کد خبر: 214604
A

قتل زن تنها در جریان رابطه پنهانی

متهم بعد از آشنایی با زن جوان تهرانی، او را کشت و طلاهایش را سرقت کرد. مرد جوان در اعترافات خود، به داشتن رابطه پنهانی با این زن مجرد که تنها زندگی می‌کرد، اذعان داشت.

قتل زن تنها در جریان رابطه پنهانی

به گزارش سایت دیده‌بان ایران، اواخر اسفندماه سال ۱۴۰۲ زن جوانی به پلیس آگاهی تهران رفت و خبر از ناپدید شدن ناگهانی خواهر جوانش به نام بنفشه داد. این زن در اولین گزارش مفقودی خواهرش گفت: «خواهرم ۴۲ سال دارد و در خانه مجردی‌اش واقع در یکی از محله‌های ورامین به تنهایی زندگی می‌کرد.» 

او در ادامه گفت: «ما هر روز از همدیگر خبر می‌گرفتیم اما از روز قبل وقتی چندین بار با او تماس گرفتم جواب نداد. بعد به خانه‌اش هم مراجعه کردم، اما او در خانه هم نبود. چون او تنها است، می‌ترسم بلایی سرش آمده باشد، چون معمولا وقتی می‌خواست جایی برود من را در جریان قرار می‌داد و خیلی کم پیش می‌آمد که بی‌خبر آن هم این مدت طولانی جایی برود.»

ردی از زن جوان

بعد از ثبت این گزارش تلاش کارآگاهان پلیس برای یافتن ردی از بنفشه آغاز شد. در اولین قدم از تحقیقات ماموران اقدام به ردزنی خطوط موبایل بنفشه کردند و سرانجام رد آنتن موبایلش را پیدا کردند. ماموران با بررسی آنتن‌دهی گوشی موبایل بنفشه دریافتند گوشی موبایل او در حوالی قرچک ورامین روشن شده است.

با افشای این ماجرا مرد میانسالی را که گوشی موبایل را در دست داشت بازداشت کردند. اما این مرد گفت که گوشی موبایل را در حاشیه قرچک پیدا کرده و اصلا نمی‌داند متعلق به چه کسی است. در حالی که شواهد حاکی از این بود که این مرد با بنفشه برخورد نداشته و حرفش در مورد پیدا کردن گوشی راست است؛ تحقیقات برای پیدا کردن ردی از بنفشه ادامه پیدا کرد. 

اولین سرنخ

ماموران در گام دیگری از تحقیقات و با بررسی فهرست ریز مکالمات تلفنی بنفشه دریافتند که او با مرد جوانی به نام سینا در ارتباط بوده و طی چند هفته اخیر چندین بار با او تماس داشته است. همین کافی بود تا سینا به عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شود؛ چراکه بررسی‌ها نشان می‌داد او آخرین فردی بوده که با زن جوان ارتباط تلفنی داشته است. همچنین در بررسی سوابق کیفری سینا مشخص شد که او فردی سابقه‌دار است. 

اعتراف به قتل 

سینا که در ابتدا سعی داشت از بیان حقیقت طفره برود بالاخره لب به اعتراف گشود و زمانی که خود را در بن‌بست اطلاعاتی دید، راز قتل بنفشه را فاش کرد. متهم در اولین اعترافات خود گفت: «من و بنفشه مدتی بود با هم ارتباط داشتیم. گاهی اوقات من با ماشین دنبالش می‌رفتم و او را به هرکجا می‌خواست می‌رساندم. اما روز حادثه در حیاط خانه بنفشه با او درگیر شدم و او شروع به داد و فریاد کرد.»

او در ادامه اعترافات خود گفت: «من که ترسیده بودم دهان او را گرفتم تا ساکت شود، اما یکباره متوجه شدم خفه شده است. من از ترسم جسد را به حاشیه نظرآباد بردم و آنجا دفن کردم و برای اینکه پلیس را گمراه کنم گوشی موبایل‌اش را در حوالی قرچک ورامین رها کردم.»

با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود بقایای جسد کشف شد. اما نزدیکان بنفشه به پلیس اعلام کردند که طلاهای بنفشه هنگام کشف جسد همراه او نبوده است. در ادامه متهم به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. 

در دادگاه

در این جلسه برادر مقتول در جایگاه اولیای‌دم ایستاد و درخواست قصاص را مطرح کرد. وقتی متهم روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: «مدتی بود با بنفشه آشنا شده بودم. ما تقریبا هر روز همدیگر را می‌دیدیم و تفریح می‌کردیم و اگر بنفشه کاری داشت و می‌خواست جایی برود من او را می‌رساندم.»

متهم در ادامه گفت: «۱۶ اسفندماه بود که بنفشه گفت می‌خواهد به مطب دکتر برود. به همین خاطر با ماشین او را به مطب دکتر رساندم و سپس با هم به خانه برگشتیم. ما در حیاط بودیم که بنفشه از من خواست تا کارت عابربانکم را به او بدهم. اما من گفتم که نمی‌توانم کارتم را بدهم و در برابر خواسته‌اش مقاومت کردم. اما او عصبانی شد و شروع به داد و فریاد کرد.»

متهم ادامه داد: «بنفشه می‌گفت آبرویم را می‌برد. حتی به سمتم حمله کرد و با من درگیر شد که در جریان این درگیری دست و پایم زخمی شد. من هم از ترس آبرویم و برای اینکه او را ساکت کنم با دستانم دهانش را گرفتم. اما وقتی به خودم آمدم که بنفشه بیهوش شده بود. من که ترسیده بودم جسد را بلافاصله داخل ماشینم گذاشتم و به نظرآباد برده و دفن کردم.» 

متهم در مورد انگیزه‌اش از سرقت طلاهای مقتول گفت: «من بیکار بودم و برای همین شش النگوی طلا، پلاک و زنجیر بنفشه را برداشتم. بعد هم برای اینکه پلیس را گمراه کنم، گوشی موبایل او را به قرچک بردم و در خیابان رها کردم. اما من با قصد و نیت قبلی و با انگیزه سرقت طلاها او را به قتل نرساندم و بعد از قتل بود که به فکر سرقت افتادم. من فقط برای اینکه او ساکت شود دستم را جلوی دهانش گرفتم. اصلا فکر نمی‌کردم این کار موجب مرگش شود. من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم.» 

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده مرد جوان را به قصاص، به خاطر سرقت به دو سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و رد مال و به خاطر دفن غیرقانونی به جزای نقدی محکوم کردند. با اعتراض متهم به حکم صادره، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی دوباره قرار گرفت و مهر تایید خورد. به این ترتیب، قاتل زن تنها در یک قدمی چوبه‌دار قرار گرفت.

منبع: روزنامه هفت صبح

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر