انتقاد دانشگاه ادیان و مذاهب از رواج «گیاهخواری» در کشور/ حجتالاسلام صادقنیا: پرداختن به گیاهخواری از سر «شکمسیری» است
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم، ضمن انتقاد از اخلاقی جلوه دادن مسئله گیاهخواری در جامعه امروز ایران بیان کرد: خوانش گیاهخواری در ایران با رویکرد اخلاقی با آنچه در غرب رخ میدهد متفاوت است، دلیلش هم آدمهایی است که به این پدیده روی میآورند.
به گزارش دیده بان ایران؛ حجتالاسلام والمسلمین مهراب صادقنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، شب گذشته، ۴ مردادماه، در صفحه اینستاگرام برنامه تلویزیونی «سوره» به طرح بحث در زمینه اخلاقی بودن یا نبودن مسئله گیاهخواری در جامعه ایران پرداخت.
صادقنیا در در پاسخ به این پرسش که آیا جامعهشناسی اخلاق نتیجهاش ذبح اخلاق است؟ بیان کرد: وقتی میگویید آیا پرداختن به اخلاق در جامعهشناسی به معنای ذبح اخلاق است، احتمالا مراد شما از اخلاقی که دارد ذبح میشود باید چیز دیگری باشد اما این خیلی عبارت تعجبآمیزی است. موضوع اخلاق بین همه جامعهشناسان از کلاسیک تا مدرن موضوع بسیار مهمی است. جامعه بدون اخلاق شکل نمیگیرد و اصل بقای جامعه بر بقای امر اخلاقی است، اما شاید در جامعهشناسی از یک اصول ثابت اخلاقی در همه جوامع و بین همه نسلها به صورت مشترک نتوانیم سخن بگوییم و اگر وجدان جمعی را خاستگاهِ آن اخلاق بدانیم، از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت باشد. یک امر اخلاقی و اجتماعی گاهی در قالب حقوق یا دین یا عرف و سنت درمیآید. بنابراین نمیشود از این جمله دفاع کرد یا دستکم در تبیینی که من میفهمم قابل دفاع نیست.
تفاوت مسئله گیاهخواری در ایران و غرب
وی در پاسخ به این پرسش که آیا شما میان گیاهخواران اخلاقی در ایران و نقاط دیگر جهان تفاوتی قائل هستید یا خیر؟ گفت: من معتقد به نوعی تفاوت و تمایز هستم. برخی از مسائل اعم از فلسفی، علمی یا جامعهشناختی در برخی از فرهنگها که پدید میآیند، نتیجه یک فرایند طبیعی است. مثلا پستمدرنیزم در غرب نتیجه یک فرایند طبیعی است که جامعه به این مرحله رسیده و با گذر از مدرنیزم به پستمدرنیزم رسیده است، اما پستمدرنیزم در ایران یک امر کپیشده و تقلیدی است که ما از سر تقلید کاری که در جهان دیگری اتفاق افتاده برای خود مسئله میکنیم. در مسئله گیاهخواری یا گوشتخواری، به ویژه از زاویه دید اخلاق، جامعه ایران این دغدغه را ندارد و ذهنیت اخلاقی جامعه ایران تا این اندازه روی این مسئله حساس نیست.
صادقنیا تصریح کرد: وقتی اطلاعیه این سخنرانی را منتشر کردم، خیلیها به من پیام دادند که بالاخره شما هم قاطی این بازی شدید و یا گفتند انسانها درد دیگری ندارند که به سراغ حیوانات رفتید؟ خیلیها از من تعجب کردند و من هم تعجب کردم که چطور وارد این مسئله شدم. به نظرم در جامعه ایران پرداختن به گیاهخواری فانتزیبازی است؛ یعنی مسئلهای از سر شکمسیری محسوب میشود و چون در جهان دیگری این اتفاق میافتد و فلان سلبریتی در هالیوود دارد در این زمینه بحث میکند ما هم بحث میکنیم.
وی با بیان اینکه این خوانش گیاهخواری در ایران با رویکرد اخلاقی با آنچه در غرب رخ میدهد متفاوت است، گفت: دلیل این موضوع هم آدمهایی است که به این پدیده روی میآورند. در جامعه ما کسانی به این پدیده روی میآورند که از سطح متوسط جامعه بالاتر هستند و ارتباط آنها با غرب بیشتر است؛ یعنی اگر کسی بدون ارتباط با غرب در ایران فعلی رشد کند، مطلقا اخلاقی بودن یا نبودن گوشتخواری برایش مسئله نمیشود. البته من نه منتقد گیاهخواران هستم و نه گیاهخواری را ناپسند میدانم، اما منتقد اخلاقیکردن گیاهخواری است.
این استاد دانشگاه گفت: البته نمیخواهم بگویم چون گیاهخواران در ایران جزو گروههای متوسط به بالا هستند با گیاهخواری مخالفم، بلکه میگویم وقتی در ایران یک طبقه خاصی نسبت به این مسئله ذهنیت پیدا کردهاند، نشانه یک واقعیت اجتماعی است و آن اینکه ذهنیت اخلاقی جامعه نسبت به این مسئله حساس نیست و جامعه ایران حساسیت اخلاقی نسبت به گوشتخواری ندارد. همچنین، نه اینکه کلیت مسئله برایش مسئله هست یا نیست که این هم نیست، اما بحث اخلاقی آن را تأکید میکنم و معتقدم این مورد، مسئله اخلاقی جامعه ما نیست و نکته دیگر اینکه، بنده نگاه طبقاتی ندارم.
وی بیان کرد: امروزه در ایران وقتی یک نفر به کهریزک میرود و گوسفندی را قربانی میکند صرفا برای امر اخلاقی نیست، بلکه گاهی برای ارضای عواطف شخصی خود است و این خیلی در جامعه باب شده است، اما در عمل اخلاقی؛ انگیزه، قدرت و موقعیت اخلاقی را میطلبد. مورد اول در خیلی از موارد نیست و حتی در مسائل مذهبی نیز همین است. مثلاً یک آدمی در منزلش در بالای شهر ممکن است گروهی را در محرم جمع کند و مناسکی هم انجام دهد و ممکن است انگیزه صرف اخلاقی نداشته باشد. در مورد گیاهخواران نیز همین است که نمایش دلسوزی برای حیوانات دارند، در حالی که انسانهای فراوانی در جامعه کنونی در حال رنج بردن از روزگار هستند.
عمل اخلاقی متوقف بر انگیزه اخلاقی است
صادقنیا تصریح کرد: اگر کسی بناست عمل خود را اخلاقی توضیح دهد، اولین مؤلفه آن داشتن انگیزه است و اگر شواهدی از انگیزهاش پیدا نکنید عمل او اخلاقی نیست. یکی از شواهد این است که انسانی که رفتار انسانی با حیوانات را پیشه میکند، اما با انسانها رفتار حیوانی دارد؛ یعنی اخلاق دغدغه او نیست. ما انسانها ابتدا کاری را انجام میدهیم و بعد برای آن نظامنامه اخلاقی تعریف میکنیم. در گیاهخواری نیز همین است. مثلا من بستنی میوهای با طعم سیب دوست دارم، بعد مینشینم و اخلاق را بههم میریزم تا بگویم بستنی با طعم سیب اخلاقیتر است؛ یعنی وارد عملی شدم و سعی میکنم تا آن را تئوریزه کنم.
وی افزود: در جامعهای که سلبریتی آن از اعطای حقوق حیوانات سخن میگوید؛ کار خیلی خوبی است که به حقوق حیونات احترام میگذارد، اما من در نیت صرفا اخلاقی آن فرد شک دارم؛ اگر شما به حقوق حیوانات اعتقاد داشته باشید، اکنون باید نسبت به بیآبی در خوزستان نیز فریاد بزنید و نمیتوانید بگویید نیت من اخلاقی است، اما فقط حقوق حیوانات مدنظر من است. این تفاوت در رفتار باعث شده به دوستانی که تلاش میکنند گیاهخواری را اخلاقی نشان دهند انتقاد کنم.
صادقنیا گفت: شما تصور کنید من که استاد دانشگاه هستم، چرا باید وقت خود را صرف چیزی کنم که ذهنیت جامعه ایران روی آن حساسیت ندارد؟ من میتوانم در مورد بیآبی در خوزستان یا اختلافهای قومیتی در ایران هشدار دهم، اما اگر اینها را رها کنم و بعد مدافع حقوق حیوانات شوم، این اسمش خلاقیت هدر رفته است و این عملی بیاخلاقی است و مانند افیون میماند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: اگر ما یک میدان بازی درست کنیم که کسی نتواند به جز خودمان وارد آن شود نتیجهاش چیست؟ نتیجه، بهدر کردن باقی افراد است. اینکه کسی بگوید گوشتخواری عمل غیراخلاقی است؛ یعنی بسیاری از آدمها که نمیتوانند وارد این بازی شوند، مدام درگیر این عذاب وجدان هستند که داریم عمل غیراخلاقی انجام میدهیم.
وی در پایان افزود: فکر میکنم برای کمک به جامعه، باید سعی کنیم حساسیت اخلاقی جامعه را بالا ببریم، اما معنایش این نیست که جامعه را با یک سری چالش روبهرو کنیم یا به چیزهایی که ضرورت آن جامعه نیست وادار کنیم. معنای اصلاح حساسیت اخلاقی گاهی ایجاد پرسشهای تازه یا ترغیب به مطالعه است. ممکن است جامعه ایران صد سال دیگر با افزایش مطالعه، اخلاقیبودن گوشتخواری برایش مسئله شود، اما اکنون برای او مسئله نیست. اگر به توده مردم بگویید که این طیف از جامعه که ماشینهای آخرین مدل دارند؛ میگویند گوشتخواری غیراخلاقی است، ممکن است نهتنها جامعه به سمتی برود که برایش مسئله نشود، بلکه نتیجه عکس داشته باشد. بنابراین، میشود به این سمت رفت که جامعه حساسیت ذهنیاش قویتر شود؛ یعنی ذهن اخلاقی جامعه تیزتر و حساستر شود.