ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه: محتوای کتاب های درسی باید تغییر کند
ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:عجیب است که چرا برای مسئولان تصمیمگیرنده اهمیتی ندارد که بعد از گذشت ۱۲ سال از عمر دانشآموزان، همه آنچه به آنها آموزش داده میشود، به اندازه یک سال تحصیلی در زندگیشان کاربرد ندارد؛ حفظیات بیمورد، یادگیریهای مقطعی و تکالیفی که تنها سطرهای سفید دفترچهها را پر میکند، برای جامعه اگر فایدهای ندارد برای بسیاری از افراد، سود و منفعت به دنبال دارد.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (جوان) در مطلبی با عنوان«۱۲ سال تعلیم بدون کاربرد» به قلم مهسا گربندی این گونه آورده است:
قرار به کاهش حجم کتابها بود، یعنی کتابهایی سبکتر و در عین حال کاربردیتر تا دانشآموزان فرصتی برای نفسکشیدن لابهلای انبوهی از حفظیات و تکالیف بیشمار داشته باشند. کمتر کارشناسی است که اعتراف نکرده باشد عمده محتوای کتب درسی، کوچکترین کاربردی در زندگی و آینده دانشآموزان ندارد.
متأسفانه در سطرسطر کتابهایی که برای دانشآموزان تألیف شده، آموزشی برای زندگی بهتر، جایی ندارد؛ محتوایی که هر روز بچهها را درگیر حفظیات میکند و بعد از پایان امتحانات نیز همه این دروس بیهوده از ذهنشان بیرون میرود. تذکرات پیدرپی داده شده، بررسیهایی هم انجام شده، آن هم نه یک بار، بلکه بارها و بارها! اما به نظر میرسد موانعی بر سر راه کاهش حجم کتب درسی قرار گرفته است که هیچ ربطی به اصول کار ندارد و مشکل از جای دیگر است. آنقدر این مسئله بغرنج شده که حتی گاه صدای اعتراض معلمان و والدین دانشآموزان نیز به گوش میرسد. با وجود این، اما به نظر میرسد مسئولان تصمیمگیرنده در این زمینه، سبکشدن کولهبار دانشآموزان و کاربردیترشدن دروس، برایشان هیچ سودی ندارد، برای همین به تکرار همان مسیر قبلی ادامه میدهند.
غرقشدن معلم و دانشآموز لابهلای سطرسطر کتابها و دلمشغولیهای ایجادشده برای تهیه کتب کمک آموزشی و تستهایی که حالا از دوره ابتدایی، بچهها را درگیر خود کرده، همه و همه بخشی از برنامهریزیهای ازپیشتعیینشده از سوی افرادی است که این روش تحصیلی برای آنها سود مالی هنگفت دارد؛ رقمی آنچنان درشت که ابایی ندارند سالهای زندگی و آینده کودکان و نوجوانان را به پایش قربانی کنند.
عجیب است که چرا برای مسئولان تصمیمگیرنده اهمیتی ندارد که بعد از گذشت ۱۲ سال از عمر دانشآموزان، همه آنچه به آنها آموزش داده میشود، به اندازه یک سال تحصیلی در زندگیشان کاربرد ندارد؛ حفظیات بیمورد، یادگیریهای مقطعی و تکالیفی که تنها سطرهای سفید دفترچهها را پر میکند، برای جامعه اگر فایدهای ندارد برای بسیاری از افراد، سود و منفعت به دنبال دارد.
تکلیف دلالان و سودجویان مشخص است، عجیب نیست که آنها جز منفعت خود و سنگینتر کردن حسابهایشان به هیچ چیز دیگری نمیاندیشند، اما اینکه مسئولان نظام آموزشی و مدیران سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش در این بیراهه گم شوند، جای سؤال دارد!
رسیدن به سرمنزل مقصود در این مسیر سنگلاخی بیشک ساده نیست، اما غیرممکن هم نیست، خصوصاً اینکه بررسیهای زیادی در این راستا شده و تنها عزمی برای عملیاتیشدن این امر مهم نیاز است.
صدای اعتراض کارشناسان از این مشکلات گوش فلک را کر کرده و صدای ناله دانشآموزان و خانوادههای آنها از این روند آموزشی بارها و بارها بلند شده است، اما کو گوشی که این حجم از گلایه و شکایت را بشنود.
به طور قطع، بازبینی روش کاری کشورهای موفق و پیشرو در آموزش، در این راستا کمک شایانی خواهد کرد. نمیتوان مدعی شد آقایان در این مسیر قدم نگذاشتهاند، اما اینکه چرا بررسیهای انجامشده و نتایج مثبت آن تا به امروز آنطور که باید و شاید برای عملیشدن مورد توجه قرار نگرفته، سؤالی بیجواب است؛ سؤالی بیجواب که تا به امروز به قیمت هدررفتن وقت و همچنین هزینه دانشآموزان و حتی کشور شده است.