روایت پروفسور کردوانی از عوامل خشکسالی و بیآبی در ایران/ راه حل چیست؟
اوایل پاییز امسال پروفسور کردوانی در میزگردی در خبرآنلاین از عوامل خشکسالی در ایران و راه حل مقابله با آن گفت.
گزارش های مختلف تشان می دهد که وضعیت خشکسالی در ایران هر سال از سال گذشته بدتر می شود، در طول سال 95 رسانه های مختلفی مثل گاردین، الجزیره و ... نسبت به وضعیت خشکسالی در ایران هشدار دادند و تحقیقات مختلف هم نشان داد که ایران از لحاظ وضعیت منابع مالی در شرایط بحرانی قرار دارد.
در همین رابطه اواخر مهر ماه سال 1395 در خبرآنلاین میزبان پروفسور پرویز کردوانی بودیم و او از عوامل این خشکسالی در ایران و راه حل مقابله با آن گفت، شما می توانید مشروح این میزگرد را اینجا بخوانید.
ابتدا بگویید که چقدر آب داریم؟
ما حتی آمار دقیقی از میزان آبی که داریم هم نداریم، همه حدس است. برای آب باید سه ایستگاه باران سنجی درست شود اما این کار را ما نکردیم. میزان آب سطحی مان را هم نمی دانیم چقدر است چه برسد به آب زیر زمینی، اعداد ارقام که می دهند را باور نکنید، غلط است. هرکسی عدد و ارقام می گوید دروغ است؛ اما من الان دارم می گویم وضع آب خیلی بد است.
چه چیزی باعث شد که انقدر منابع آبی ایران کاهش پیدا کند؟
این میزان استفاده از آب برای انسان کافی نبود، انسان که اشرف مخلوقات است به دنبال راهی بود که به شکلی آب بیشتری به دست بیاورد، ما خیلی افراط کردیم. پس سه چیز اختراع کردیم تا هر چقدر می توانیم آب استفاده کنیم؛ در ابتدا به دنبال آب های زیرزمینی رفتیم، آن زمان برای استفاده از آب های زیرزمینی قنات حفر کرده بودیم اما این برای انسان کافی نبود و چاه را اختراع کرد. آرام آرام مرکز شهرهای مختلف ایران به آلبوم حفر چاه ها تبدیل شدند و با تابلو از چاه ها تبلیغ می کردند. تبلیغ هایی که در آن نوشته شده بود؛ در تابستان قنات ها هرز می رود، هر جایی نمی توان قنات ساخت، باید هزینه زیادی برای قنات داد و ... مثلا زمانی در روستا ها اسب و الاغ بود و سپس یکی مثل من با خودوریی به روستا رفت و وقتی اهالی روستا فهمیدند که من 2 ساعت از تهران تا روستا آمده ام رفتند خودرو خریدند و دیگر الان اسب و الاغی نیست. درباره قنات ها همینطور مردم قدم به قدم شروع کردن به چاه ساختند.
می گویید که ساخت چاه ها یکی از عوامل بحران آب در ایران است، چه اقداماتی برای حل این قسمت انجام شده است؟
الان در روستای من هم در چاهها بسته می شود، اما این چاه برای 20 خانوار است و زندگی آنها تحت تاثیر قرار می دهد. 20 خانوار حال باید به کجا بروند؟ بدون این که فکر کنند این افراد چه کار می شوند، به شهر ها می روند و جمعیت شهر ها زیاد می شوند و... در چاه ها را پی در پی می بندند. مثلا الان بیایند در یک روزنامه را ببندند با این وجود همه افراد شاغل در آنجا کار دیگری هم جز روزنامه نگاری بلد نیستند. از سوی دیگر که در روستاها چاه ها بسته می شوند، در شهرها سعی می کنند که به هر شکلی برای مردم آب فراهم کنند و این باعث ضد که جمعیت پایتخت در 3 ماه 600 هزار نفر زیاد شود، سپس برخی از مردم هم به تبریز رفتند.
کار دیگری هم کردند استفاده از کنتور برای چاه ها و حتی چاه های مجاز و پروانه دار است، به صاحب چاه می گویند می خواهند وضع منبع آبیش را بهتر کنند، مثلا کشاورز را مجبور می کنند آبیاری قطره ای و بارانی انجام دهند. اما این روش همیشه جواب نمی دهد مثلا جهرم با آبیاری قطره ای نابود شد. آبیاری بارانی هم در جایی که باد بیاید درست صورت نمی گیرد، مثلا در گرمسار این کار را اصلا نمی توان انجام داد. پس با این دو روش هم نمی توان مسئله آب را حل کرد. یکی از روش های دیگر هم که انجام شده، این است که به کشاورز گفته شده از ابتدا تا انتهای سال آبی باید با مقدار مشخص شده ای آب زندگی کند، در این صورت کشاورز صرفه جویی می کند. اما در اینجا هم باز به روستا فشار آورده ایم و در شهر هیچ کاری انجام نداده ایم این در حالی است که روستا ها زنده هستند و اگر آب زیادی مصرف می کنند، مواد غذایی برای ما تهیه می کنند.