ارگان رسانه ای نزدیک به سپاه: این حجم پرخاش نسبت به گشت ارشاد تنها بخاطر موفقیت های آن است!
ارگان رسانه ای نزدیک به سپاه نوشت: این حجم پرخاش نسبت به گشت ارشاد نیز تنها بخاطر موفقیتهای آن بوده و هست نه بخاطر یک خطای احتمالی. اینان اگر در سیاستهای مربوط به ترویج بی حجابی و بی عفتی و اندلسی کردن محیط جامعه اسلامی و انقلابی ایران ناکام، ماندند بخشی از آن را مدیون تلاشهای بی وقفه و موثر پلیس امنیت اجتماعی و اخلاقی بوده و هستیم و این باعث کینه شتری آنان نسبت به گشت ارشاد گردیده است.
به گزارش سایت دیده بان ایران به نقل از ارگان رسانه ای سپاه در یادداشتی به قلم ابوالقاسم علیزاده نوشت: کسانی که نه مهساها برایشان مهم است و نه امنیت اجتماعی و اخلاقی و حتی آزادی و آرامش و پیشرفت کشور ، تنها در تکاپوی اهداف شوم قدیمی و کهنه ی تجزیهطلبی و شکستن انسجام ملی و خوش خدمتی به سران فتنه و سران استکبار و دشمنان قسم خورده ملت ایرانند. و الا به جای جفت افکنی کف خیابانها و جشن و پایکوبی و کف و سوت و آتش بازی به بهانه یک حادثه طبیعی که می توانست در محیط دیگری اتفاق بیفتد و البته اگر تقصیر و قصور احتمالی هم باشد باید در مسیر قانونی و بدون اغماض پیگیری بشود. نباید به جای همدردی با یک خانواده هم وطن که در مرگ عزیزشان می سوزند و باید در اندیشه راحتی او در قبر و برزخ و قیامتش باشند ، اینگونه مرگ وی را تبدیل به معضلی اجتماعی و سیاسی و سپس پی گرفتن اغراض و امیال شیطانی خود نمایند. به راستی آیا این ظلم و ستمی آشکار به مرحوم مهسا و خانواده داغدار نیسن؟ و آیا به گمان خطا و تقصیری ، این حجم بوق و کرنا ، بی مهری نسبت فرزندان مظلوم ملت در نیروی انتظامی نیست؟ آری این حجم پرخاش نسبت به گشت ارشاد نیز تنها بخاطر موفقیت های آن بوده و هست نه بخاطر یک خطای احتمالی . اینان اگر در سیاست های مربوط به ترویج بی حجابی و بی عفتی و اندلسی کردن محیط جامعه اسلامی و انقلابی ایران ناکام ، ماندند بخشی از آن را مدیون تلاشهای بی وقفه و موثر پلیس امنیت اجتماعی و اخلاقی بوده و هستیم و این باعث کینه شتری آنان نسبت به گشت ارشاد گردیده است. اینان که بی رحمانه به جنگ جامعه پاک و تمیز و امن آمدند و تا سر حد تجاوز به حریم خانه و خانواده و روابط اجتماعی سالم و پاک با عریان گردی و سگ گردانی و آلوده سازی و ناامن کردن محیط های تفریحی همچون پارک ها پیش رفتند و دیدن توده مردم کمترین واقعی برای شان ننهاده و بلکه جا به جا کردن محیط های عمومی با محیط شخصی و خانه و یا ظاهر شدن بر خلاف فرهنگ فرهنگ عمومی و خاستگاه توده مردم متدین و باشخصیت و باوقار را عین بی فرهنگی و ناهنجاری اجتماعی باور داشته و دارند و لذا همواره مورد لعن و نفرین و حتی عکس العمل بانوانی که گاهی ما نیز از رعایت نکردن حجابشان به تناسب شرع و عرف اجتماعی ناراحتیم، ولی انسانهای با شخصیت و پاکی هستند دادشان درآمد که این چه وضع نابهنجار و لجاجت و بی فرهنگی ؟!
بنابراین بیاییم با روشنگری منطقی و به دور از تعصبات حزبی و جناحی با این معضل که بیشتر به شکل فتنه ای دیگر می ماند نگاه کنیم . اولاً مرز بین عفاف و حجاب به عنوان نماد فرهنگ دینی جامعه را در سطح عامه مردم جدا کنیم از حربه ی مرموز ترویج بی حجابی و بی عفتی که اکنون در دست دشمنان و عمله ی داخلی آنان در رسانهها و کف خیابان ها قرار گرفته است و البته عفاف و حجاب و گشت ارشاد برای آنان بهانه است اصل نظام و عزت و اقتدار مردم ایران نشانه و سیبل اصلی آنان است. آنگاه با این جداسازی در حوزه گفتمانی ، به تناسب هر یک به بحث نشینیم و چارهای اندیشیم. ثانیا، از رهگذر چنین بحران هایی که میتواند تهدیدی جدی برای حاکمیت و امنیت جامعه باشد، متفکرانه و صبورانه فرصتی بسازیم و مطابق با بیانیه گام دوم انقلاب به آسیبشناسی چهل ساله اول و یافتن نقاط ضعف و قوت در همه حوزههای تقنینی و اجرایی و قضایی و انتظامی و...بپردازیم. و بطریق اولویت ضمن تجدید نظر در نهادهای ایجادی پس از پیروزی انقلاب و تغییر و تحول اساسی در نهادهای گوناگون طراز نظام ولایی و اسلامی مورد انتظار را ، گامی قاطع و همه جانبه نگر برداریم.
به نظر می رسد بخشی از معضلات حوزه های فرهنگی به دلیل عدم تغییر و تحول در سازمان ها و نهادهای آموزشی تربیتی و علمی به جا مانده از ساختار حکومتی دوره های قبل از انقلاب است که به دلیل تحمیل جنگ هشت ساله چنین فرصتی از امام و خواص و مردم گرفته شد، تا نهاده های جدید ایجاد و نهادهای دوره طاغوت در آنها تحلیل گردند. و بخش دیگر نیز به جای تغییر و تحول اساسی در نهاد های به جا مانده از دوره طاغوت و تحلیل بردن آنها در نهادهای جدیدالتاسیس دوره انقلاب اسلامی، بر حسب ضرورتها تا توانستیم موسسات و نهادهای غیر رسمی که با پیوست هایی به مراکز قدرت و ثروت وصل گردیدند، بوجود آوردیم و اینان نیز چون به لحاظ نظارت و مدیریت و پشتیبانی و کنترل دچار مشکلات و چالش هایی بودند به مرور تبدیل گردیدند به نهادهای کمتر اثر بخش و دچار روزمرگی مفرط و نهایتاً به جای همپوشانی در مدار حرکت های موازی به خنثی نمودن هم پرداختند. برای نمونه، با وجود مساجد به عنوان سرای محلات در محله های اسلامی جامعه ، سرای محله ایجاد کردیم و با وجود ظرفیتهای مساجد در حوزههای مختلف اجتماعی و فرهنگی، ریز و درشت مراکزی به موازاتشان راه انداختیم و این شد که سنگر انقلاب و جامعه یعنی مسجد با وجود ظرفیتهای فراوان به دست خود ما به حاشیه رانده شد. حال تازه به فکر افتادیم که چرا مساجد کم فروغ شده اند و معضلاتی همچون بدحجابی و بیحجابی و یا تعیین حد و مرز های عفاف و حجاب در جامعه را از آنان مطالبه گری می نماییم ؟! به امید اصلاح و اقدامات همه جانبه و موثر.
والسلام .