جزییات تازه تجربه تلخ کشتار بیرحمانه سگها توسط شهرداریها بهنام ساماندهی/ واگذاری ساماندهی سگهای بیپناه به سازمان پسماند!
معاون خدمات شهری و محیط زیست شهرداری تهران درباره ماجرای کشتن، و شکنجه سگها توسط پیمانکاران شهرداری در تهران و سایر نقاط کشور توضیحاتی ارائه داد
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ مدتهاست که موضوع کنترل جمعیت سگهای بدون صاحب و بیپناه به دلیل برخی تبعات آن در جامعه مطرح شده است، مسالهای که البته برای حل آن همواره راهکارهای غیراخلاقی و غیر منطقی پیشنهاد و اجرا شده است. در این بین البته برخی جریانهای فکری خاص که سگ را نجسالعین دانسته و حضور آن را حتی در منزل شخصی مردم تاب نمیآورند دست به کار شده و با سوءاستفاده از جو موجود سعی میکنند با اشاعه ترس نسبت به سگهای بدون صاحب، بیتوجهی و حمایت از کشتار و آزار سگها را در میان توده مردم تزریق کنند درحالیکه از اجرای راهکارهای اساسی و اخلاقی هم سرباز میزنند. ترسی که البته با توجه به ناکارآمدی مدیریت شهری در ساماندهی سگهای بیپناه و نتایج آن، خارج از انتظار هم نیست.
حقیقت آن است که این روزها تعداد سگهای بدون صاحب و بیپناه در اقصی نقاط کشور زیاد شده است، از طرف دیگر وزارت بهداشت هم اعلام کرده است که هر ساله چیزی حدود سیصد هزار حیوان گزیدگی گزارش میشود، آماری که احتمالا در میان آن مواردی از گزش انسان توسط سگ هم مشاهده میشود.
آسیبهایی که علت آن را باید در نوع رفتار انسان با حیوانات و همچنین نحوه انجام رسالت مدیریت شهری در حوزه ساماندهی سگهای بدون صاحب جستجو کرد. نکته آن است که متخصصان محیط زیست همواره بر این نکته تاکید کردهاند که راهحل کنترل سگها نه کشتار و آزار آنان که عقیمسازی و نگهداری از آنها در پناهگاهها و حتی دایر کردن ایستگاههای غذارسانی به سگها با ایجاد شرایط خاص است.
نگاهی به عملکرد شهرداریها درخصوص سگهای بدون صاحب
در جهان برای کنترل جمعیت سگهای بدون صاحب راهکارهایی درنظر گرفته شده که برخی موارد آن اخلاقی و برخی دیگر آن غیراخلاقی و در تضاد کامل با احترام به حقوق حیوانات است. به هر روی دستورالعمل ابلاغی به شهرداریها در سال ۸۷ درباره نحوه ساماندهی این سگها با دستورالعمل ابلاغی در سایر کشورهای جهان از جمله آمریکا مطابقت دارد.
در این ابلاغیه آمده است که؛ «بر اساس قانون، سگهای بلاصاحب در شهرها و روستاها باید توسط شهرداری زندهگیری شوند و به مراکز کنترل که (در ایران به اشتباه به آن پناهگاه گفته میشود) منتقل و توسط دامپزشک مقیم غربالگری شوند. سگهای غیر مفید، بیمار و پر از انگل و نقص عضو از سگهای مفید و اصیل جداسازی و یوتانایز شوند و با تزریق دوز بالای داروی بیهوشی و با مرگ آرام از بین بروند و به صورت بهداشتی در مناطق تحت مدیریت شهرداری دفن شوند. سگهای مفید و اصیل هم چنانچه سرپرستی برای آنها وجود داشته باشد باید عقیم سازی و انگل زدایی شوند و با اخذ تعهد عدم رهاسازی و پذیرش مسئولیت نگهداری، به افراد متقاضی واگذار شوند.»
اما در ایران چه میگذرد؟ واقعیت این است که ابلاغیه مذکور همواره توسط مدیریت شهری در نقاط مختلف کشور نقض و تصاویری از زجر و شکنجه و حتی کشتار بیرحمانه این حیوانات بیپناه توسط پیمانکاران شهرداریها در حین زندهگیری یا در شکنجهگاههایی که نام پناهگاه را یدک میکشند، منتشر شده است.
