یک نظام مهندسی صحیح را نمیبینیم از نمای ساختمانها گرفته که اغلب بیهویت هستند تا خود بحث شهرسازی، هرجایی برای خودش یک سازی میزند.
از خداحافظی با بناهای ماندگار تا شهری که شبیه جنگل شده است
این عکاس درباره کاهش ساخت بناهای ماندگار در سال های اخیر توضیح داد: «وقتی که به مناطق مختلف تهران سفر میکنی، خبری از آن بناهای خلاقانه و ماندگاری که در گذشته ساخته شده و همچنان هم مانند یک نگین میدرخشد نیست، یا خیلی اندک است، سالها گذشته تا پل طبیعتی با معماری خاص و جدید خود در تهران ساخته شد، امروزه نسبت به هویت شهری خود بسیار عقب هستیم و دیگر به ندرت بناهای ماندگاری چون مانند برج آزادی، تئاتر شهر و موزه هنرهای معاصر و ... خواهیم دید که در تهران ساخته شوند.»
صافی همچنین درخصوص تاثیر منفی که برج های بلند بر عکاسی می گذارند و نازیبایی که ایجاد می کنند، گفت: «متاسفانه زمانی که برای عکاسی از دور به شهر تهران نگاه میکنیم مانند یک جنگل است و هر بخش آن یک سازی می زند و هیچ همخوانی، همرنگی و یکدستی نمی بینم، این مسئله در عکاسی بسیار آزار دهنده بود و ایجاد یک ترکیب زیبا و مناسب برای عکاسی را بسیار سخت می کرد. متاسفانه در همه عکس ها ساختمان هایی هستند که ترکیب زیبای شهر را برهم زدهاند و بدون هیچ اصولی ساخته شدهاند. ساختمان هایی که روزبه روز بیشتر می شوند و در همه جای تهران سربلند می کنند و زیبایی را از این شهر می گیرند. همچنین ابنیه تاریخی، ساختمان ها، اتوبانها به صورت حرفهای نورپردازی نشدهاند و این مسایل باعث می شود تا در عکاسی زیباییهای موجود دیده نشود.»
تهران شهر ما، از ماست که برماست
او همچنین درباره تغییرات زیادی که در طول این مدت در تهران رخ داده و در این پروژه توجه او را جلب کرده است، بیان کرد: «در طول این کار آن چیزی که توجه من را به خود جلب کرد، تغییرات زیادی بود که در مدت کوتاهی در تهران ایجاد شده است، من عکسی در سال 80 از تپههای پل گیشا که الان برج میلاد در آنجا هست گرفتم که اگر آن را با امروز مقایسه کنیم میبینیم که چقدر تغییرات رخ داده است، در حالیکه من هر دو سال یک بار به جشنوارهای در کلن آلمان میروم و هیچ تغییری را نمیبینم، در پکن هم من شتاب بیش از حد این تغییرات را دیدم، معمولا کشورهای در حال توسعه با سرعت زیادی شروع به ساخت و ساز بناهای مدرن می کنند، بدون اینکه هیچگونه زیرساختی برای آن طراحی کرده باشند و بدانند که این ساخت و سازها هماهنگی و همخوانی با بافت شهری دارد و سازماندهی و مدیریت شده است یا نه؟ متاسفانه هویت شهری تهران دارد از دست میرود و چند سال دیگر هیچ اصالتی در شهر برای افتخار کردن نداریم و آن خاطراتی که از خانه مادربزرگهایمان داریم را تنها باید در ذهن داشته باشیم و چیزی برای انتقال به نسل آینده وجود ندارد.»
صافی در پایان در پاسخ به این پرسش که اگر خلاصه تجربیات عکاسی خود از تهران را در یک جمله بیان کنید، آن جمله چیست؟ گفت: «جملهای که پس از زندگی کردن با تهران در طول این مدت می توانم بگویم این است که خیلیها میگویند تهران شهر من در حالیکه تهران شهر ما است. در تهران رنگارنگی زیادی از اقوام و فرهنگ های کشور میبینیم. یکی از دوستان میگفت که سالها همه شهرها ویران شد برای آبادانی تهران و به واقع همین است و در ایران عکس تمام کشورهای دنیا که هر شهر پایتخت یک حوزهای است، تهران یک شهر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و پایتخت همه ما در همه عرصه هاست و باید گفت تهران شهر ما از ماست که بر ماست.»
منبع: خبرآنلاین