سرهنگ اروجعلی ببرزاده؛ سرباز وظیفه محکوم حوادث ۷۸/ ریش تراش کجاست؟
سرباز وظیفه اروجعلی ببرزاده، که دو سال بعد از واقعه حمله به کوی دانشگاه به اتهام دزدیدن یک ریشتراش به ۹۱ روز زندان و ۱ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود این روزها به درجه سرهنگی نائل شده است.
به گزارش دیده بان ایران، 18 تیر هر سال با توجه به نزدیک شدن به حوادث تلخ تابستان 78 یک اسم بیشتر در کانون توجه قرار می گیرد.
سرباز وظیفه اروجعلی ببرزاده، که دو سال بعد از واقعه حمله به کوی دانشگاه به اتهام دزدیدن یک ریشتراش به ۹۱ روز زندان و ۱ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود این روزها به درجه سرهنگی نائل شده است.
اما در اتفاقی جالب خبرگزاری رکنا در خبری که روز دهم فروردینماه سال 97 منتشر کرد، از اروجعلی ببرزاده به عنوان سرهنگ کلانتری ۱۵۷ نام برد. موضوعی که تنها چند دقیقه پس از انتشار آن به ترند شبکه های مجازی تبدیل شد.
سایت دیده بان ایران همواره طی یکسال گذشته بارها برای گفت و گو با سرهنگ ببرزاده تلاش کرده است اما تاکنون هیچ نتیجه ای در پی نداشت.
در این یادداشت، مروری بر جزئیات دادگاههای برگزارشده پس از حادثهی کوی دانشگاه داشتهایم.
دادگاه رسیدگی به فاجعه کوی دانشگاه تهران، پس از ماهها تحقیقات و بررسی جزئیات این حادثه، از بهمن ماه سال ۷۸ آغاز شد و طی ۱۶ جلسه طولانی، تا تیر ۷۹ ادامه پیدا کرد. این جلسات پیرو تأکیدات آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب و سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، مبنی بر رسیدگی به پرونده حمله به دانشجویان در این واقعه، با ریاست حجتالاسلاموالمسلمین طباطبایی برگزار شد. محتوای جلسات دادگاه، شامل استماع گفتهها و مستندات شاکیان، دفاع متهمان و شهادت شاهدان ماجرا بود. تعداد ۹۰ نفر به دلیل ضرب و جرح، ۲۹۵ نفر به خاطر مفقودی یا تخریب اموال و ۹۳ نفر نیز به هر دو علت شکایت کردند. در رابطه با داخل شدن به کوی نیز چون ساختمان کوی دانشگاه، جزئی از اموال دانشگاه محسوب میگردد، ورود به آن مستلزم اخذ مجوز قضایی بوده است.
متهمان
سرتیپ پاسدار فرهاد نظری، فرمانده سابق ناتب
سرهنگ جمشید خدابخشی، فرمانده یگان ویژه ناتب
نظامی فرهاد ارجمندی، فرمانده گروه نوپو و سویل ناتب
سروان رامین نظری، جانشین فرمانده گروه نوپو ناتب
ستوان اروجعلی ببرزاده، جمعی یگان ویژه ناتب
گروهبان جمشید دالوند، جمعی یگان ویژه پاسداران
گروهبان سیدحسین احمدی، جمعی یگان ویژه ناتب
گروهبان حسن احمدی، جمعی گروه نوپو ناتب
گروهبان علیاکبر جلیلی، جمعی گروه نوپو ناتب
گروهبان قباد مهدیان، جمعی یگان ویژه ناتب
گروهبان فتحالله مرادیان، جمعی یگان ویژه ناتب
سرباز وظیفه عزتالله قاضیزاده، جمعی یگان ویژه ناتب
سرباز وظیفه رضا امدادی، جمعی یگان ویژه ناتب
سرباز وظیفه امیر پزشکی، جمعی یگان ویژه
سرباز وظیفه فرشید باقری، جمعی یگان ویژه
سرباز وظیفه اسماعیل حلاج حمیدی، جمعی یگان ویژه
سرباز وظیفه علی علیپور نوذری، جمعی یگان ویژه
سرباز وظیفه محمدرضا شجاعی، جمعی یگان ویژه
سرباز وظیفه شیرمحمد برون، جمعی یگان ویژه
علی بردهباز نودهی، جمعی یگان ویژه
شرح اتهامات
اتهامات منتسب به فرهاد نظری، به شرح زیر بود:
الف) آمریت در ورود غیرمجاز به کوی دانشگاه تهران
ب) لغو دستور وزیر کشور
ج) ایجاد موجبات بدبینی نسبت به نیروهای انتظامی
متهمان ردیف دوم الی بیستم نیز متهم به «شرکت در ایراد ضرب و جرح نسبت به دانشجویان و تخریب» بودند. همچنین ستوان «اروجعلی ببرزاده» علاوه بر اتهامات فوق، اتهام «سرقت اموال دانشجویان» را نیز در پروندهی خود داشت؛ تنها اتهامی که جرم آن ثابت شد و به سرقت یک دستگاه ماشین ریشتراش از خوابگاه، محکوم شد. لازم به ذکر است اروجعلی ببرزاده، بعداً در آگاهی تهران بزرگ استخدام و در سال ۱۳۹۷ نیز با درجهی سرهنگتمام، رئیس کلانتری ۱۵۷ مسعودیه تهران شد.
