«آپارتماننشینی» بلای جان انسان در جهان مدرن
مشکلات مرتبط با فرهنگ آپارتماننشینی کم نیست پدیدهی آپارتماننشینی در کشور ما ابتدا در شهرهای بزرگ بوجود آمد و سپس به سایر شهرها نیز انتقال یافت؛ به گونهای که هم اکنون در ایران نمیتوان شهری را پیدا کرد که در آن مجتمعهای آپارتمانی، ساخته نشده باشد.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ در کشور ما پدیده آپارتماننشینی سابقهی چندان زیادی ندارد وطی چهار دههی گذشته به دلیل رشد جمعیت و توسعهی شهرها بوجود آمده است. در ایران تا قبل از بوجود آمدن آپارتمانها خانههای قدیمی که در اصطلاح به خانههای ویلایی معروف بودند، رواج داشتند اما این خانهها به تدریج با گسترش ساخت و ساز آپارتمانها تخریب شده و افراد به جای خانههای ویلایی، ساکن واحدهای آپارتمانی شدند اما هنوز فرهنگ آپارتماننشینی در ایران جا نیفتاده است.
مشکلات فرهنگ آپارتماننشینی کم نیست پدیدهی آپارتماننشینی در کشور ما ابتدا در شهرهای بزرگ بوجود آمد و سپس به سایر شهرها نیز انتقال یافت؛ به گونهای که هم اکنون در ایران نمیتوان شهری را پیدا کرد که در آن مجتمعهای آپارتمانی، ساخته نشده باشد. توجه به مسألهی همسایهداری و رعایت حقوق دیگران از جمله مهمترین مواردی هستند که نادیده گرفتن آنها باعث بوجود آمدن برخی از مشکلات آپارتماننشینی شده است.
با همه گیرشدن این پدیده، ساکنان مجتمعهای آپارتمانی به صورت تک واحدی و یا چند واحدی مجبورند روابط همسایهداری پررنگتری نسبت به ساکنان خانههای ویلایی داشته باشند و از روی اجبار در روز چندین بار همسایههای خود را بینند و با آنها ارتباط بگیرند به تبع مشکلات آپارتماننشینی مانند برگزاری مهمانیهای پر سر و صدا ، اختلاف در مشاعات و… از جمله مواردی است که ساکنان این مجتمعها با آنها دست و پنجه نرم میکنند زیرا برخی از ما بخش زیادی از عمرمان را در خانههای ویلایی با سبک زندگی سنتی گذراندهایم؛ به همین خاطر ممکن است چندان با فرهنگ آپارتماننشینی آشنایی نداشته باشیم و برای درک این موضوع و احترام به همسایه ها تلاشی نکنیم.
به طور مثال فاصلهی بسیار کم یک واحد با واحدهای همسایه و مسایلی مانند بلند صحبت کردن، زیاد کردن صدای تلویزیون، رفت و آمدهای بیش از حد و مهمانی دادن و… از جمله مواردی هستند که در بیشتر اوقات کاسه صبر همسایگان را لبریز می کند البته موضوع ساخت و ساز آپارتمانهای بدون استاندارد و استفاده از امکانات و تجهیزات بسیار بیکیفیت و درجه چندمی، وخامت اوضاع را صدچندان بدتر و غیرقابلتحملتر کرده است.
طی چندسال اخیر جدای از مقاومت کردن اکثر مردم در برابر رعایت حق و حقوق همسایهداری واحترام به فرهنگ آپارتمان نشینی و با استناد به جملهی «چهار دیواری، اختیاری» و همچنین مقوله عامیانه "بساز و بنداز" از طرف پیمانکاران و مهندسان ساخت و ساز نیز به معنای واقعی کلمه به اوج خود رسیده تا جایی که حتی با بروز حوادث و مشکلات متعدد در ساختمان سازی هیچ برنامه و قانونی توسط شهرداران اعمال نشده و مهندسان ناظر بیشتر نقش اسمی و ظاهری دارند از طرف دیگر قرار نیست در فرایند مهمترین و بااهمیتترین اسباب زندگی انسانی که همان مسکن است رخداد جدی و مهمی اتفاق بیفتد و در این رابطه گوش شنوای وجود ندارد تا حدی که همچنان موضوع تراکم سازی و عدم نظارت مهندسان ناظر مربوطه به خاطر دریافت مبالغ بیشتر و غیرمتعارف، نادیده گرفته شده و می شود.
اما از همه آشکارتر و جالب تر، سلیقه ای عمل کردن قضات در خصوص نقض قوانین آپارتمان نشینی توسط ساکنان، عدم آشنایی شهروندان با قوانین مربوطه، اجرایی نشدن سریع و صریح قانون در مورد متخلفان، وجود بروکراسی زمانبراداری، صرف زیاد هزینه و زمان و ... از جمله مواردی است که فضا و شرایط را برای انجام ناهنجاریها و نادیده گرفتن قوانین و در نتیجه آزار و اذیت ساکنان آپارتمانها و مجتمعها فراهم کرده و افراد خاطی هیچ ترس و نگرانی از هنجارشکنی و ادامه رفتارهای نامناسب و غیراخلاقی و مغایر قوانین ندارند.
به طور مثال پروندهای در یکی از دادسراهای منطقه 10 تهران قابل استناد است که با وجود حضور پلیس 110 در محل، ارایه گزارش، مراجعه به کلانتری، اقرارهمسایگان به شنیدن فحشها رکیک و بهتان، استشهادیه مکتوب، تحقیقات محلی توسط کلانتری و طی شدن پروسه 6 ماهه، قاضی پرونده به نکتهای تعجبآور و غیرقابل باور استناد کرد که همان جمله عامیانه کوچه وبازاری مبنی براینکه چهاردیواری اختیاری!!! و پرونده ارجاعی فقط و فقط با مبلغ بسیار ناچیز 100 هزارتومان آن هم به خاطر فحاشی و گفتن الفاظ رکیک و سلب آسایش ساکنان کوچه مختومه شد!!!
به همین دلیل است که بسیاری از مردم عقیده دارند آپارتمان نشینی در ایران به مثابه استفاده از اتوبوس شرکت واحد است به طوری که از هر شخصی بپرسید در وسیله نقلیه شخصی آرامش، راحتی و امنیت بیشتری دارند یا وسیله نقلیه عمومی، به طور یقین پاسخ آنها مالکیت خصوصی است تا مالکیت مشاعی و مشترک! زیرا که با گذشت چندین سال از پدیده آپارتمان نشینی هنوز برخی مردم حاضر نیستند کمی از مواضع خود پایین بیایند و بعضی محدودیت ها را که لازمه زندگی آپارتمانی است، قبول کنند، از طرف دیگر قانون محکم و یکسانی برای این مساله مهم و اساسی وجود ندارد و به قولی افراد ترجیح می دهند بسوزند و بسازند تا اینکه برای حل و رفع این مشکل به مراجع قضایی مراجعه کنند، بنابراین امروزه مساله «خلوت» و نیاز انسان به «خلوتگزینی»، یکی از موضوعات مطرح در پژوهشهای روانشناسی محیطی به شمار می رود ولی در عمل تحقق این اتفاق امکان پذیر نیست به همین دلیل مشکلات روحی، روانی، افسردگی، پرخاشگری، خشونت و... در جامعه فعلی روز به روز گستردهتر و افزون تر شده است.
