در مدارس مسجدمحور چه خبر است؟
مدارس مسجدمحور اگرچه بهصورت رسمی فعالیتی ندارند و آموزشوپرورش نیز آنها را بهرسمیت نمیشناسد، اما سالهاست که درحال فعالیتاند و در بسیاری از استانها مشغول راهاندازی شدهاند. در سایت ستاد مدارس مسجدمحور، اطلاعات چندانی درباره ماهیت این مدارس وجود ندارد و تنها ویدئوهایی بارگذاری شده که یکی از آنها مربوط به سخنرانی حجتالاسلام پناهیان است؛ کسی که سابقه معاونت فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاهها را دارد. او سخنرانیاش را اینگونه آغاز کرد: «مساجد ما که ادعای دین، ایمان و مذهب دارند، مدرسهها را اداره کنند. آقای مسجد، شما اگر مدرسه نداری، چهداری؟»
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ دانشآموزانی کمسنوسال دورتادور همدیگر کف زمین حلقه زدهاند و روحانی رو به آنها ایستاده، در حال تدریس است. این تصویری از مدارس مسجدمحور است که با یک جستوجوی ساده اینترنتی نهتنها بهشکل و شمایل آن بلکه به فهرست بلندبالایی از شماره و آدرس این مدارس میتوان دست یافت؛ مدارسی که گرچه تا پیشازاین شاید اسمشان به گوش خانوادهها خورده بود اما حالا، با پا در میانی مجلس، خیلیها از فعالیتشان باخبر شدهاند. عدهای موافقند و عدهای مخالف.
طبق مصوبه مجلس، وزارت آموزشوپرورش مکلف است تا بنا به درخواست اشخاص حقیقی و حقوقی که متقاضی ایجاد مدرسه یا مرکز آموزشیوپرورشی غیردولتی بهعنوان بخشی از یک مسجد هستند، مشروط به موافقت هیئتامنای مسجد، رسیدگی کرده و با رعایت ضوابط فنی برای ساختمان مسجد یا ساختمان در نظر گرفته شده از سوی متقاضی، مجوز ایجاد مدرسه مسجدمحور یا مرکز آموزشیوپرورشی مسجدمحور را به متقاضی مربوطه بدهد. احمدحسین فلاحی، سخنگوی کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس درباره این مدارس به تسنیم گفته: «امروزه با کمبود شدید فضای آموزشی در کشور مواجهیم و میتوان از ظرفیت مساجد برای حوزه تربیتی و آموزش بهره برد. برنامه درسی مدارس مسجدمحور زیر نظر آموزشوپرورش خواهد بود.»
در مدارس مسجدمحور چه خبر است؟
مدارس مسجدمحور اگرچه بهصورت رسمی فعالیتی ندارند و آموزشوپرورش نیز آنها را بهرسمیت نمیشناسد، اما سالهاست که درحال فعالیتاند و در بسیاری از استانها مشغول راهاندازی شدهاند. در سایت ستاد مدارس مسجدمحور، اطلاعات چندانی درباره ماهیت این مدارس وجود ندارد و تنها ویدئوهایی بارگذاری شده که یکی از آنها مربوط به سخنرانی حجتالاسلام پناهیان است؛ کسی که سابقه معاونت فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاهها را دارد. او سخنرانیاش را اینگونه آغاز کرد: «مساجد ما که ادعای دین، ایمان و مذهب دارند، مدرسهها را اداره کنند. آقای مسجد، شما اگر مدرسه نداری، چهداری؟»
مدارس مسجدمحور سالهاست فعالیت میکنند و بهصورت غیررسمی دایره فعالیت خود را گسترش میدهند؛ بهطوریکه گفته میشود، اکنون حدود 150 مدرسه مسجدمحور در کشور وجود دارد که 7 هزار دانشآموز نیز در آنها حضور دارند و روزانه جای نشستن پشت نیمکتهای کلاس درس، راهی مسجد میشوند تا بنا به ادعای دایرکنندگان این مدارس، از آموزشهای جدید و بهتری بهره ببرند؛ آموزشهایی که البته اطلاعات کافی درباره نحوه ارائه آنها وجود ندارد.
در این مدارس چه خبر است؟ این سوالی است که هممیهن را به سمت یکی از مدارس مسجدمحور میکشاند. بررسی با یک تماس تلفنی شروع میشود. زن جوان پشت خط تلفن با حوصله شروع میکند به توضیح که استقبال از این مدارس بسیار خوب بوده؛ طوریکه حتی برخیها برای ثبتنام در فهرست انتظار قرار گرفتهاند و منتظر خالیشدن صندلی هستند: «برای دانشآموزان، برنامههای تربیتی و فرهنگی ترتیب دادهایم؛ مثلاً به دختران آموزشهایی مانند خانهداری، خیاطی، دوخت و دوز، آشپزی و طب سنتی ارائه میشود و برایشان کلاس عملی برگزار میشود. برنامههای حفظ گلستان و بوستان نیز داریم و اردوهای تربیتی نیز برگزار میکنیم.» زن، خوشبرخورد است و صبور و ادامه میدهد: «کارگروههایی هم داریم که به دانشآموزان مهارتهایی مانند کار با کامپیوتر، عکاسی با موبایل و ... آموزش میدهد. اول سال، بچهها باید یکی از این کارگروهها را امتحان کنند و تا آخر سال در آن حضور داشته باشند و پروژههای عملی هم انجام دهند. هدف این است که دانشآموزان در کنار درس، در برنامههای هنری و فرهنگی حضور داشته باشند و آموزش ببینند.» به گفته او، مدت زمان تحصیل در این مدارس، 10 ماه است.
مدیر مدرسه دیگری اما میگوید که با برگزاری کلاسهای هنری و فرهنگی و آموزشهای تربیتی، دانشآموزان موظف به خواندن سرفصلهای کتب درسی هستند و از آنها امتحان گرفته میشود. البته برنامه درسی در همین حد است و کلاسهای اضافه یا تقویتی برگزار نمیشود.
سوال بعدی درباره معلمان این مدارس است. آنها چهکسانی هستند؟ مدیر یکی از این مدارس میگوید: «خیالتان از بابت معلمان راحت باشد. آنها توسط خودمان گزینش میشوند. از همین حالا هم برنامه جذب نیرو را شروع کردهایم و فراخوان ارسال رزومه دادهایم. برخی از مربیان از قبل با ما کار میکردند و جزو دانشآموزانی بودند که همینجا تحصیل کرده و حالا مدرک دانشگاهی گرفتهاند. بعضی دیگر هم معلمان آموزشوپرورشاند که بازنشسته شدهاند یا وقت آزادشان را در اختیارمان قرار میدهند.»
ساعت حضور دانشآموزان در این مدارس، تقریباً مثل مدارس عادی است؛ اما میزان شهریه برای پایه ابتدایی نامعقول بهنظر میرسد: «دانشآموزان از ساعت هفتونیم صبح در مسجد حاضر میشوند تا ساعت یک بعدازظهر. شهریه ثابت هم حدود 11میلیون و 200هزار تومان است که بهصورت قسطی از اولیا گرفته میشود. اعطای مدرک هم از طرف خود مسجد صورت نمیگیرد؛ چون فعالیت ما زیر نظر آموزشوپرورش نیست. اما راههای مختلفی برای گرفتن مدرک وجود دارد؛ مثلاً دانشآموزانی که قرآن حفظ کردهاند به دارالقرآن معرفی میشوند و میتوانند مدرک بگیرند. از دانشآموزان دو نوبت امتحان گرفته میشود، اما کارنامهشان را از مدارس دیگر میگیرند.»
مدارس مسجدمحور و نحوه فعالیت آنها اماواگر فراوان دارد؛ اتفاقی که باعث شده این فعالیت با موافقان و مخالفانی روبهرو شود که هرکدام استدلالهای خاص خود را داشته باشند. عباس مقتدایی، نماینده مجلس دراینباره میگوید: «این مدارس در سالهای گذشته نسبت به تعلیم مدارس اقدام کرده بودند یا بهدنبال این بودند که مجوز مدرسه بگیرند تا بتوانند فعالیتهای فرهنگی خود را با فعالیتهای علمی و آموزشی همراه کنند و غنای بیشتری به آن ببخشند و از سویی بتوانند امکانات و ظرفیتهای محلات را به کمک آموزشوپرورش بیاورند.» به گفته او، این رویکرد بهعنوان یک مبنا در مجلس شورای اسلامی موردتوجه قرار گرفت و هنگام تصویب بخشی از مقررات و قوانین مرتبط با مدارس غیردولتی برای این مراکز نیز در نظر گرفته شد تا آنها با استفاده از ظرفیتهای قانونی و ذیل مقررات آموزشوپرورش بتوانند فعالیت کنند و خیرین محلهها و مرتبطین با مساجد بتوانند در امر تعلیم و تربیت به آموزشوپرورش کمک کنند و آموزشوپرورش هم مجوزهای لازم را به آنها بدهد.