دو سال پیش بود که گزارشی درباره تزریق اسید و سم به قلب سگهای بلاصاحب در پناهگاههای مهدیآباد اندکی بعد از کهریزک، همراه با تصاویر مربوطه منتشر کرد، موضوعی که البته صحت آن به تایید آرش میلانی رئیس وقت کمیسیون محیط زیست شورای شهر تهران هم رسید.
با گذشت دو سال از انتشار این گزارش و با وجود انتشار تصاویر متعدد از اقدامات کاملا بیرحمانه و غیرانسانی علیه سگهای بدون صاحب، مهر ماه امسال نیز نوبت به جامعه ۲۴ رسید که در گزارشی با عنوان «نقش شهرداری تهران در سگکشی کهریزک چیست؟» نسبت به انجام رفتارها بیرحمانهای همچون محبوس کردن این حیوانات بیپناه بدون در اختیار گذاشتن آب، غذا، فضا و نظافت مناسب همچنین شکستن دست و پای آنان در حین زندهگیری و ... در یکی دیگر از همین مثلا پناهگاههای سگ بپردازد. پناهنگاههایی که عموما مدیریت آنها طی قراردادهای پیمانکاری به افراد بدون دانش و تخصص در حوزه حیوانات واگذار شده و این سوال را مطرح میکند که بودجه و هزینه در نظر گرفته شده برای ساماندهی سگها در این پناهنگاهها چگونه و کجا هزینه میشود و چه نظارتی بر رفتار پیمانکارهای غیرمتخصص نسبت به سگهای بدون صاحب وجود دارد؟
قطعا سگهایی که به دلیل عقیمسازی غیراصولی در پناهگاهها یا عقیم نشدن و نیز گرسنه ماندن در طبیعت رها شده و با ازدیاد نسل مواجه شدهاند یا درسایه عدم رسیدگی کافی به انواع بیماری دچار شدهاند میتوانند برای جوامع انسانی که کنش بسیاری با سگها دارند خطرآفرین باشند. از طرف دیگر بسیاری از سگهای بدون صاحب خاطرات تلخی از انسانها داشته و از این موجود دوپا میهراسند و از این رهگذر ممکن است آسیبهایی را به انسان وارد کنند.
شاید با توجه به همین تاثیر و تاثر میان جوامع انسانی و جهان حیوانات است که در جهان امروز سعی میشود به تدریج شیوههای غیراخلاقی قدیمی و مرسوم کنار گذاشته شده و به شیوههای اخلاقیتر به کنترل جمعیت سگهای ولگرد روی آورند. اتفاقی که به نظر میرسد در کشور ما حتی سعی هم برآن نمیشود. در واقع چنین توقعی از متولیان امر درکشوری که حتی باغوحشها و باغ پرندگان آن به جای نگهداری از حیوانات اقدام به حیوان آزاری کرده و مرگی رنجآور را برای حیات وحش ساکن در این به اصطلاحها باغها رقم میزنند نابجا مینماید.
واگذاری ساماندهی سگهای بیپناه به سازمان پسماند!
جلال بهرامی، معاون خدماتشهری و محیطزیست شهرداری تهران درباره اقداماتی که این معاونت برای کنترل و ساماندهی جمعیت سگهای بیصاحب انجام داده و یا میدهد میگوید: وجود یک عدد موش و یک سگ ولگرد هم در شهر زیاد است. اینکه از قبل تعداد آنها زیاده بوده و در این مدت موضوع برجستهای شده، به این موضوع کاری ندارم. در حال حاضر یک معضل داریم که باید آن را حل کنیم. یکی از معضلات ما در این حوزه این بود که ساختار و ساختگاه این کار در معاونت خدمات شهری به شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل واگذار شده در حالی که مسئولیت این کار در اساسنامه با سازمان پسماند است. اولین کاری که در این مدت انجام دادیم این بود که ماموریت فوق را به سازمان پسماند بدهیم. مأموریت سازمان پسماند رفت و روب و پسماند شهر است و موضوع سگ و موش هم با این کار سنخیت دارد؛ یعنی اگر در قرارداد رفت و روب و جمعآوری زباله این وظیفه را اضافه کنیم یکدستی مدیریتی برای کنترل این معضل به وجود میآید.
جالب آن است که سگها و موشها نه تنها ارتباطی منطقی با ساماندهی مشاغل ندارند که با توجه به کرامتشان به عنوان موجودات زنده قطعا بخشی از پسماند شهری هم محسوب نمیشوند. در واقع سپردن ساماندهی این جانوران به هر یک از این سازمانها همچنان کوبیدن بر طبل قتل عام آنان توسط افراد سودجویی است که دانش و علاقه لازم برای نگهداری از سگها را ندارند. شاید وقت آن رسیده باشد سازمان ثروتمند شهرداری برگی جدید در دفتر خود گشوده و کارگروهی مناسب برای کنترل جمعیت و ساماندهی حیوانات شهری بدون صاحب ایجاد کرده و در مراحل اجرایی و نظارتی نیز از افراد متخصص و علاقهمند بهره بگیرد.
کشتن سگها را درست نمیدانیم!
معاون خدمات شهری و محیطزیست با بیان اینکه در حوزه مقابله با سگهای ولگرد NGOها مانع کار میشوند، ادامه میدهد: این گروهها نظراتشان محترم است، اما نباید مانع کار شوند. من از آنها خواستم و چندبار فراخوان روزنامهای دادم که برای نگهداشت و حمایت از سگهای ولگرد و سگهایی که به مردم حمله کردند مرکزی درست کرده و آنها در نگهداشت، نگهداری و مدیریت مشارکت کنند. حتما مطالبهگری و گفتمانسازیشان درست است، اما دعوت میکنیم که حتما در میدان عمل هم بیایند و ما نیز فضا را برای ورودشان مهیا میکنیم.
بهرامی اضافه میکند: ما بهخاطر مسائل اعتقادی و فرهنگی که داریم قطعا کشتن سگها را درست نمیدانیم، اما نباید اجازه ازدیاد نسلشان را بدهیم. یکی از دلایل ازدیاد سگها این است که مردم گاهی سگی را میخرند و بعد از مدتی به هر دلیلی آن را رها میکنند. البته برای مقابله با این اتفاق یکسری موانع قانونی وجود دارد، اما برای مثال معتقدیم باید خرید و فروش سگ را ممنوع کنند. نباید بازار غیر رسمی خرید و فروش سگ در تهران ایجاد شود؛ یعنی باید تجارت سگ را ممنوع کنند. تجارت پرنده ممنوع نیست و اشکالی ندارد، ولی تجارت سگ به زیستگاه شهری و زیستگاه جانوری و اکوسیستم و پارکهای جنگلی آسیب میزند و ازدیاد آنها کاری میکند که حیوانات شمال هم تحت تاثیر قرار گرفته و ببر و شیر را بدرند. ما برای نگهداشت یک ببر بسیار هزینه میکنیم که نسل آن از بین نرود. محبت به حیوانات اصلا چیز بدی نیست، اما اینکه محبتی کنیم که یک آسیب در پی داشته باشد اصلا کار خوبی نیست. ما مأموریتمان را روی این موضوع گذاشتیم که از ازدیاد نسل آنها جلوگیری کنیم.
خلاء قانونی در حوزه ساماندهی سگهای بیصاحب
وی تاکید کرد: در موضوع سگ یک بی قانونی یا کم قانونی هست و باید یک قانون تعریف شود. ما در فرهنگ خود چنین چیزی نداریم که سگ را بکشیم، اما ذیل این تفکر میتوانیم چند قانون تعریف کنیم که مثلا اگر کسی ورود کرد و گفت چرا سگ را جمع آوری میکنید، آمپول ضد هاری میزنید و جلوی نسلشان را میگیرید، بگوییم قانون است و بر اساس قانون کار میکنیم.
این سخن بهرامی مبنی بر اعتراض افراد نسبت به تزریق واکسن ضد هاری جای سوال داشته و بهتر است به این سوال پاسخ داده شود که کدامیک از حامیان حیوانات نسبت به رسیدگی بهداشتی نسبت به سگها شکایت داشته یا از عقیمسازی سالم و به موقع آنها گلایه داشتهاند. این درحالیست که در بسیاری از همین پناهگاهها همچنان حامیان حیوانات هستند که امکانات خود را برای اقدامات بهداشتی و تامین غذای سگهای بدون صاحب در پناهگاههای تحت نظر شهرداری در اقصی نقاط کشور به کار میگیرند و اتفاقا به شدت هم پای کار هستند.