شاید موضوعاتی مانند صرفهجویی در زمین و منابع مالی، پیشگیری از تخریب بیش از حد طبیعت، کمک به پایش بهتر آلایندههای محیط زیست شهری و... به عنوان کارکردهای مثبت آپارتماننشینی اهمیت و ارزش داشته باشد اما در حوزه فردی تجسس، چشموهمچشمی و به مخاطره افتادن حریمهای خصوصی و در حوزه اجتماعی مواردی مانند محدودیت در روابط عاطفی همسران، پایمال شدن حقوق کودکان، نادیده گرفتن برخی حقوق معلولان و سالمندان، آثار ناشی از ازدحام، کاهش پیوندهای خویشاوندی و همسایگی، رنجهای ناشی از عدم اشراف بر محیط و بروز انواع آزارو اذیتها و مهمتر از همه آلودگیهای صوتی و ارتعاشی و نبود آزادی از مصائب و مشکلات آپارتمان نشینی محسوب میشود.
از این رو ضرورت دارد تا فرهنگ زندگی در این مکانها ارتقا یابد که البته این اقدام لازم نیز باید از طریق شهرداریها با توزیع بروشورهای آموزشی برای افزایش سطح آگاهی شهروندان پیرامون موضوع قوانین و فرهنگ آپارتماننشینی انجام شود و یا جلساتی در فرهنگسراها، خانههای محله و… با حضور شهروندان ساکن محلات برگزار شود که با شرایط و شواهد موجود بعید به نظر میرسد به دلیل اینکه اصلیترین و اساسیترین وظیفه شهرداریها که همان نظارت بر ساخت و ساز مجتمعها و آپارتمانهای مسکونی و تجاری است دستخوش مسایل مالی شده تا جاییکه امنیت و حفظ جان ساکنان و شهروندان و توجه به سلامت روانی افراد معنا و مفهومی ندارد و در عمل این موضوعات مهم و ریشهای نادیده گرفته شده اند.
جالب اینجاست که براساس تحقیقات جامعه شناسی، آپارتماننشینی در ایران با سکونت طبقات مرفه و تحصیل کرده آغاز شده و 80 درصد از آنها با انتخاب این سبک از زندگی رضایت بالایی دارند ولی مساله اصلی از زمانی شروع شده که گروههای کم درآمد مجبور به زندگی در آپارتمانها شدند بنابراین شاید یکی از دلایل بیتوجهی و بیاهمیتی مسوولان مربوطه نسبت به مقوله ساخت وسازهای مستحکم و استاندارد، وجود و حضور قشر کم درآمد و متوسط جامعه به خاطر عدم اطلاع و آگاهی از حق و حقوق شهروندیشان است.
وجود آپارتمانها، مجتمعها و احداث بناهای ناهمسان، نامتناسب، بیکیفیت و سربه فلک کشیده، عدم حضور مهندسان فضای سبز در سازمان نظام مهندسی ساختمان و فقدان نظر کارشناسی متخصصان، از بین رفتن بسیاری از باغات و فضای سبز در شهرها ، ساختوسازهای بیرویه و غیرقانونی، عدم توجه به بروز اتفاقاتی مانند زلزله و سیل و ...، صدور مجوزهای فراوان بیپایه و اساس، غیراصولی و بدون نظارت و آیندهنگری، استخدام و به کارگیری برخی مهندسان بیتعهد، بیمسوولیت، بدون تخصص و کم سواد رانتی، ارجحیت موضوعات مالی و پولی بر جان و امنیت افراد جامعه، تخلفات گسترده همه جانبه از طرف شهرداریها و اتحادیههای مربوطه نه تنها نمای ظاهری ساختمانها و در کل شهرها را بسیار زشت و تکراری کرده، بلکه معماری و سبک مهندسی ساختوساز ایرانی را با قدمت چندین ساله و مشهور زیرسوال برده و نکته حایز اهمیت و توجه این است که قرار نیست اقدام عملی کارشناسی شده در مبحث ساخت و سازها به ویژه در کلان شهرها علیرغم تمامی هشدارها انجام شود که بدون شک در آینده نه چندان دور تاوان سنگین و غیرقابل جبرانی خواهیم داد...
نویسنده: اکرم قدرت_سایت دیدهبان ایران