آنطور که او میگوید: «مدرسهای مستقل بدون نیاز به آموزشوپرورش وجود ندارد، ممکن است برخی از مجموعهها برای آموزش ساختمانهایی داشته باشند اما هیچوقت مدرسهای بدون مجوز از آموزشوپرورش فعالیت نمیکند، چون این امر ممکن است زمینه آموزشهای غیررسمی را فراهم کند. از آنجا که آموزش رسمی صرفاً زیرنظر نهادهای آموزشوپرورش فعالیت میکند، اصل و اساس آنها باید مطابق با مقررات آموزشوپرورش باشد و از ایننهاد مجوز بگیرند.»
ادعای تحول
طرفداران و موافقان فعالیت مدارس مساجدمحور مدعیاندکه نظام آموزشوپرورش صلاحیت و توانمندی کافی برای رشد و شکوفایی دانشآموزان را ندارد و بههمیندلیل آنها خودجوش دست بهکار شدهاند تا با دیدگاهی که مدعیاند تحولی است، به تعلیم و تربیت دانشآموزان بپردازند. آنطور که حسینعلی دیلم، دبیر ستاد مدارس مسجدمحور کشور میگوید؛ این مدارس بهدنبال تحولاند و سابقه دیرینی دارند: «اگر به گذشته رجوع کنید، میبینید که مساجد به شکلهای مختلف و چهرههای گوناگون مشغول به تعلیم و تربیت بودهاند. ازطرفی خیلی از افراد و مجموعهها هم بهصورت غیررسمی مشغول کار تعلیم و تربیت بودهاند؛ بنابراین مدارس مسجدمحور چیز جدیدی نیستند. جریان مدارس مسجدمحور بهصورت خاص، از 12سال پیش در مشهد راه افتاد. اصل راهاندازی هم اینطور نبود که شخص، گروه یا تشکیلاتی به فکر راهاندازی نوعی از مدرسه تحتعنوان مدارس مسجدمحور باشند، بلکه مجموعههایی در مساجد فعالیت میکردند و بهدلیل اینکه خروجی خوبی در حیطه مسائل آموزشی داشتند، اولیا و خانوادهها خواستار ادامه فعالیتها در طول سالها شدند. آنها میگفتند، خیلی از بچههای ما با بیرغبتی سر کلاسهای درس حاضر میشوند یا اینکه در مدرسه به آنها گفته شده است که شما استعداد ندارید و نمیتوانید با بچههای دیگر ارتباط بگیرید؛ درحالیکه از وقتی پا به مدارس مسجدمحور گذاشتهاند، هم استعدادشان کشف شده و هم توانمند شدهاند.» به گفته او، با اصرار خانوادهها جریانی تحتعنوان مدارس مسجدمحور راه افتاده است. طبیعی است وقتی کار خوبی شروع میشود، دیگران هم میبینند و کمکم به مناطق بیشتری تسری پیدا میکند. بنابراین اساس این مدارس، بر مبنای یک جریان مردمی بوده و طرح، برنامه و اندیشه قبلی مبنی بر راهاندازی یک نوع از مدرسه پشت آن وجود نداشته است. هر جریانی نیز ابتدا با نقطهضعفهایی روبهروست و با گذشت زمان تکامل پیدا میکند و ارتقاء مییابد و خانوادهها بیشتر از آن استقبال میکنند. این جریان از اول زیر نظر آموزشوپرورش نبوده است و بهدلیل استقبال خانوادهها گسترش یافته است. شهریهها هم بهطور واحد تعیین نمیشوند و هر مرکزی بنا به فعالیتها و مختصات خود، آن را مشخص میکند؛ شهریههایی که بهمراتب از شهریههای غیرمعمول کمتر هستند.
او ادامه میدهد: «صرفاً نظام آموزش دیگری جز نظام آموزشوپرورش مستقر در کشور نداریم یا سازمانی که به تألیف کتب درسی بپردازد، بنابراین به همه دانشآموزان همان کتابها تدریس میشود، (شاید یکی، دو مدرسه استثنائاتی داشته باشند) و امتحان گرفته میشود.» دیلم میگوید، دانشآموزانی که در مدارس مسجدمحور تحصیل میکنند، مشکلی برای دریافت مدرک یا جابهجایی از این مدارس ندارند: «برای ارائه مدارک تحصیلی نیز قانون، راههای متفاوتی پیشبینی کرده که شامل این مجموعهها هم میشود؛ مثل حفظ قرآن، تعیین سطح، داوطلبان آزاد و... اکنون هم تعدادی مدرسه مسجدمحور وجود دارد که از آموزشوپرورش مجوز مدرسه غیردولتی گرفتهاند و فعالیت میکنند. ما هم مدتهاست با آموزشوپرورش در حال رایزنی هستیم که سایر مدارس هم مجوز بگیرند که نمایندگان مجلس دراینزمینه ورود کرده و مصوبهای را مطرح کردند.» به گفته او، مدارس مسجدمحور محدودیتی ندارند و تمام پایههای تحصیلی را در خود گنجاندهاند؛ اما چون بیشتر این مدارس در سالهای اخیر راه افتادهاند، اغلب در پایه ابتدایی فعالیت میکنند. هیچکدام از این مدارس تابلویی تحتعنوان مدرسه ندارند؛ اما عدهای شروع کردهاند به هیاهو که فعالیت این مدارس، غیرقانونی است. آنچه در مدارس مسجدمحور رخ میدهد، واقعیتی است بسیار فراتر از آنچه در مدارس عادی اتفاق میافتد و بههمیندلیل است که خانوادهها مجاب میشوند فرزندانشان را در این مدارس ثبتنام کنند. اکنون این مدارس، یک سر و گردن بالاتر از مجموعههای مشابه خود هستند. الگوهایی که در این مدارس پیاده میشوند، بسیار بهتر از مدارس عادی است. اگر در این مدارس، همان اتفاقی بیفتد که در مدارس عادی رخ میدهد، خانوادهها برای ثبتنام دانشآموزان خود، انگیزهای ندارند. مدارس مسجدمحور، تافته جدابافتهای از جریان تحولی تعلیم و تربیت در کشور نیستند و تفاوتی که دارند این است که در مسجد، کلاس برگزار میکنند. همین حالا هم مدارسی غیردولتی داریم که بسیار متفاوتتر از مدارس عادیاند. این تفاوت که میگویم، منحصر به این مدارس نیست و هر جایی که نیرویی دغدغهمند، بانشاط و باانگیزه حضور داشته باشد، این کار متفاوتتر انجام میشود. ممکن است کار در چارچوبهای مرسوم سخت و در خارج از این چارچوبها، آسانتر باشد. این الگوها صرف مدارس مسجدمحور نیستند. در این مدارس چون تاکید بر ارتقاست، ممکن است تحول بیشتری داشته باشند. این الگوها در مدارس پیشران نیز حاکم و درحال اجرا هستند.»
ما متفاوتیم
دایرکنندگان این مدارس راه خودشان را میروند و مدعیاند که با بهکارگیری برخی از آموزشهای خود، میخواهند دانشآموزان را به رشد و توانمندی برسانند. حیدر متوسلی، مدیر مدرسه مسجدمحور «فائق» دراینباره میگوید: «این مدارس نسبت به مدارس عادی شکل و شمایل جدیدتری دارند و هدف آنها، اجرای اسناد بالادستی مثل سند تحول است که متاسفانه در نظام آموزشوپرورش صرفاً از آن یک نام وجود دارد و عملاً هیچ اثری از آنها دیده نمیشود. میگویند ما در اجرای سند 30 درصد موفق بودهایم، درحالیکه تنها دو سال دیگر وقت دارد و بعد از آن باید یا سند جدیدی رونمایی شود یا اینکه برگشت بخورد. اما عملاً هیچ اتفاقی در مدارس نیفتاده است. علت هم این است که مبانیای که به آن اشاره شده، آمادگی اجرای سند را ندارند. یعنی نظام مالی، برنامه درسی و محتوایی، مربیان و نظام ارزشیابی قادر به اجرای سند تحول نیستند.» به گفته او، آموزشوپرورش فعلی نمرهمحور است، هیچ ارتباطی با اسناد بالادستی ندارد و حتی تغییرات جدید نیز منجر به تغییرات جدی در این سیستم نشده است. در سند تحول، مهم این است که تمرکز بر تربیت انسانی کامل است و بههمیندلیل هم ابعاد مختلفی مثل رشد جسمی، اخلاقی، عبادی، معنوی، اجتماعی، سیاسی، علمی و فناوری، اقتصادی، مهارتی و زیباشناختی را در نظر گرفته است.
متوسلی معتقد است که دانشآموزان باید در تمام این محورها رشد داشته و آموزش تکبعدی نداشته باشند، این درحالیاست که در مدرسه صرفاً کتبدرسی تدریس میشود و همه ارزشیابیها نیز مبتنی بر آن است: «اینها کلیتی است که ما را مجبور کرد تا از نظام آموزشوپرورش فعلی فاصله بگیریم و نظام جدیدی را خارج از آنجا دایر کنیم.» به گفته او، در این مدارس سبک زندگی و مهارت، به دانشآموزان آموزش داده میشود: «مثلاً ممکن است به آنها نحوه تامین گرمایش مسجد تعلیم داده شود، طبیعی است برای یاددادن چنین مهارتی از افرادی استفاده کنیم که نسبت به آنها شناخت داریم و میدانیم حداقلهایی برای حضور در این مدارس دارند. این فرد ممکن است از اهالی محله یا از نمازگزاران یا اولیای دانشآموزان باشد. افرادی که مهارت دارند. اگر امر و نهی هم بخواهد به آنها آموزش داده شود، بهصورت عملی رخ میدهد، نه پشت میز و نیمکت.»
ایدهای خطرناک
پا در میانی مجلسیها و تلاش برای بهرسمیت شناساندن مدارس مسجدمحور، اما با مخالفت بسیاری از متولیان حوزه آموزشوپرورش مواجه شد؛ انتقادهایی که برخی از آنها بسیار تند و تیز بود. یکی از مخالفان سرسخت قانونیشدن این مدارس، علیاصغر فانی، وزیر اسبق آموزشوپرورش است که میگوید: «باتوجه به نفوذ امامجماعت بعضی از مدارس، آموزشوپرورش توان نظارت بر امور مدارس مذکور را نخواهد داشت. این احتمال وجود دارد که مدارس مسجدمحور برخی از مواد آموزشی را نافع تشخیص ندهند و بالطبع به آن موارد درسی، کمتوجهی شود. آموزشوپرورش یک نهاد فرهنگی و تخصصی است، بعضیها فکر میکنند کار آموزشوپرورش ساده و پیشپاافتاده است. این افراد معتقدند، تامین یک ساختمان و بهکارگیری چندنفر دیپلمه و لیسانسه برای تاسیس یک مدرسه کافی است، درحالیکه تعامل با کودک و نوجوان نسل «آلفا» و نسل «زد»، نیاز به مهارتهای بالایی دارد.» احمد محمودزاده، معاون وزیر و رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکتهای مردمی وزارت آموزشوپرورش نیز، مخالفت صریح خود را دراینباره اعلام میکند و میگوید: «ما مخالف راهاندازی مدارس مسجدمحور هستیم؛ چراکه تمام مدارس باید مسجدمحور باشند و اینکه برچسبی به برخی از مدارس زده شود، نادرست است. همه مدارس باید فرآیندهای آموزشیوپرورشیشان براساس اعتقادات، منویات و رویکردهای فرهنگی و تربیتی باشد و نباید اینها را از هم تفکیک کرد.»
به گفته او، بهطورکلی دو نوع مدرسه دولتی و غیردولتی وجود دارد. هر کسی که شرایط مادههای ۸ و ۹ مدارس غیردولتی را داشته باشد، میتواند مجوز مدرسه غیردولتی بگیرد: «تمام مدارس هم تحتنظارت آموزشوپرورش فعالیت میکنند، مدرسهای بهنام مسجدمحور نداریم و هیچ مجوزی هم برای فعالیت آنها صادر نشده است.» او ادامه میدهد: «بسیاری از برنامههای فرهنگی مثل تدریس قرآن و مباحث آن، در مساجد برگزار میشود و ما هم علاقهمند به شکلگیری آن هستیم، اما شکلگیری مدارس مسجدمحور، موضوعی نادرست است.»
