حداد عادل: نگرانم استقلال ایران مخدوش شود
غلامعلی حداد عادل، مهمان چهارمین برنامه «ایرانم» بود که سلسله گفتوگوهای خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با چهرههای مختلف درباره ایران است.

به گزارش سایت دیدهبان ایران، غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفتگویی، بر نقش وحدتبخش زبان فارسی تأکید کرد، با این تصریح که هیچ مانعی برای یادگیری زبانهای مادری و محلی اقوام ایرانی وجود ندارد. نقش و جایگاه فرهنگستان را تبیین کرد که کار آن فقط واژهگزینی نیست.
بنابر روایت ایرنا، مشروح گفتوگوی حداد عادل را در ادامه بخوانید؛
ما بارها از شما شنیدهایم که زبان فارسی شناسنامهٔ ملی ما مردم ایران است. یک زبان جز اینکه وسیله ارتباط جمعی بین مردم یک سرزمین است، آیا میتواند شاخصه و معرف هویت و اصالت مردم یک سرزمین هم باشد؟
بله. معمولاً زبانها در هویتبخشی جوامع تأثیر مهمی دارند و این تأثیر در بعضی ملتها مثل ملت ایران، نیرومندتر است. زبان فارسی در ایران، تقریباً همزاد با سکونت مردم در این منطقه از کرهٔ زمین است. یعنی از چند هزار سال پیش ما زبان فارسی باستان را داشتیم، بعد فارسی میانه و بعد هم فارسی جدید. این فارسی که امروز صحبت میکنیم و حدود هزار و دویست سال است که در ایران فراگیر شده، فارسی جدید است. فارسی میانه یا زبان پهلوی، پدر این فارسی بوده و خودش فرزند فارسی باستان است؛ یعنی در طول چند هزار سال، سه نسل زبان فارسی پوستاندازی و استمرار پیدا کرده است.
در کمتر جایی از دنیا چنین سابقهای را میشود برای زبان سراغ گرفت. همینطور که شما اشاره کردید، افراد را با شناسنامهشان میشناسند. حالا اگر کسی از ما بپرسد که ملت ایران را با چه باید شناخت، جواب ما این است که یکی از عناصر هویتبخش و مهم مردم ایران، زبان فارسی است. هیچ وقت این ملت از این زبان جدا نبوده است.
زبان هم یک امر قراردادی نیست که بگوییم مثل یک قانون یا مصوبه از دولت یا مجلس بگذرد و فردا زبان مردم عوض شود. مردم در زبان زندگی میکنند. هایدگر، فیلسوف معروف میگوید زبان خانهٔ وجود است. او از منظر فلسفی دیگری به زبان نگاه میکند، ولی از نظر اجتماعی هم مردم در زبان زندگی میکنند. همانطور که ما زیستبوم طبیعی داریم، مثلا جنگل و دریا و کویر و شهر و روستا، یک زیستبوم فرهنگی هم داریم. زبان زیستبوم فرهنگی است و کلمات بار فرهنگی و تاریخی دارند. نحوهٔ تلقی ما از عالم و جهانبینی و ارزشهای ما در کلمات نهفته است. زبان لایهلایه است و گویی از عمق تاریخ و وجدان و تجربههای تاریخی ملتی ریشه گرفته و رشد کرده است.
یعنی در طول تاریخ، مردم در قلمرو پهناور ایرانزمین، همه به یک زبان مادری صحبت نمیکردند. امروز هم همینطور است. امروز مردمی که در ایران زندگی میکنند، عدهای به زبان تُرکی صحبت میکنند، عدهای به زبان عربی صحبت میکنند، عدهای به زبان بلوچی و گروهی به زبان کُردی صحبت میکنند. حداقل صدها گویش در روستاها و شهرهای کوچک وجود دارد، اما این مردم از قدیم، هر وقت میخواستند با همدیگر حرف بزنند، زبان مشترکشان فارسی بوده است؛ یعنی زبان واسط که هر دو طرف آن را میفهمیدند فارسی بوده و اگر میخواستند با زبان مادریشان با هم صحبت کنند، زبان همدیگر را نمیدانستند، اما همه زبان فارسی را میدانستند و فارسی یک حقیقت وحدتبخش بود که بر کثرت زبانها فائق میآمد و باعث میشد که کثرت زبانها مانع ارتباط آنها نشود. مثلاً فردوسی شاهنامه را در حدود هزار و بیست سال پیش در غزنی تمام کرده است.
مردم شیراز لهجه و گویش محلیشان با گویش محلی مردم غزنی خیلی تفاوت داشته است، اما شعر فردوسی را میفهمیدند. قطران در تبریز و ناصر خسرو در بلخ بود. ناصر خسرو وقتی به تبریز میرسد، قطران میآید و معنی بعضی کلماتی که در فارسی بلخی مطرح بوده و قطران نمیدانسته را میپرسد. ولی شعر قطران که در تبریز سروده شده بوده، برای ناصر خسرو مفهوم بوده است.
حالا شما ببینید تبریز کجاست و بلخ کجا! شعر ناصر خسرو هم هزار سال پیش برای قطران مفهوم بوده است. این زبان همانطور که به درستی گفتید مثل یک پل ارتباطی مردم ایران را به یکدیگر مرتبط میکرده است. حتی حکومتها و سلسلهها وقتی با هم میجنگیدند و به خون هم تشنه بودند، سران پادشاهیها و امیران محلی اگر نامه برای هم میفرستادند، در نامه ممکن بود فحش به همدیگر بدهند، ولی به زبان فارسی مینوشتند. یعنی قبول میکردند که باید حرفهایشان و صلح و جنگشان را به زبان فارسی به هم منتقل کنند.
امروز هم کسانی که با ملت ایران دشمنی دارد و همانهایی که گفتهاند باید ریشهٔ ملت ایران را کَند، دشمنی خودشان را با زبان فارسی هم ابراز میکنند و مایل نیستند که زبان فارسی گسترش و وسعت پیدا کند. بازگشت به دورانی که زبان فارسی در آن سرزمین وسیع آن کرّ و فرّ را داشته، شاید در شرایط فعلی ممکن نباشد، ولی هم ارزشهای فرهنگی ملت ایران توان جذب مخاطب را در جهان دارد و هم موسیقی و ساختار زبان فارسی و ادبیات کهن ما و اگر ما امروز تلاش کنیم برای اینکه آموزش زبان فارسی را در جهان به صورت مدیریتشده انجام بدهیم، میتوانیم بر ناکامیهایی که در دویست سال اخیر دامنگیر زبان فارسی شده است اندکی غلبه کنیم.