شهرداریها در شبکه اجتماعی چه کار میکنند؟
رسانههای اجتماعی ظرفیتی ایجاد کردهاند تا روند ارتباط میان شهروند و مسئول شهری متحول شود، اما تا چه حد این ظرفیت به کار گرفته میشود؟ امروزه دست کم شهروندی که به اینترنت دسترسی داشته باشد میتواند در کمترین زمان به کمک این رسانهها از اخباری در مورد شهر محل زندگیاش آگاه شود که در غیر این صورت شاید جای دیگری پوشش داده نخواهد شد.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ رسانههای اجتماعی ظرفیتی ایجاد کردهاند تا روند ارتباط میان شهروند و مسئول شهری متحول شود، اما تا چه حد این ظرفیت به کار گرفته میشود؟ امروزه دست کم شهروندی که به اینترنت دسترسی داشته باشد میتواند در کمترین زمان به کمک این رسانهها از اخباری در مورد شهر محل زندگیاش آگاه شود که در غیر این صورت شاید جای دیگری پوشش داده نخواهد شد. برخی هم از رسانه اجتماعی به عنوان ابزاری برای مشارکت بیشتر در اداره شهر استفاده میکنند، زیرا تسهیلاتی که این رسانهها در اختیار شهروند قرار میدهند او را قادر میسازد تا از مسیری کوتاهتر مسئولان شهر را بشناسند و با آنان ارتباط برقرار کند.
شبکه اجتماعی ظرفیت این را هم دارد تا به صحنی علنی برای همفکری، تبادل نظر و اطلاعرسانی بدل شود؛ جایی که شهروندان، متخصصان و مسئولان در آن مسائل شهر را به بحث بگذارند. فرض کنیم جمعی از شهروندان با همراهی متخصصان درباره نقش شهرداری در کاهش برخی مسائل زیست محیطی صفحه یا کانالی راهاندازی کنند و به صورت مستمر سیاستهای شهرداری را بررسی و در این زمینه پیام رسانی کنند. چنین بحثی، اگر به طور سازنده انجام شود هم شهروند را از چالشهای اصلی مطلع میکند و هم مسئول شهری را با دغدغههای مردم آشناتر. البته پیش از ظهور رسانههای اجتماعی هم شهروندان از طریق جلسه با مسئولان، بازدید محلی، مکاتبه یا تماس تلفنی، رسانههای محلی یا سامانههای ایجاد شده در شهرداری میتوانستند با مسئولین ارتباط برقرار کنند. حال شبکههای اجتماعی امکان آن را دارند تا روند چنین ارتباطی را تسهیل و تسریع کنند.
در عمل چطور؟
بررسی پیامرسانهای شهرداری چند شهر بزرگ، متوسط و کوچک در کشور نشان میدهد که غالب محتوایی که در آن منتشر میشود شامل گزارش ملاقاتها، معرفی خدمات روزانه شهرداری و پروژههای جاری، و اطلاعیههایی مربوط به شهرداری است. به زبان دیگر بیشتر شهرداریها از شبکه اجتماعی برای اطلاعرسانی و تبلیغ فعالیتهایشان استفاده میکنند؛ یعنی این شهرداریها به رسانههای اجتماعی به عنوان نوعی جایگزین الکترونیک برای بولتن خبری نگاه میکنند. شهرداریهای مناطق برخی از کلانشهرها هم کانالهای مستقل خود را ایجاد کردهاند که این نیز تریبونی اضافی به دست مسئولان میدهد تا در مورد فعالیتهایشان خبر مثبت منتشر کنند. اما چه کسانی این شبکههای اجتماعی را دنبال میکنند؟ برخی معتقدند که احتمالا نوعی همبستگی میان درجه شهرداری و میزان استفاده از رسانههای اجتماعی وجود دارد. درجه شهرداری معیاری است که وزارت کشور بر اساس آن میزان توسعهیافتگی شهر را تعیین میکند؛ یعنی هر چه شهری توسعه یافتهتر باشه درجهاش هم بالاتر است. برای نمونه در استان خوزستان از میان صد شهر استان تنها سی شهرداری در سال ۱۴۰۱ از طریق پیامرسانها فعال بودهاند و عمده آنان شهرهای متوسط و بزرگ استان هستند. نسبتی مشابه هم در رابطه با فعالیت شورای شهر در شبکه اجتماعی مشاهده میشود. گرچه در مجموع تعدادی کمتر از شوراهای شهر در رسانههای اجتماعی حضور فعال دارند. هرچند ممکن است چنین تناسبی منطقی هم به نظر بیاید اما جا دارد تا به طور علمی تحقیق شود که ریشه آن در چیست؟ آیا توسعهیافتگی شهر به معنی دسترسی عده بیشتری به گوشی تلفن هوشمند یا اینترنت پرسرعت روی موبایل است که موجب میشود شهرداریها هم علاقه بیشتری به صرف وقت در شبکه اجتماعی پیدا کنند یا این که مثلاً درصد افراد تحصیلکردهای که بخواهند از طریق شبکه اجتماعی فعالیتهای شهرداری را دنبال کنند بیشتر است یا شاید مخلوطی از هر دو به علاوه عوامل دیگر. میزان فعالیت شهرداریها در پیامرسانها و نرخ به روز رسانی آن نیز شهر به شهر متفاوت است؛ برخی روزانه یا هفتگی مطلب منتشر میکنند و بخی هم گاه به گاه. پرسش دیگر این است که ارتباط از طریق این کانالها تا چه حد دو طرفه است؟ یعنی مسئولان شهرداری چه قدر گوش شنوا دارند؟ چه قدر به نظرات انتقادی و یا دیگر پیشنهادات شهروندی توجه و علاقه نشان میدهند؟ و تا چه حد امکان ابراز آن را فراهم میکنند؟
این شبکهها کجا هستند؟
متأسفانه در کشور نظامی مشخص و استاندارد برای نامگذاری وبسایت و شبکه اجتماعی شهرداریها و شوراهای شهر وجود ندارد که شهروند علاقهمند بتواند بر پایه آن نشانی هر شهرداری و یا شورای شهری را پیدا کند. بعضا حتی پیش میآید که صفحاتی جعلی به نام این نهادها باز میشود، یا این که هنگام جستجو در موتورهای جستجوگر معروف، مانند گوگل، وبسایت یا شبکه اجتماعی منطقهای از شهری از صفحات اصلی خود شهرداری بالاتر میآید. شهرداریهایی هم هستند که بدون هیچ اخطار یا اطلاعی نشانی صفحه یا شبکه اجتماعیشان را عوض میکنند که باز موجب سردرگمی بازدیدکننده میشود. مثلا وقتی شهرداری جوانرود را در تلگرام جستجو میکنیم، با دو کانال روبرو میشویم که هر دو فعالیتهای این شهرداری را پوشش میدهند اما مشخص نیست که کدام کانال رسمی شهرداری است. شهرداریهای دیگری هم هستند که برای جلوگیری از چنین مشکلی در صفحه خود قید کردهاند که این تنها صفحه رسمی شهرداری است؛ شهرداری جویم در استان فارس از این دسته شهرداریها است که حتی نام ادمین صفحه و شماره تماس با او را نیز درج کرده است. از سوی دیگر در اینستاگرام چندین صفحه متعلق به شهرداریهای مناطق مختلف تبریز و برخی دیگر از سازمانهای تابعه شهرداری وجود دارد در حالی که ظاهرا خود شهرداری تبریز در اینستاگرام حضور ندارد. مطمئنترین راه برای یافتن نشانی شبکه اجتماعی شهرداری مراجعه به وبگاه شهرداری است با این حال همه شهرداریها وبسایت ندارند و هستند شهرداریهایی که فقط از شبکه اجتماعی یا پیامرسانها حضور دارند.