عصیان در نظام آموزشی؟
محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزشوپرورش دولت دوازدهم نیز ایده راهاندازی مدارس مسجدمحور را خطرناک میداند؛ وضعیتی که میتواند نظام آموزشی را با چالشهای جدی مواجه کند. او میگوید: «برخی اخبار این مراکز را «مدارس یاغی» نامیدهاند؛ مدارسی که هدف آنها، عصیان در برابر نظام تعلیم و تربیت رسمی است. بهنظر من، این ایده خطرناک و بهدنبال مشروعیتزدایی از نظام آموزش رسمی است. اگر این پدیده گسترش پیدا کند و هر کسی بخواهد اینگونه عمل کند، یکی از مهمترین حقوق اساسی مردم در معرض مخاطره قرار میگیرد. حتی کشورهای لیبرال و غربی هم، آموزش عمومی و ابتدایی را اینگونه به حراج نمیگذارند و بهصورت منظم و دقیق دراینباره عمل میکنند؛ زیرا قرار است آدمها را برای زندگی و شکوفاشدن استعدادهایشان آماده کنند. اگر قرار باشد هر تفکر، چارچوبی راه بیاندازد و نسبت به نظام آموزش رسمی کشور عصیان کند، بیانضباطی و آشفتگی بهوجود خواهد آمد و بههمیندلیل این ایده خطرناک است. شکلگیری بخشی از اندیشههای افراطی، محصول شکلگیری نوعی از همین مدارس و آموزشها و روشهای خاص است؛ روشهایی که منجر به شکلگیری چهرههای خشن و غیرمنطبق با تعالیم اسلام شده است.» بهگفته حاجیمیرزایی، عدهای میخواهند با احترام به چارچوبهای نظام آموزش رسمی، مدرسهای دایر کنند؛ درحالیکه این ایده جدیدی نیست. هستند مدارس غیردولتیای که با رعایت چارچوبها، قوانین، مقررات، ضوابط و تحت انضباط آموزشی دایر شدهاند و به امر آموزش مشغولاند و اسم جدیدی هم برای آنها نباید گذاشت، چراکه آنها مدارس غیردولتی وفادار به مجموعه قوانین نظام آموزشوپرورش هستند.
او این نکته را مطرح میکند که میتوان به عملکرد نظام آموزشی رسمی نقد داشت، اما راهحل این نیست که دکانهای جدیدی بزنیم و آشفتگی ایجاد کنیم: «کسانی که ایده مدارس مسجدمحور را مطرح میکنند ممکن است اعتقادشان این باشد که مدارس نمیتوانند ارزشهای دینی را آموزش و استمرار دهند. یا اینکه خانوادههای مذهبی فکر میکنند مدارس نتوانستهاند، جایگاه مناسبی برای رشد ارزشهای دینی و اسلامی بهدست آورند و بههمیندلیل هم باید به مسجد پناه برد. اما سوال این است که آیا خود مساجد، در انجام کارکردهای خود توفیق داشتهاند و رسالت خود را درست انجام دادهاند؟ آیا اگر اکنون نگران دانشآموزان هستیم، صرفاً به این دلیل است که مدارس، مسجدمحور نبودهاند؟ چرا اکنون با دینگریزی و تسامح نسبت به ارزشهای دینی روبهرو هستیم؟ باید ببینیم که چرا کارکرد نظام رسمی با مشکل روبهرو شده است. اگر نهاد معلم را بهعنوان اصلیترین عامل تحول در نظر بگیریم، متاسفانه طی دهههای گذشته، بر این عامل، تمرکز کافی نداشتهایم.»
او معتقد است که در سالهای گذشته نظام آموزشوپرورش نتوانسته آنطور که باید و شاید بر صلاحیت معلمان نظارت داشته باشد: «در طول 10 سال گذشته نزدیک به نیمی از معلمانی که وارد آموزشوپرورش شدهاند، صلاحیت لازم را نداشتهاند. نباید وضعیت بهگونهای باشد که ذهن و روان دانشآموزان را در اختیار کسانی قرار دهیم که آموزشهای کافی ندیده و مهارتهای لازم را کسب نکردهاند. عدهای تصور میکنند این فرصت شغلی است و نمایندههای مجلس هم میخواهند اینگونه به آموزشوپرورش نیرو تزریق کنند؛ نیروهایی که با مشکل مواجهاند و صلاحیت کافی ندارند. بنابراین عملکرد آموزشوپرورش با نقد همراه است. به این دلیل که نهاد معلم تضعیف شده است، این درحالیاست که جامعهای میتواند اهداف خود را پیش ببرد که از معلمان باانگیزه، توانمند و واجد صلاحیت برخوردار باشد. در سند تحول، وقتی صحبت از تحول آموزشوپرورش میشود، هدفگذاری معطوف به ایجاد شایستگی و قابلیت در نسل نو است؛ بنابراین تمام نظام آموزشوپرورش در خدمت شکلگیری قابلیتهای مورد نیاز برای تبدیلشدن به انسانی فعال، مستقل، کارآمد و تواناست.»
