علم پزشکی در خطر است؛ حکیم های کتابسوز جایگزین طبیبان می شوند؟
هنگامی که در سال 1398 کرونا وارد ایران شد، فرصتی را ایجاد کرد تا دشمنان پزشکی نوین و علمی عرضاندامی کنند و با انواع رفتارها و اقدامات خود بکوشند که علیه علم پزشکی قیام کنند. پیش از آن با آتش زدن کتاب علمی و مرجع پزشکی این رویکرد خود را نشان دادند. تبلیغات علیه کرونا و دستورالعملهای بهداشتی و درمان آن شدید بود. شبهعلم قد برافراشت تا خرافات را به خورد جامعه دهد. علیه واکسیناسیون تبلیغ کردند و البته خیلی زود شکست خوردند.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ هنگامی که در سال 1398 کرونا وارد ایران شد، فرصتی را ایجاد کرد تا دشمنان پزشکی نوین و علمی عرضاندامی کنند و با انواع رفتارها و اقدامات خود بکوشند که علیه علم پزشکی قیام کنند.
پیش از آن با آتش زدن کتاب علمی و مرجع پزشکی این رویکرد خود را نشان دادند. تبلیغات علیه کرونا و دستورالعملهای بهداشتی و درمان آن شدید بود. شبهعلم قد برافراشت تا خرافات را به خورد جامعه دهد. علیه واکسیناسیون تبلیغ کردند و البته خیلی زود شکست خوردند. افکار عمومی و رهبری جامعه خود را ملتزم به دستورات پزشکی دانستند. مراجع تقلید نیز همین خط مشی را پیش گرفتند. متاسفانه در آن دولت وزیر بهداشت که گرایشهای اصولگرایانه داشت، با حمایت از چیزی به نام «طب سنتی و ملی» این رویکرد را تقویت کرد.
برخی افراد هنوز هم توجه نمیکنند که پزشکی جدید مبتنی بر شواهد و براساس روش علمی است. هر تجویز سنتی هم که از این آزمون سربلند بیرون آید، مورد تایید علم پزشکی است و لذا داروی سنتی و جدید ندارد و هر تجویز یا دارویی که از این آزمونها موفق بیرون نیاید، قابلقبول نیست، چه دارویی سنتی باشد و چه جدید. پزشکی سنتی مبتنی بر توهم و خیالات و اخلاط چهارگانه است که اموری غیرعلمی هستند ولی بودند افرادی که سادهانگارانه خود را از پزشکی جدید دور کردند و به دست کلاهبرداران طب مثلاً سنتی، ملی و اسلامی سپردند تا بلکه خوب شوند که زودتر دنیا را ترک کردند.
اکنون مخالفان علم و پزشکی جانی تازه گرفتهاند و با حمایت رسانههای رسمی و فضای مجازی دکان این شبهعلم را راه انداختهاند. همه آنها غیرقانونی و مطابق نص صریح قانون قابل تعقیب و مجازات هستند. دستورالعملهایی که از طریق این رسانهها تبلیغ میکنند، موجب وهن عقل بشر است. شاید در همه کشورها و جوامع این جریانها کموبیش باشند، ولی آنچه که در ایران نوبر است، حمایتهای ضمنی رسانهای و رسمی از این جریان شبهعلم بلکه ضدبشر است. این اقدامات مشمول اشاعه اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی است نه نوشتن مقاله و یادداشت فلان سیاستمدار یا روزنامهنگار. اینها قانون خاص خود را هم دارند که دخالت در پزشکی و سلامت مردم است و باید خسارت همه تجویزهای غیرقانونی و غیراخلاقی خود را بدهند. تهاجم آنان علیه غربالگری، واکسیناسیون اطفال و... نمونههای روشن آن است. در سطح رسمی نیز مشمول بیمه نمودن زالو انداختن، یک اقدام نارواست. پشت همه این اقدامات دو انگیزه ضدعلم و کسب منافع مادی خوابیده است. هدف نیز سرکیسه کردن مردم فقیر و مستأصل است و الا خودشان هم که بیمار میشوند به بهترین بیمارستانها و نزد پزشکان حاذق میروند.
متاسفانه شرایط اجتماعی و اقتصادی بهگونهای است که تعداد قابلتوجهی از پزشکان بار سفر بستهاند یا حرفه خود را تغییر دادهاند. محدودیتهای رسمی و مالی و اجتماعی، عرصه را بر آنان تنگ کرده است. افزایش ظرفیت پذیرشها بهرغم ظاهر خوبش، بنیان این حرفه را در خطر قرار داده که حتی صدای وزیر را هم درآورده است. در کنار همه اینها حمله شیادان فاقد صلاحیت برای جانشین کردن جهل به جای علم، بیش از هر چیز دیگری میتواند برای بقای این سرمایه بزرگ ملی خطرناک باشد. بهطور قطع سرمایه نیروی انسانی پزشکی ایران یکی از غنیترین سرمایههای کشور است.
منبع: هم میهن