اظهارات متهمان
شفافسازی اظهارات حملهکنندگان به کوی در فاجعهی ۱۸ تیر، میتواند راهگشای مسائل بسیاری پیرامون این واقعه باشد. آنچه در ادامه خواهد آمد، نگاهی گذرا به شرح ماوقع و پاسخ به اتهامات واردشده توسط بیست متهمی است که در این دادگاهها مؤاخذه شدهاند:
فرهاد نظری: او مدعی بود اگرچه دستور برخورد با دانشجویان را صادر نموده است، اما هیچ دستوری مبنی بر ورود به کوی، به مأموران نداده است. این ادعا در حالی است که با توجه به مفاد گزارش بازرسی ناجا و همچنین اعتراف سرهنگ خدابخشی به صدور دستور از سوی فرهاد نظری، شواهد دال بر صادر شدن دستور توسط این متهم بود (علیرغم ابلاغ دستور وزیر کشور وقت). این سرتیپ کارکشته، در خلال اظهاراتش، بیان کرد که در مرحلهی دوم عملیات، به دلیل رهاسازی سه نفر از سربازان وظیفه دستور ورود به کوی را داده؛ لیکن طبق صحبتهای این سه سرباز و نیز گزارش بازرسی ناجا، وضعیت نگهداری یادشدگان، نگرانکننده نبوده است. وی همچنین برخلاف دستور وزیر کشور وقت، دستور ورود و دستگیری دانشجویان را صادر نموده است.
علاوه بر موارد فوق، با سوءمدیریت سرتیپ فرهاد نظری، موجبات بدبینی مردم، علیالخصوص دانشجویان، به ناجا فراهم شد. این قضیه از دو جهت بروز پیدا کرد: یکی برخورد.. نیروی انتظامی در قبال دانشجویان و ضرب و شتم آنان؛ در حالی که میبایست حافظ جان و مال و ناموس مردم باشند؛ و دیگری ورود افراد لباسشخصیای که به دلیل سوءتدبیر در فرماندهی، توانستند به داخل محوطهی خوابگاه راه پیدا کرده و دانشجویان را مورد آزار و آسیب قرار دهند.
جمشید خدابخشی: وی اظهار داشت که در مرحلهی اول ورود به کوی، به دستور سردار نظری، سوار بر اولین خودرو به سوی دانشجویان یورش برده و وارد کوی شده است و در مرحلهی دوم عملیات نیز هدف از ورود به خوابگاه، آزادسازی پرسنل گرفتارآمده بوده و هیچ ضرب و جرحی انجام نگردیده است. اظهارات سربازان وظیفه، یوسف تنهایی، محمدرضا شجاعی و رضا امدادی، خلاف این ادعا را ثابت میکند و هدف از ورود را دستگیری دانشجویان نشان میدهد.
فرهاد ارجمندی: این نظامی، ادعا میکرد که پس از حضور در منطقه، خود را به سرهنگ خدابخشی معرفی میکند و به دستور او، در چندین مرحله دانشجویان را به عقب میراند و مأموریت دیگری را عهدهدار نبوده است. همچنین در بخش دیگری از اظهاراتش، اعتراف به سرپرستی ۶۷ نفر از پرسنل کادر که جملگی مسلح به تیر و کمان بودند، کرد. سربازان، شیرمحمد برون و محمدرضا شجاعی، ورود او را به خوابگاه گواهی میدهند و امیر پزشکی بیان میکند: «گروه نوپو و ضدشورش به داخل حملهور شدند و با حمله به خوابگاه، به صورت وحشیانه اتاق را به هم زدند، شیشهها را با باتوم شکسته، دربها را با لگد شکسته و یخچال را از جایش به پایین پرتاب کرده و پس از شکستن تلویزیون و ضرب و شتم دانشجویان…»
«داود منیری» نیز در رابطه با همین قضیه بیان میدارد که ارجمندی، تعدادی از لباسشخصیها را هدایت میکرد.
رامین نظری: این سروانِ نیروی انتظامی که در سمت جانشینی گروه نوپو ناتب مشغول به خدمت بود، بیان داشت که در ساعات اولیهی ماجرا مجروح شده و عملاً از ردهی فرماندهی خارج گشته است. او ورود پرسنل ناتب و پرسنل با لباس پلنگی را به داخل کوی تأیید میکرد؛ لیکن در دفاع از آن اعلام داشت که: «اتهامات را قبول ندارم و هرچه بوده، وظیفه و تکلیف شرعی بوده است.» وی همچنین مدعی بود که یکی از دانشجویان را دستگیر کرده و ملبس به لباسشخصی و مسلح به سلاح کمری و بیسیم بوده است. شیرمحمد برون، داخل شدن وی به ساختمانهای کوی و امیر پزشکی، حملهور شدن به سمت دانشجویان و ورود رامین نظری را به کوی، تأیید کردند. داود منیری، علاوه بر اظهارات فوق، اضافه کرد که سروان نظری فعالیت زیادی داشت و هماهنگی لباسشخصیها را انجام میداد و گفت: «لباس نظری را دیدم که پر از لکههای خون بود».
اروجعلی ببرزاده: ستوان ببرزاده فرماندهی گروه ضداغتشاش در فاجعهی ۱۸ تیر بوده و اظهار داشته است: «پس از اعزام ۵۰ نفر نیرو به محل، سرهنگ خدابخشی آنها را به دو قسمت تقسیم کرد که ۲۴ نفر تحت فرماندهی من و ۲۴ نفر تحت فرماندهی دالوند بودند و نیروها به اتفاق سرهنگ خدابخشی وارد کوی شدند و دانشجویان را فراری دادند… شیشههای دانشگاه و حتی یخچال، مورد تخریب نیروی سویل و وظیفهی ناجا قرار گرفت». محمدرضا شجاعی در خلال دادگاه گفت که او وارد ساختمانها شده و به دستور وی، تخریب و ضرب و جرح انجام داده و جهت آزادسازی سربازان گرفتار، وارد ساختمان گردیده است. رضا امدادی، امیر پزشکی و یوسف تنهایی، از سربازان وظیفه، بر این شواهد صحه گذاشتند.
جمشید دالوند: گروهبان دالوند اظهار داشت که سرهنگ خدابخشی دستور ورود به کوی را صادر کرده است و نیم ساعت پس از ورود به خوابگاه، ۱۲۰ الی ۱۶۰ دانشجوی زخمی را به پایین خیابان آوردند و گروه نوپو، آنان را سوار بر مینیبوس، به منطقهی شمال بردند. او مدعی است که در هنگام عملیات زخمی شده، ضرب و جرح و خسارتی از سمت وی ایجاد نشده و دستور مافوق را اجرا کرده است.
سیدحسین احمدی: این گروهبان بنا بر ادعای خود، صرفاً مسئول مخابرات بوده و فقط جهت انتقال بیسیم و باتری به منطقه اعزام شده است. همچنین مدعی است نه تنها به کسی ضرب و جرحی وارد نکرده، بلکه حتی وارد کوی نیز نشده؛ لیکن گروهبان عاشوری خلاف این ادعا گواهی میدهد.
حسن احمدی: او بیان داشت که در شب واقعه، ارجمندی فرماندهی نوپو و او فرماندهی تیمی چهارنفره بودند که به همراه گروه سویل، از یگان ویژه آمدند و دانشجویان را تا نزدیکی درب خوابگاه متفرق کردند.
علیاکبر جلیلی: او در اعترافات خود گفت که ساعت ۲ نیمهشب در محل حاضر شده و در سمت چپ کوی، تعدادی از اعضای انصار حزبالله حضور داشتند و هرگونه مشارکت در ضرب و جرح و تخریب را انکار میکند. همچنین در بیانات خود اشاره به گروه هشتنفرهی فرماندهی گروه نوپو کرد که شامل علیاکبر جلیلی، حسن احمدی (فرماندهی تیم)، علی اکبری، فتحالله مرادیان، محدعلی فرکی و علیاکبر یوسفی بود.
قباد مهدیان پلنگرد: وی مدعی بود که به کلی وارد دانشگاه نشده و مرتکب هیچ ضرب و جرح و خسارتی نگردیده است. از دیگر اظهارات وی میتوان به بیان مسئولیت فرهاد ارجمندی و رامین نظری در هنگام عقب راندن دانشجویان اشاره کرد.
فتحالله مرادیان: اظهارات وی مبنی بر آن است که وارد کوی نشده و ضرب و جرح و خسارتی وارد نکرده است.
عزتالله قاضی: او به کلی شنیدن دستور تخریب و ورود را رد کرد و بیان داشت که به دستور افسر عملیات و فرمانده دسته، ستوان اروجعلی ببرزاده، به سمت کوی حرکت کردند؛ لیکن داخل کوی نشدند و پس از مصدومیتش، در ضرب و جرح و تخریب حضور نداشته است.
رضا امدادی: طبق گفتههایش، به فرمان سرهنگ خدابخشی، حرکت به سمت کوی را آغاز کرده و عدهای که خود را بسیجی و حزباللهی خطاب کرده بودند نیز آنان را در مسیر همراهی میکردند. او شهادت داد که به عینه کتک خوردن دانشجویان به دست نیروهای کلانتری و بسیج و انصار حزبالله را دیده است. البته ادعا دارد که خود او در این امر دخیل نبوده است. در مورد دستگیری دانشجویان هم میگوید جهت آزادسازی سربازان گرفتار، در معیت ستوان محمدی و سرهنگ خدابخشی، به آزادسازی آنان پرداخته و همراه با بسیجیها و حزباللهیها، عدهی کمی از دانشجویان را بازداشت میکند: «جلوی درب خوابگاهها بودم که لباسشخصیها آنها را دستگیر و تحویل سربازان میدادند».
امیر پزشکی: او اظهارات متفاوتی با سایرین داشت: «من نیز به مانند سایرین به داخل کوی رفتم و به ما دستور داده شده بود داخل خوابگاهها شده و دانشجویان را دستگیر کنیم که گرفتار و در محلی در کوی محبوس و پس از ۱۵ الی ۲۰ دقیقه آزاد شدیم». در ادامه میافزاید: «فردی دستور باز کردن در را داد و نیروهای پیاده، همراه با بسیجیان وارد کوی شدند و در آن لحظه نیروها وارد خوابگاه شده، دانشجویان را مورد ضرب و شتم قراردادند. گروه نوپو به همراه گروه ضدشورش، به داخل حملهور شدند». شیرمحمد برون، وارد شدن پزشکی را به ساختمانهای کوی تأیید کرد و محمدرضا شجاعی اعلام کرد که وی دو یا سه نفر از دانشجویان را نیز مورد ضرب و جرح قرار داده است.
فرشید باقری: این سرباز وظیفه در برگهی تحقیق نوشت: «ماشینها درب را باز کردند و اگر آن روز از دستور سرپیچی میکردم، لغو دستور بود.» او همچنین منکر هرگونه ضرب و جرح و تخریب شد.
اسماعیل فلاح حمیدی: همانند چند سرباز دیگر، او مدعی بود که در جریان درگیری زخمی و وارد یکی از ماشینهای زرهی شده و اصلاً داخل کوی دانشگاه نشده است؛ در حالی که مستندات پزشکی قانونی خلاف این را نشان میدهند. او اضافه میکند که سربازان، تحت فرمان ستوان ببرزاده به کوی یورش بردند و در خوابگاهها شروع به زدن دانشجویان کردند.
علی علیپور نوذری: وی نیز ادعای مجروحیت و عدم ورود به خوابگاه را داشت: «سوار بر ماشین زرهی به سوی دانشجویان رفتم. دستور متفرق کردن دادند و دستور ورود ندادند»؛ لیکن در برگههای بازرسی ناجا، اعتراف کرد که جهت آزادی سه سرباز گرفتار، وارد کوی دانشگاه شده است.
محمدرضا شجاعی: او که از سربازان گرفتار در کوی بود، اقداماتشان را عکسالعملی در برابر سنگپراکنی و ضرب و شتم خود دانشجویان برای دفاع از جان خویش میدانست و افزود: «به دستور فرماندهی خود، ستوان ببرزاده، وارد کوی شدیم و ۴ نفر از دانشجویان را دستگیر کردیم و بعد از ورود مجدد، توسط دانشجویان دستگیر شدیم. ما را دم در گرفتند و با باتوم خود زدند و بردند داخل زیرزمین». وی همچنین اقرار به زدن دانشجویان با باتوم و شکستن دو در میکند.
شیرمحمد برون: سخنان شیرمحمد را که در ادامه میآید، شاید میتوان نقطهی اوج سوءمدیریت نیروی انتظامی دانست. از او پرسیدند که آیا دستور تخریب به شما داده شد؟ و او نیز پاسخ داد: «اینطور بود که همه اقدام به شکستن کردند؛ ما هم بالطبع، اقدام به این کار کردیم!» او میگوید که در بادی امر، ماشینهای زرهی و پس از آن، سربازان هم به دستور سردار نظری داخل شدند و پس از ورود به اتاقها، اقدام به تخریب پنجرهها کردند. وی خستگی و عصبانیت ناشی از دستگیریهای متوالی را دلیل ارتکاب خشونت در رفتار با دانشجویان میداند.
علی بردهباز نودهی: هدفی که آخرین متهم از ورود به کوی بیان کرد، تفاوتی محسوس با دیگران داشت. او میگفت برای آزادسازی بچهها از دست لباسشخصیها به داخل کوی حمله کردند! این سرباز وظیفه سخنان خود را با اعتراف به استعمال گاز اشکآور برای پراکنده کردن دیگران و استفاده از سپر و باتوم برای دفاع از خود ادامه داد. وی مرحلهی اول ورود را به دستور فرمانده و مرحلهی دوم را بدون دستور خاصی و صرفاً در نتیجهی تعقیب شورشیان میداند.
رأی دادگاه
شاید عامه مردم، منتظر احکام سنگین و طولانیمدت برای افرادی بودند که دانشجو را مؤذن جامعه میخواندند؛..اما.. حتی سرتیپ نظری که بسیاری از متهمان در اعترافات خود، او را عامل اصلی حملات و خسارات به کوی دانستند، از هر سه اتهام وارده تبرئه گردید؛ چون راهپیمایی غیرمجاز بوده و دلیل کافی در پرونده جهت اثبات آمریت فرهاد نظری وجود نداشت. در مورد لغو دستور وزیر کشور نیز استدلال شد که با توجه به اینکه سردار نظری فردی عاشق نظام و جانباز ۶۵ درصد جنگ تحمیلی است، این اقدام برای او متصور نمیشود! اتهام سوم نیز به خاطر فقدان دلیل کافی منتفی شد.
تنها متهم ردیف سوم، فرهاد ارجمندی، با توجه به اثبات ورود به کوی و ضرب و شتم دانشجویان برخلاف دستور سردار نظری، به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. سایر متهمان نیز مشمول انجام وظیفه در این حادثه شناخته و مبرّا از هرگونه اتهام شدند و فقط اروجعلی ببرزاده، به جرم سرقت یک ریشتراش، به ۹۱ روز زندان و ۱ میلیون ریال جریمهی نقدی محکوم شد! و در پایان نیز رئیس دادگاه در مورد صدمات وارده بر دانشجویان و مقدار دیهی پرداختی از بیتالمال ایراد سخن کرد.