موفق نبودیم
استخدام طلاب در آموزشوپرورش قبلاً رسانهای شده بود. به گفته مشاور وزیر آموزشوپرورش و دبیر ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و آموزشوپرورش، استخدام اخیر سه هزار طلبه زن و مرد بهعنوان معلم، در شرایط برابر با سایر شرکتکنندگان در آزمون استخدامی وزارت آموزشوپرورش و بدون قائلشدن هیچگونه امتیاز خاص برای این طلاب انجام شده است، درحالیکه طلبههایی که در طرح «امین» با این وزارتخانه همکاری میکنند هم کاملاً «خودجوش»، «جهادی» و بدون دریافت کمک مالی از وزارت آموزشوپرورش در امور تربیتی مدارس فعالیت دارند. اما بااینحال حضور خودسرانه طلاب در برخی مدارس، نگرانیهایی را برای فعالان حوزه آموزش به وجود آورده است. محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشی دراینباره میگوید: «ایدئولوژیسازی آموزشوپرورش، روندی است که از سالهای اول انقلاب شروع شده و همچنان هم ادامه دارد. جالب است افرادی برای رسیدن به اهداف خود و تمرکز بر آنها آموزش را به جایی بردهاند که بتوانند برای خود هوادار جمع کنند و کسانی را پرورش دهند که ادامهدهنده اهداف ایدئولوژیک آنها باشند. این افراد، اما موفق نبودهاند؛ دلیل آن هم اعمال نفوذ و فشار مسئولانی است که سیاست و آموزش را برعهده دارند.»
به گفته این کارشناس آموزشی، ایده مدارس مسجدمحور نیز در مسیر درستی حرکت نخواهد کرد و افرادی که میخواهند ساختار و دیدگاه فکری خود را پرورش دهند، موفق نخواهند شد: «نمیگویم این اقدام، ناکارآمد است و آنها درست عمل نکردهاند؛ چون بههرحال بخش زیادی از نیروهای مدارس ما معلمان پرورشی بودهاند که همیشه از قدرت مطلقهای هم برخوردارند، اما موفق نبودهاند. اکنون بسیاری از نمازخانهها با اینکه اقدام به برگزاری نماز جماعت میکنند، اما با استقبال کمی از سوی دانشآموزان مواجه میشوند.» به گفته او، تربیت دینی بهعنوان یک رویکرد درونی و معنوی، فقط به آموزش بستگی ندارد، بلکه خانوادهها، جمع دوستان و فضای مجازی نیز در این آموختهها تاثیرگذارند: «صرف اینکه آموزش را به مسجد ببریم، مشکلی را حل نخواهد کرد. مشکل فراتر از آموزشهای ایدئولوژیک در آموزشوپرورش است.»
آنطور که نیکنژاد میگوید، توسعه این مدارس و ورود روحانیون به آن، میتواند امر آموزش را با چالشهایی روبهرو کند: «متاسفانه آموزش در کشور ما به سیاست آغشته است؛ سیاستی که به ایدئولوژی گره خورده است.»
گسترش فعالیت مدارس مسجدمحور و بهرسمیت شناختن آنها، همچنین ورود طلاب به این مدارس با واکنشهای زیادی روبهرو شده است. در این میان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان نیز در بیانیهای که در کانال تلگرامی خود منتشر کرد، نسبت به جایگزینی معلمان مدارس با طلاب و روحانیون هشدار دارد و آن را بازگشت به دوران «مکتبخانه» دانست و هدف از این اقدام را پاکسازی مدارس از نیروی آموزشی متخصص و جایگزینی معلمان با طلبههایی که کمترین تخصصی در حوزه آموزش کودکان و نوجوانان ندارند، دانست.
منبع: هم میهن