کد خبر: 158893
A

اعتراف به قتل مرد جوان با ضربه "تایلیور" و "پیچ گوشتی" در جنت‌آباد

نیمه خردادماه پرسنل انتظامات یکی از بیمارستان‌های غرب تهران مرگ مشکوک مرد جوانی را روی تخت بخش اورژانس از طریق تماس تلفنی به کلانتری 138 جنت‌آباد گزارش کردند. با اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تحقیقات ابتدایی را خود را آغاز کردند و پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی با بررسی‌های دقیق‌تر پی بردند، متوفی 27 ساله چند ساعت قبل از مرگ خود با 4 نفر در محله جنت‌آباد درگیر شده و احتمالا از ناحیه قفسه سینه هدف ضربه پیچ گوشتی قرار گرفته است.

اعتراف به قتل مرد جوان با ضربه "تایلیور"  و "پیچ گوشتی" در جنت‌آباد

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ نیمه خردادماه پرسنل انتظامات یکی از بیمارستان‌های غرب تهران مرگ مشکوک مرد جوانی را روی تخت بخش اورژانس از طریق تماس تلفنی به کلانتری 138 جنت‌آباد گزارش کردند.

با اعلام این خبر، تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تحقیقات ابتدایی را خود را آغاز کردند و پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی با بررسی‌های دقیق‌تر پی بردند، متوفی 27 ساله چند ساعت قبل از مرگ خود با 4 نفر در محله جنت‌آباد درگیر شده و احتمالا از ناحیه قفسه سینه هدف ضربه پیچ گوشتی قرار گرفته است.

بررسی‌های بیشتر حکایت از آن داشت، متوفی صاحب یک ملک در حال ساخت و نیمه‌کاره در محله جنت‌آباد بوده که به دلیل تاخیر در بهره‌برداری از پروژه ساختمانی با 4 نفر از سازنده‌ها اختلاف پیدا کرده و روز حادثه به همین‌خاطر  با آنها درگیر شده است که همین موضوع شک تیم جنایی را برانگیخت.

کارآگاهان پس از دریافت این اطلاعات مهم، با هماهنگی‌های لازم با مرجع قضایی 4 نفر از متهمان که روز حادثه با متوفی درگیر شده بودند را دستگیر کردند.

 اعتراف به قتل در جنت‌آباد  

تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه یکی از متهمان به قتل مرد جوان در جریان درگیری مرگبار با ضربه تایلیور در محله جنت‌آباد اعتراف و مدعی شد قصد ارتکاب جنایت را نداشته است.

به گزارش تسنیم، با دستور قضایی متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

«وقتی در بیمارستان به هوش آمدم سرم به شدت تیر می کشید و چشمانم سیاهی می رفت.اصلا نمی دانستم کجا هستم، چند شنبه است و چه بلایی سرم آمده است.

ناله ای کردم و می خواستم دستم را روی سرم بگذارم که متوجه شدم دستم سنگین است.انگار یک وزنه خیلی سنگین به دستم وصل بود.نمی توانستم سرم را بچرخانم و دستم را نگاه کنم.اما بعدا فهمیدم که دستم هم در گچ بود.»

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر