کد خبر: 120663
A

گرایش خانواده‌ها به پدیده خانه‌های اشتراکی در چند سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی

شیوه زیست در خانه‌های اشتراکی مساله جدیدی نیست و پیش از آن در بین مجردان و دانشجویان رواج بیشتری داشت، اما در چند سال اخیر گرایش خانواده‌ها به چنین زیستی آن را به یک مساله نوپدید تبدیل کرده است.

گرایش خانواده‌ها به پدیده خانه‌های اشتراکی در چند سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ شیوه زیست در خانه‌های اشتراکی مساله جدیدی نیست و پیش از آن در بین مجردان و دانشجویان رواج بیشتری داشت، اما در چند سال اخیر گرایش خانواده‌ها به چنین زیستی آن را به یک مساله نوپدید تبدیل کرده است. «محسن مسعودیان» پژوهشگر و مدرس دانشگاه گفت: انتخاب خانه‌های اشتراکی تنها نوعی اجبار است که افراد به دلیل مسائل و مشکلات اقتصادی ناچار از گزینش آن شده‌اند.

«محسن مسعودیان» پژوهشگر و مدرس دانشگاه گفت: انتخاب خانه‌های اشتراکی تنها نوعی اجبار است که افراد به دلیل مسائل و مشکلات اقتصادی ناچار از گزینش آن شده‌اند.

هر چند شیوه زیست در خانه‌های اشتراکی مساله‌ جدیدی نیست و پیش از آن در بین مجردان و دانشجویان رواج بیشتری داشت، اما در چند سال اخیر گرایش خانواده‌ها به چنین زیستی آن را به یک مساله نوپدید تبدیل کرده است.

خانواده که باید فضایی مستقل داشته باشد تا در آن روابط خانوادگی در آرامش و آسایش کامل برقرار شود، این شیوه زیست قطعا تغییرات و تحولاتی در تعاملات اجتماعی و سبک زندگی آن ایجاد خواهد کرد. البته با توجه به نرخ تورم سالانه اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران که در مهرماه ۱۴۰۰ رقمی در حدود ۴۵.۴ بود، طبیعتا اتخاذ چنین سبک از زندگی چندان دور از انتظار هم نباید باشد. در واقع مسائل و مشکلات اقتصادی یکی از مهمترین دلایل انتخاب اجباری این شیوه از زندگی است؛ شیوه‌ای که در صورت عدم توجه مسوولان و برنامه‌ریزان، خود می‌تواند تبعات و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بسیاری به دنبال داشته باشد.

برای پرداختن بیشتر به این بحث، واکاوی آن و اتخاذ راهکارهایی در این زمینه، گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش‌های خبری ایرنا با محسن مسعودیان، جامعه شناس و مدرس دانشگاه به گفت‌وگو نشست که مشروح آن را در ذیل می‌خوانید.

خانه‌های اشتراکی سابقه‌ای تاریخی دارند

مسعودیان در خصوص خانه‌های اشتراکی گفت: ایرانی‌ها در گذشته در خانه اشتراکی اما با فضای افتراقی زیست می‌کردند. بزرگ خاندان خانه‌ای بزرگ داشت که فرزندان و عروس‌های او نیز در این فضا و با هم زیر یک سقف زندگی می‌کردند. مانند خانه‌های طباطبایی‌ها و بروجردی‌ها که در برخی شهرها مثل کاشان دیده می‌شود.

وی گفت: در گذشته اشتراکی زندگی کردن نوعی فرهنگی ایجاد کرده بود مبنی بر اینکه بزرگترها به عنوان ریش سفیدان و حل کنندگان مسائل هستند، اما با ظهور مدرنیته، جداسازی اتفاق افتاد. نظام سرمایه‌داری با ارزش‌های لیبرالیستی از آزادی انسان‌ها دم زد و مالکیت خصوصی آنها را به رسمیت شناخت. این نظام زمینه‌های زندگی انفرادی را فراهم کرد و دخالت دیگران را نوعی لطمه به آزادی افراد می‌دانست. به این ترتیب این تمایلات همراه با رشد و گسترش شهرنشینی و مسائل مرتبط بدان سبب شد سکونت افراد در خانه‌های کوچک اما مستقل حاصل شود. در واقع رشد و گسترش سرمایه‌داری و عقلگرایی سبب دور شدن افراد از احساسات و حذف دیگری برای بقای بهتر و بیشتر شد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: اکنون اما خانه‌های اشتراکی خود به نوعی نتیجه منفی نظام سرمایه داری و مدرنیته است که افراد را ناچار به انتخاب چنین زیستی در کلان شهرها و شهرهای بزرگ کرده است. هر چند اکثر ما نوعی زیست مشترک برای مثال در خوابگاه‌ها، سربازخانه‌ها و... را تجربه کرده‌ایم اما ماهیت آن کاملا متفاوت از زندگی خانوادگی است. در واقع گرایش افراد در چند دهه اخیر به سمت زیست مشترک نوعی اجبار است و نه اختیار؛ اجباری که به دلیل مسائل و مشکلات اقتصادی به وجود آمده است.

تامین مسکن یکی از ویژگی‌های دولت رفاه است

به گفته مسعودیان، تامین مسکن یکی از ویژگی‌های دولت‌های رفاه است. به این معنا که دولت‎ها باید حداقل نیازهای اولیه انسان‌ها و حفظ سلامت آنها را فراهم کنند که تامین مسکن نیز از جمله نیازهای اولیه محسوب می‌شود. عدم توانایی دولت‌ها در تامین چنین امکاناتی به پدیده‌های نوظهوری مثل خانه‌های اشتراکی دامن می‌زند، امری که به نحوی در برخی کشورها مثل شوروی کمونیستی و دانمارک در دهه ۶۰ میلادی مشاهده می‌شد.

خانه‌های اشتراکی در ایران نوعی اجبار است

این جامعه شناس در ادامه بیان داشت: اگرچه در برخی کشورها چنین سبک زندگی‌هایی مشاهده می‌شود، اما گزینش آن کاملا اختیاری بوده و متناسب با اهداف افراد برای مثال حفظ منابع زیست محیطی بوده در حالی که در ایران گزینش چنین سبک زندگی از روی اختیار نیست بلکه کاملا به دلیل مسائل و مشکلات اقتصادی است؛ یعنی افراد ناگزیر از روی‌ آوردن به چنین سبک‌هایی از زندگی هستند. اگر این شیوه زندگی به نوعی بتواند کارکردهایی مثل تقویت حس همدلی و مودت را به همراه داشته باشد، اما طبیعتا کژکارکردهای آن بیشتر خواهد بود. زیرا از نظر کارشناسان وجود فضا به اندازه افراد خانواده یکی از ملزومات اجتماعی و روان شناختی است و از سوی دیگر زیست مشترک احساس راحت و آسایشی نمی‌تواند به همراه داشته باشد.

علاوه بر این طبیعتا چنین شیوه زندگی برای خانواده‌هایی که دارای فرزند هستند، مشکلات عدیده‌ای ایجاد خواهد کرد زیرا هر کودکی نیازمند آسایش و آرامش است و این حق هر انسان و هر کودکی است که فضایی متعلق به خود داشته باشد. شاید به تعبیری بتوان گفت تاثیرات این نوع شیوه زیست بر فرزندان بیش از دیگر اعضای خانواده باشد.

خانه اشتراکی نوعی حاشیه نشینی در بطن شهر است

مسعودیان پیرامون ماهیت زیست اشتراکی گفت: خانواده‌هایی که به این شیوه زیست روی می‌آورند و عمده دلیل آن مسائل اقتصادی است و به تعبیری کسانی هستند که در بطن شهرها به حاشیه‌نشینی روی آورده‌اند. اگر ویژگی حاشیه‌نشینی نوعی سکونت مشترک در کپرها و چادرها است، خانه‌های اشتراکی هم چنین فضایی را در بطن شهرها ایجاد کرده‌اند و این ویژگی و مشخصه مثبتی برای شهرها و کلان شهرها نیست. همان طور که حاشیه نشینی در اطراف شهرها مسائل و مشکلات بسیاری به همراه دارد حتما و یقینا نیز چنین زیست‌هایی در بطن شهر خالی از مشکلات نیست. به همین خاطر لازم است تحقیقات تجربی و پدیدار شناختی در این زمینه از سوی نخبگان و دانشگاهیان انجام شود.

راهکار چیست؟

مسعودیان در خصوص راهکارهای این مساله گفت: دو راه حل در این زمینه می‌تواند بسیار مفید و موثر باشد؛ یک ساخت مسکن‌های ارزان قیمت و مالیات بر خانه‌های خالی از سکنه.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر