دفاع مدیرعامل همشهری از توقیف «رکنا»/ مهدیان: در هیچ کجای دنیا یک حادثه دلخراش را رسانهای نمیکنند/ عدمانتشار فیلم به معنی سانسور خبر نیست
مدیرعامل موسسه همشهری نوشت: انتشار فیلم این حادثه از سوی برخی رسانهها اگر از سر علم بوده، بدون تردید خیانت است. در هیچ کجای دنیا یک حادثه دلخراش را اینطور به نمایش نمیگذارند و رسانهای نمیکنند. با هیچ قاعده رسانهای نیز انتشار چنین صحنههای دردناکی توجیهپذیر نیست. بر این اساس ورود نهاد نظارتی به این موضوع و برخورد با منتشرکنندههای فیلم جای تقدیر دارد.
به گزارش دیده بان ایران؛ محسن مهدیان؛ خبرنگار انقلابی که پیش از این در خبرگزاری فارس فعالیت می کرد در سرمقاله امروز روزنامه همشهری وابسته به شهرداری تهران و علیرضا زاکانی در واکنش به توقیف سایت رکنا و ماجرای سلاخی دختر اهوازی توسط شوهرش نوشت» ماجرای قتل دردناک و متاثرکننده دختر 17ساله اهوازی از جهات مختلف قابل تحلیل است و نباید تکوجهی تحلیل شود.
یکم. مسئله اول تعیین تکلیف قاتل است. عمل شنیع قاتل 2وجه دارد. یکی وجه فردی و دیگری وجه اجتماعی ماجراست. طی همین یکی دو روز، سلامت روان جامعه از این حیث بسیار صدمه دیده است. احساس ناامنی را ولو مقطعی بالا برده و جامعه را نسبت به فرهنگ و قوانین خود بدبین کرده است. بر این اساس به گواه شواهد تردیدناپذیر و بهگفته خبرههای این حوزه، جنبه اجتماعی قتل افسادفیالارض و حکمش اعدام است.
در قانون نیز آمده است کسی که برای ایجاد رعب و هراس...، دست به اسلحه ببرد...، مفسدفیالارض است. 2شرط نیز برای افسادفیالارض دیده است. یکی نیت و دومی آگاهی از نتیجه عمل. آگاهی از ثمره رعب و وحشت. رفتار قاتل از هر دو منظر قابل تحلیل است.
نکته مهمتر اینکه اگر قانون در این موضوع ابهام دارد، لازم است مجلس و دستگاه قضایی ورود کنند و مسئله رعب و وحشت را متناسب با اقتضای زمان و فهم عامل از ثمره رفتارش، بازتعریف دقیق کنند.
دوم. برخلاف آنچه شیادهای رسانهای ضدانقلاب تبلیغ می کنند نه قانون و نه اسلام اجازه کشتن همسر را به بهانه واهی تعصبات سیاه نمیدهد و آنچه قاتل اهوازی مرتکب شده است هیچ نسبتی با غیرت دینی ندارد و باید قصاص شود.
اما مسئله اینجا نیست. مسئله اینست که به دلایل مختلف ممکن است اولیای دم گذشت کنند و این گذشت نه از سر خیرخواهی و دلسوزی بلکه ناشی از تعصبات قومی و قبیلهای باشد. اینجا باید نگران شد.
سوم. مادر قاتل در گفتوگویی توضیح میدهد که چون اهل محل قاتل را متهم به «مرد نبودن» و «بیغیرتی» کردهاند او دست به این اقدام شنیع زده است. چنین فرهنگ جاهلانهای بیش از هر چیز جای نگرانی دارد و در حقیقت باید برای این سنت غلط و نادرست غصه خورد و چاره اندیشید. این ماجرا بهانهایست برای اینکه این فرهنگ متعصبانه که عامل اصلی تشکیل این اراده شنیع بوده است اصلاح شود.
چهارم. انتشار فیلم این حادثه از سوی برخی رسانهها اگر از سر علم بوده، بدون تردید خیانت است. در هیچ کجای دنیا یک حادثه دلخراش را اینطور به نمایش نمیگذارند و رسانهای نمیکنند. با هیچ قاعده رسانهای نیز انتشار چنین صحنههای دردناکی توجیهپذیر نیست. بر این اساس ورود نهاد نظارتی به این موضوع و برخورد با منتشرکنندههای فیلم جای تقدیر دارد، چرا که مهمتر از یک حادثه، سلامت روانی جامعه و احساس امنیت است که با انتشار این قبیل عکسها و فیلمها صدمه جبرانناپذیر میبیند. روشن است که عدمانتشار فیلم به معنی سانسور اخبار نیست.