شهرداری ها و شوراهای شهر ابتدا حضوری پررنگ در تلگرام و اینستاگرام داشتند اما با فیلتر شدن هر دو، تعدادی قابل توجه از شهرداریها به پیام رسانهای داخلی کوچ کرده، فعالیت در این دو شبکه پر مخاطب را متوقف کردند؛ اما برخی همچنان در این شبکهها ماندهاند و در عین حال از پیامرسانهای داخلی نیز استفاده میکنند.
تعدادی معدود از شهرداریها هم هستند که علاوه بر پیامرسانی به شیوههایی دیگر نیز با شهروند تعامل ایجاد میکنند. به طور مثال ایدهها و برنامههای آیندهشان را مطرح کنند، نظرخواهی کرده و از شهروندان برای اجرای طرحهای شهرداری دعوت به مشارکت میکنند. سؤال این است که پس چرا بقیه شهرداریهای کشور چنین کاری نمیکنند؟ برای مثال شهرداری شهر بابک در اینستاگرام گفت و گویی را میان یکی از مسئولان شهرداری و عدهای از شهروندان پخش کرده است که در آن او درباره روشهای همکاری برای جمعآوری زباله در شهر با آنان تبادل نظر میکند. شهرداریهایی هم هستند که با هدف تشویق مشارکت شهروندی جلسات شورای شهر را به طور مستقیم پخش میکنند یا حداقل نسخه ضبط شده آن را از طریق شبکه اجتماعی در اختیار مردم قرار میدهند. چنین کاری باعث میشود تا مردم به طور بیواسطه در جریان مذاکرات شورای شهر قرار گیرند و بتوانند آن را مبنایی برای نظارت و پایش عملکرد شورا و شهرداری قرار دهند. شماری از شهرداریها هم امکان تماس مستقیم با مسئولان شهرداری و اعضای شورای شهر و یا گفتگوی رودررو با آنان را فراهم میآورند. برای مثال از طریق سامانه شفافیت، شماره واتسآپ اعضای شورای شهر و دیگر مسئولان شهری را فراهم میکنند؛ شهرداریهای یزد، کاشان، بجنورد، بندرعباس و تربت حیدریه از این جملهاند.
سرعت و تداوم اطلاعرسانی عاملی دیگر برای جلب مشارکت بیشتر شهروندی است.زیرا که نشان میدهد شهرداری از نظر سازمانی رویهای را برای گردآوری و انتشار داده و اطلاعات مربوط به عملکرد شهرداری ایجاد کرده است. چنین شفافیتی به شهروند اطمینان میدهد که داده و اطلاعات مورد نیازش را به دست خواهد آورد؛ حتی اگر در شرایط حاضر شهرداری چنین اطلاعاتی را منتشر نکند، وجود رویهای ساختارمند برای ارائه اطلاعات راه را برای ایجاد اصلاح و تغییر روند و شفافیت بیشتر هموار خواهد کرد.
بعضا دیده می شود که برخی شهرداریها بدون اطلاع قبلی فعالیت در یک شبکه اجتماعی را متوقف کرده یا به رسانهای دیگر نقل مکان کردهاند بدون این که در مورد آن به اندازه کافی اطلاعسانی کنند. نمونههای چنین تغییراتی را به ویژه پس از پایان یک دوره شورا و هنگام آغاز دوره جدید و تغییر ترکیب اعضای شورای شهر یا تیم اجرایی شهرداری میتوان دید. به طور مثال پس از آغاز به کار دوره ششم شوراها برخی از شهرداری ها و شوراهای شهر که در دوره گذشته فعالیتی گسترده در رسانههای اجتماعی داشتند، به یکباره فعالیتشان را متوقف کردند. شهرداری جوپار در استان کرمان یا شورای شهر جوشان قالی در استان اصفهان نمونههاییاند که در سال ۱۴۰۰ در اینستاگرام و تلگرام فعالیت داشتند اما به ناگاه فعالیت در این پیام رسان را متوقف کردند؛ انگار که انتخاب رسانه اجتماعی به سلیقه مدیران شهر گره خورده باشد.