کد خبر: 140916
A

عبدالکریمی: برخوردهای پلیسی ایران را به سمت سوریه شدن می‌برد/ طبقه متوسط از هر لحاظ تحت فشار است/ جامعه ایران در مواجهه با یک دوقطبی است

بیژن عبدالکریمی فیلسوف ایرانی با هشدار به کسانی که تنها توسل به زور و برخوردهای قهری را در دستورکار خود دارند گفت: برخورد پلیسی، نظامی و امنیتی با یک مساله فرهنگی-اقتصادی، است که بی تردید ما را به سمت سوریه شدن یا تجزیه شدن پیش می‌برد.

عبدالکریمی: برخوردهای پلیسی ایران را به سمت سوریه شدن می‌برد/ طبقه متوسط از هر لحاظ تحت فشار است/ جامعه ایران در مواجهه با یک دوقطبی است

به گزارش سایت دیده‌بان ایران؛ بیژن عبدالکریمی، فیلسوف ایرانی و دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، معتقد است، هر چند خطر تجزیه‌طلبی و ناهنجاری‌های عمومی در شرایط فعلی احساس می‌شود، اما این خطر نه از بطن پیگیری مطالبات جوانان بلکه از طریق برخورد‌های سلبی و پلیسی با این مطالبات است که شکل واقعی به خود می‌گیرد.

اهم سخنان عبدالکریمی را در ادامه بخوانید:

* در جامعه ایرانی با یک دو قطبی مواجهیم؛ نوگرایان و سنت‌گرایان این دو قطبی را شکل داده‌اند. در تمام این سال‌ها به مطالبات و خواسته‌های نوگرایان توجه نشده و این طیف به عنوان شهروندان درجه دو مطرح بوده و هستند. در واقع، نوگرایان نماینده‌ای در حاکمیت ندارند و همه نمایندگان‌شان در بخش‌های مختلف یا کنار زده شده یا اینکه حذف شده‌اند.

* به نظرم طبقه متوسط نوگرای ایران به یک معنا سوبژه مدرن هستند؛ به لحاظ فرهنگی درک نشدند، مقولاتی در قدرت سیاسی وجود نداشته که این‌ها درک شوند. به لحاظ فرهنگی فهم نشده و حتی سرکوب شده‌اند و به لحاظ اقتصادی نیز مدام نحیف و ضعیف شده‌اند. این در حالی است که طبقه متوسط در همه کشور‌ها موتور رشد هستند. اما قدرت سیاسی ما نتوانسته با طبقه متوسط ارتباط معقولی برقرار کند و طبقه متوسط ایرانی مدام در حال کوچک‌تر شدن است.

* طبقه متوسط ایرانی (و همه اقشار جامعه) روز به روز در حال نحیف شدن است و سفره‌های آنان روز‌به‌روز در حال آب شدن است و نمی‌توانند مانند سایر شهروندان جهانی از امکانات جهان تکنولوژیکی کنونی بهره‌مند شوند. خودروی مناسب نمی‌توانند سوار شوند، گوشی‌های مناسب برای آن‌ها محدود شده، اینترنت را هم برای آن‌ها محدود می‌کنند و... به همین دلیل است هم به لحاظ روحی- معنوی و هم به لحاظ اقتصادی این طبقه تحت فشار است.

منِ اهلِ فلسفه هم احساس می‌کنم ارتباط با این نسل اصلا ساده نیست و منطق خاص خود را دارد. این نسل طغیانگر است و هیچ اتوریته‌ای را نمی‌پذیرد. در خانه اتوریته پدر را نمی‌پذیرد، در مدرسه و دانشگاه اتوریته معلم و استاد را نمی‌پذیرد. حتی اتوریته مرد بر زن را نمی‌پذیرد و در کل به شدت اتوریته‌ستیز است. با سنت هم در می‌افتد و همه مبادی سنت را به پرسش گرفته است.

* این نسل باید فهم شود؛ بدترین شیوه مواجهه با این نسل، شیوه پلیسی، نظامی و امنیتی است. با این شیوه‌ها شاید در ظاهر بتوان مساله را جمع کرد، اما مسائل حل نمی‌شوند. اگر متولیان قصد دارند این موضوع برای ساختار سیاسی و حاکمیت مشکلی ایجاد نکند باید مساله را درک کنند، بعد به دنبال راه‌حل باشند.

* معتقدم سیاستگذاران در مواجهه با این نسل باید نگاه پدرانه داشته باشند، نه پلیسی. متاسفانه برخی جریانات که در مقابله با طیف‌های بیرونی موفق عمل کرده‌اند و تصور می‌کنند عملکرد مطلوبی داشته‌اند، با همین نگاه (نباید عقب نشست) با فرزندان ایران در داخل هم عمل می‌کنند که اشتباه است. این دو گزاره با هم تفاوت‌های بنیادین دارند که باید درک شوند.

اگر اصلاح و تغییر نگاه صورت نگیرد و اگر جریانات سنت‌گرا و طرفداران گفتمان انقلاب روند تاریخ را فهم نکرده، روح زمان را درک نکنند و با سوبژه مدرن ارتباط برقرار نکنند با مشکلات عمیق‌تری در فضای عمومی جامعه مواجه می‌شویم.

* برخورد پلیسی، نظامی و امنیتی با یک مساله فرهنگی - اقتصادی است که بی‌تردید ما را به سمت سوریه شدن و تجزیه شدن پیش می‌برد. در واقع ما با دو مشکل روبه رو هستیم؛ یکی خطر کم شدن اقتدار سیاسی برای کشور که من هم نمی‌خواهم این اقتدار کم شود. اما باید توجه داشت.

اقتدار تنها در کاربرد زور نیست؛ باید از ابزار‌های نرم هم برای فرو نشاندن خشم و نارضایتی بحق مردم استفاده کرد. این مواجهه یک ظرافت خاص می‌طلبد. من خواهان تضعیف قدرت سیاسی کشور نیستم. خطر تجزیه ایران برای من و هر ایرانی میهن دوستی جدی است، اما راه مقابله با تجزیه‌طلبی از طریق روش‌های سلبی نیست.

* معتقدم گشت ارشاد شکست خورده است. فقط مسوولان رودربایستی دارند که این شکست را بپذیرند و اعلام کنند. در چشم‌انداز آینده این گشت معنا و مفهومی نخواهد داشت.

* خطر تجزیه طلبی جدی است. اما برخورد پلیسی، نظامی و امنیتی با یک مساله فرهنگی-اقتصادی، است که بی تردید ما را به سمت سوریه شدن یا تجزیه شدن پیش می‌برد. در واقع ما با دو مشکل روبه رو هستیم. یکی خطر کم شدن اقتدار سیاسی برای کشور که من هم نمی‌خواهم این اقتدار کم شود. اما باید توجه داشت، اقتدار تنها در کاربرد زور نیست. باید از ابزار‌های نرم هم برای فرونشاندن خشم و نارضایتی بحق مردم استفاده کرد. این مواجهه یک ظرافت خاص می‌طلبد.

منبع: روزنامه اعتماد

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر