مرد همسرکش برای رد گم کنی ادعا کرد او عضو یک گروهک معاند شده و از کشور گریخته است
یکی از روزهای اسفند پارسال مردی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن همسرش داد. وی گفت:حدود 2ماه قبل بود که همسرم به طرز مشکوکی ناپدید شد و غیبش زد. همه جا را به دنبالش گشتم تا اینکه 24ساعت بعد سرنشینان یک خودروی شاسی بلند که زن و مردی جوان بودند به مقابل محل کارم آمدند و به من گفتند دنبال همسرم نگردم چون او عضو گروهی معاند شده و به خارج از کشور رفته است.
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ یکی از روزهای اسفند پارسال مردی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن همسرش داد.
وی گفت:حدود 2ماه قبل بود که همسرم به طرز مشکوکی ناپدید شد و غیبش زد. همه جا را به دنبالش گشتم تا اینکه 24ساعت بعد سرنشینان یک خودروی شاسی بلند که زن و مردی جوان بودند به مقابل محل کارم آمدند و به من گفتند دنبال همسرم نگردم چون او عضو گروهی معاند شده و به خارج از کشور رفته است.
حتی تهدیدم کردند که ناپدید شدن او را به پلیس گزارش نکنم و در غیراینصورت بلایی برسرم میآورند. من هم از ترس جان خودم و فرزندم به کسی حرفی نزدم تا اینکه خانواده همسرم پیگیر وضعیت او شدند. من هم با گذشت 2ماه از این اتفاق تصمیم گرفتم خطر را به جان بخرم و ماجرای ناپدید شدن همسرم را به پلیس اعلام کنم.
با ثبت اظهارات این مرد، تیمی از مأموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران به دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس جنایی تهران تحقیقات برای یافتن ردی از زن گمشده آغاز کردند.
در گام نخست لیست مسافرانی که در دوماه گذشته ایران را ترک کرده بودند مورد بررسی قرار گرفت اما نام زن جوان در فهرست مسافران نبود. در ادامه تحقیقات مشخص شد که زن جوان از مدتها قبل با شوهرش دچار اختلاف شده است و حتی همسایهها بارها صدای درگیری آنها را شنیده بودند.
با افشای این حقیقت ماموران به شوهر این زن مظنون شدند. در این شرایط بازپرس جنایی دستور بازداشت این مرد را صادر کرد و او پس از دستگیری اسرار ناپدید شدن همسرش را فاش کرد.
من قاتلم
مرد جوان گفت جان همسرش را گرفته و جسدش را دربیابانهای اطراف تهران رها کرده است. وی توضیح داد: مدتها بود که با همسرم دچار اختلاف شده بودم. بارها تصمیم به طلاق گرفتیم اما بهخاطر فرزندمان نظرمان را تغییر دادیم تا اینکه شب حادثه بر سر مسائل خانوادگی با همسرم درگیر شدیم. من که بهشدت عصبانی شده بودم برای اینکه او را ساکت کنم با میله آهنی ضربهای به سرش زدم. من قصد کشتن او را نداشتم اما همسرم با همان یک ضربه جانش را از دست داد. برای اینکه کسی متوجه این حادثه نشود، صبر کردم تا نیمه شب شود، سپس جسد را داخل نایلونی قرار دادم و داخل صندوق عقب گذاشتم و آن را در بیابانهای اطراف تهران رها کردم. سپس تصمیم گرفتم برای رهایی از این مخمصه، داستان خیالی طراحی کنم و بگویم همسرم به خارج از کشور رفته است اما سرانجام حقیقت آشکار شد.
پس از اعتراف مرد جوان، مشخص شد که جسد مقتول چندی قبل توسط رهگذران کشف شده است. متهم نیز برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.