معاون خدمات شهری و محیطزیست اضافه میکند: در کشورهای اروپایی اجازه ورود سگ به پارک و معابر عمومی را نمیدهند و این طور نیست که هر جا یا محلی بروند و مثلا اگر سگ فردی از شیشه سرش را بیرون آورده باشد جریمه میشود، اما در اینجا به عنوان یک اتفاق خوب نگاه میکنند. درست است ما سگ را نجس میدانیم، اما آن را حیوان محترمی میدانیم که جان دارد و اجازه زندگی کردن، اما اینکه عدهای از روی محبت، سبب زیاد شدن آنها میشوند، اکوسیستم را دچار مشکل میکنند. مردم محبتشان را کم کنند تا مأموریتمان را بهتر انجام دهیم!
راهکارهای اخلاقی برای ساماندهی سگهای بدون صاحب
در کشورهای توسعه یافته، چون هلند، فنلاند، انگلیس و... در کنار استفاده از روشهای اخلاقی همچنان از روشهای غیراخلاقی نیز در برخورد با حیوانات بدون سرپناه استفاده میشود. چنانکه در آمریکا سالانه ۶۴۰ هزار سگ و بیش از ۸۵۰ هزار گربه بلاصاحب را از بین میبرند. این روش غیراخلاقی و در تعارض با حقوق حیوانات که آنان را مانند یک کالای قابل معدومسازی تصور میکند البته در جهان و در میان متخصصان مخالفانی قوی و موفق دارد.
کاترین پولاک، کارشناس طبابت در پناهگاه که مدیریت مراقبت از حیوانات پرسهزن- جنوب شرقی آسیا برای سازمان بینالمللی رفاه حیوانات، فور پاوز، در شهر بانکوک را برعهده دارد یکی از همین افراد است که در گفتگو با روزنامه «پیام ما» از روشهای دیگری برای ساماندهی سگهای بدون صاحب یا پرسهزن سخن گفته است.
به گفته پولاک، مدیریت جمعیت سگها، چه از نظر سلامت عمومی و چه رفاه حیوان، اهمیتی خارقالعاده دارد. سگهای پرسهزن میتوانند سبب بروز مسائل گوناگونی از جمله انتقال هاری و تصادف با ماشین شده و عامل مزاحمت قلمداد شوند. گرچه، خود آنها نیز از تغذیه ناچیز، بیماری، مسمومیت و مورد آزار قرار گرفتن بینهایت رنج میبرند.
وی همچنین از ضرورت وجود یک راه حل مدیریتیِ اخلاقی، کارآمد و پایدار که به جوامع و سگها به یک اندازه کمک کند سخن میگوید: «تلاش برای کشتار حیوانات پرسهزن به عنوان واکنشی فکر نشده و بیاختیار متداول است، چرا که به نظر میرسد سادهترین و ارزانترین راه باشد. گرچه در واقع این روش نهتنها بیثمر بلکه بینهایت بیرحمانه است. این کار، تا حد زیاد به دلیل کشتار سگهای بالقوه واکسینه شده از جوامع و کاستن از ایمنی گلهای، در عمل میتواند ریسک گازگرفتگی و انتقال هاری را افزایش دهد.»
به باور پولاک جمعآوری در پناهگاه هم تقریبا هیچ تاثیری بر تعداد واقعی سگهای پرسهزن ندارد. گرداندن پناهگاههای اخلاقی بینهایت گران است و ظرفیتی محدود دارند. این مساله نیز اخلاقی نیست که منابع غذایی به کلی از دسترس سگها برداشته شود چون این کار به سوءتغذیه، پرخاشگری، افزایش وپرسهزنی میانجامد و امکان گازگرفتگی سگها بیشتر میشود. در عوض، سگهایی که حضور دارند باید عقیم شده و از طریق گسترش ایستگاههای غذارسانی، تامین تغذیه شوند.
او همچنین درباره شرایط راهاندازی این ایستگاهها و نوع غذایی که باید برای سگها در نظر بگیرند توضیحاتی داده است.
حالا باید این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که آیا شهرداریهای کشور و آنان که بر طبل کشتار سگها صرفا به دلیل بدون صاحب بودن یا کنترل جمعیت آنها از طریق روشهای بیرحمانه همچون عدم غذارسانی به آنها میکوبند آمادگی لازم برای برقراری این ایستگاهها را در جهت رفع خطر از جوامع انسانی و در عین حال احترام به حقوق این حیوانات دارند؟ زیبنده است که یک بار نگاهی به خودمان افکنده و فکر کنیم که آیا چنین روشهای بیرحمانهای را در حق خودمان میپذیریم و حاضریم به هر دلیل و عنوانی دردی که بر این جانوران بیپناه روا میداریم را بر خود روا بدانیم؟
منبع: جامعه24