کد خبر: 205230
A

حمله کیهان به حسین مرعش؛ دبیرکل حزب کارگزاران خواستار پیگیری طرح دو دولتی در فلسطین اشغالی شد

روزنامه کیهان تحت مدیریت حسین شریعتمداری نوشت: در حالی که رژیم صهیونیستی ذاتاً نامشروع است و در عمل هم طرح دو دولتی را زیر پا گذاشته، دبیرکل حزب کارگزاران خواستار پیگیری طرح دو دولتی در فلسطین اشغالی شد. معنای این ادعا قبل از هر چیز، مشروعیت بخشیدن به رژیم جنایتکار و اشغالگر صهیونیستی است

حمله کیهان به حسین مرعش؛ دبیرکل حزب کارگزاران خواستار پیگیری طرح دو دولتی در فلسطین اشغالی شد

به گزارش سایت دیده بان ایران؛ روزنامه کیهان تحت مدیریت حسین شریعتمداری نوشت: در حالی که رژیم صهیونیستی ذاتاً نامشروع است و در عمل هم طرح دو دولتی را زیر پا گذاشته، دبیرکل حزب کارگزاران خواستار پیگیری طرح دو دولتی در فلسطین اشغالی شد. معنای این ادعا قبل از هر چیز، مشروعیت بخشیدن به رژیم جنایتکار و اشغالگر صهیونیستی است.

حسین مرعشی در روزنامه سازندگی در سرمقاله‌ای به قلم حسین مرعشی نوشت: «امروز همه باید این واقعیت را بپذیرند که هیچ نیرویی در منطقه حذف‌شدنی نیست. تصوری که اسرائیل به خصوص تندروهای این رژیم دارند این است که اساساً حزب‌الله در لبنان وجود نداشته باشد یا هیچ فلسطینی‌ای در کرانه باختری و غزه زندگی نکند. تصوری که از اساس غیرواقعی است. از طرفی دیگر این تصور هم که برخی در بعضی از سطوح جبهه مقاومت به آن معتقدند که اسرائیل به‌زودی و در دوره زمانی کوتاه‌مدتی دست از خشونت و وحشی‌گری بردارد، تصور درستی نیست. تا آتش‌بس نشود، این جنگ و ویرانی و کشتار ادامه دارد.

به همین دلیل امروز خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک آتش‌بس فراگیر و رفتن به سمت حل‌وفصل مشکلات واقعی برای خاموشی این جنگ خسارت بار است. هر تلاشی برای برقراری آتش‌بس قابل تقدیر و لازم است.

اگر در این زمینه توافقی صورت بگیرد، مهم‌ترین دستاورد آن توقف کشتار و حفظ جان مردم است. بعد از این مرحله، گام دوم باید جبران خسارت‌ها باشد. قدم نهائی نیز این باشد که کشورهای تأثیرگذار و گردانندگان اصلی منطقه، چه در حوزه مقاومت و چه حامیان بدون قید و شرط اسرائیل باید به این جمع‌بندی برسند که نمی‌توان این منطقه را بدون طرحی جامع برای صلح، آرام کرد. تمامی گفت‌وگوهای قبلی از جمله گفت‌وگوهای بین مصر و اسرائیل، مذاکرات بین گروه‌ها و کشورهای دیگر با اسرائیل و قرارداد اسرائیل، بی‌نتیجه مانده است. بالاخره پایان همه جدل‌ها و جدال‌ها باید صلح باشد. امروز در مورد حل مسئله فلسطین و اسرائیل، جامع‌ترین پیشنهاد این است که آوارگان برگردند. سپس با رفراندومی که در آن یهودی‌ها، مسلمان‌ها، مسیحی‌ها و عرب‌ها شرکت داشته باشند، تکلیف این سرزمین و حکومت آن روشن شود. اما به نظر نمی‌رسد که الان در دنیا چنین آمادگی وجود داشته باشد.

بر این باورم که ایران می‌تواند خواسته‌های خودش را برای پس از آتش‌بس و توافق، صورت‌بندی کند. در کوتاه‌مدت و حتی میان‌مدت می‌توانیم دودولتی را در سرزمین فلسطین که هم کشورهای عربی به آن تمایل دارند و هم اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها از آن سخن گفته‌اند، مطرح کنیم که البته تنها مخالف این طرح فقط اسرائیلی‌ها هستند. هرچند طرح چنین موضوعی نیز پیچیدگی‌های خاص خود را به لحاظ جغرافیایی دارد اما ایران می‌تواند ابتدا به عنوان یک گام حداقلی با دودولتی موافقت کند تا همه دنیا به یک اجماعی برسند و دولت فلسطین مستقر و منطقه نیز از این تنش خارج شود.

به نظر می‌رسد اگر بخواهیم با واقعیت‌ها زندگی کنیم، واقعیت‌ها به ما می‌گویند که اسرائیل اگرچه می‌تواند ضربات سنگینی به حزب‌الله و حماس و غزه بزند اما نمی‌تواند و قادر نیست، نیروی مقاومت که ریشه در جان همه لبنانی‌ها، فلسطینی‌ها و سوری‌ها دارد را از بین ببرد. از این طرف جبهه مقاومت هم قادر نیست در شرایطی که قدرت‌های بزرگ غربی برای دفاع از کلیت اسرائیل پشت این رژیم ایستاده‌اند و آن را حمایت می‌کنند، اسرائیل را در کوتاه‌مدت وادار به عقب‌نشینی‌ کند. پس بهتر است به سوی آتش‌بس پیش رفت و پس‌ از آن طی جلسات مختلف از این منازعه‌ به راه‌حلی برسیم. در درازمدت نیز با تقویت نیروهای سیاسی میانه‌رو در منطقه باید بتوانیم زمینه‌های زندگی مسالمت‌آمیز و شرافتمندانه را برای همه صاحبان ادیان و اقوام در منطقه در قالب یک دولت پیگیری و اجرائی کنیم».

اظهارات مرعشی در حالی است که رژیم نامشروع صهیونیستی با فشار انگلیس و آمریکا و غرب از ابتدا با ادعای وضعیت دودولتی در فلسطین اشغالی تشکیل شد اما به طور فزاینده و مداوم، به اشغال بیشتر سرزمین فلسطین و تاراندن صاحبان این سرزمین مبادرت ورزید. در این روند، سران رژیم صهیونیستی تنها نبوده‌اند بلکه دولت‌های غربی پشت رژیم صهیونیستی بوده‌اند و مطلقاً از شرارت‌ها و جنایت‌های آن حمایت کرده‌اند. عبرت‌آموز این که یاسر عرفات با وجود عقب‌نشینی از منطق مبارزه و افتادن در تله آمریکایی- صهیونیستی سازش و صلح، از سوی صهیونیست‌ها تحقیر و تحدید و نهایتاً مسموم و ترور شد. انتفاضه فلسطین و تشکیل حماس و جهاد اسلامی، ریشه در این روند فریبکارانه داشته است.

از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی که از حمایت صددرصدی غرب برخوردار است، نه‌تنها قائل به وضعیت دودولتی نیست بلکه قلمرو نامشروع خود را از نیل (در مصر) تا فرات (در عراق) می‌داند! نکته بعدی این که زمزمه آتش‌بس و صلح برای آمریکا و اروپا و اسرائیل در یک سال اخیر، به سیاق قبل از آن، صرفا عملیات فریب برای ایجاد دودستگی در منطقه و تردید و تزلزل در جبهه مقاومت، و زدن شبیخون بوده؛ چنان‌که در اقدامات تروریستی رژیم در لبنان و سوریه و ترور شهید هنیه دیدیم. با این وصف باید سؤال کرد که امثال مرعشی، نسبتی با عملیات روانی آمریکا و رژیم صهیونیستی دارند یا صرفاً از سر بی‌سوادی متهورانه سخن می‌گویند و هزینه می‌تراشند؟!

نکته پایانی این که رژیم صهیونیستی هم‌اینک راه‌حل احمقانه دودولتی را با در اختیار گرفتن تشکیلات خودگردان (محمود عباس) و تبدیل آن به یگان امنیتی خود در جهت سرکوب مردم فلسطین پذیرفته و اجرا می‌کند.

آلمان شرارت کرد اعتماد، پای روسیه نوشت!

روزنامه زنجیره‌ای و غربگرای اعتماد برخلاف مشی خصمانه و منفعلانه دولت آلمان در تبعیت از آمریکا و رژیم صهیونیستی، خواستار تنش‌زدایی (یکطرفه) از سوی ایران شد.

اعتماد در تحلیلی با عنوان غلط‌انداز «خویشتنداری متقابل، عنصر مفقوده در ایران و آلمان» و به قلم دیپلماتی بازنشسته به نام نصرت‌الله تاجیک نوشت:

«اتفاقاتی که بین ایران و آلمان افتاده چندان معقول و سازنده نیست و ضروری است مدیریت شود. آلمان موتور توسعه صنعتی اروپا است و می‌تواند محور همگرایی اروپا نیز باشد که انگلیس و آمریکا چندان با چنین ظرفیتی همراه نیستند. جدای از روابط دیرینه و مباحث نژادی بین ایران و آلمان، جایگاه رو به رشد آلمان از جهت اقتصادی در جهان و از منظر سیاسی در اروپا، از این کشور یک وزنه اروپایی ساخته است که می‌تواند کمک‌کننده سیاست خارجی ایران باشد.

-کارکرد سیاست خارجی و وظیفه دستگاه‌های عامل آن در هر کشوری کنترل تنش‌ها و مدیریت روابط دیپلماتیک است و نباید اجازه بدهند اقدامات با و بی‌موقع کشورها در حوزه سرزمینی خود علیه یکدیگر تلقی شده و تبدیل به تنش‌های ماندگار و تخریب زیرساخت‌های روابط سیاسی شوند.

- البته این اتفاقی که این روزها بین ایران و آلمان افتاده بیش از آنکه صرفا دوجانبه باشد، تب و نشانه تخریب روابط ایران و اروپا است. تخریب زمینه‌های روابط ایران و اروپا از تابستان 1401 آغاز شد. کار با اروپا در دوران برجام و مخصوصا هنگامی که ترامپ از برجام خارج شد بسیار سودآور برای ایران، اروپا و جامعه جهانی بود.

با این فرمان سیاست خارجی، که دیوار بی‌اعتمادی بین ایران و آمریکا روز به روز بلند‌تر و پهن‌تر می‌شود، روابط با اروپا باید اولویت ایران باشد. اما تخریب تدریجی روابط و رویکرد دو طرف نسبت به یکدیگر که نمی‌توان نقش روس‌ها یا نزدیکی بیش از حد ایران به روسیه را هم نادیده گرفت و شاید جهت‌دهی روس‌ها که اولین طرفی هستند که بیشترین سود را از این تخریب می‌برند، به گونه‌ای شده که اروپا را که در روند برجام در کنار ایران بود و به صورت کاتالیزور بین ایران و غرب به‌ طور عام و ایران و آمریکا به ‌طور خاص قرار داشت، ابتدا طی سه سال گذشته کنار آمریکا قرار گرفت و الان با تحولاتی که در روابط ایران و آلمان اتفاق افتاده، اروپا را در مقابل ما قرار داده است.

نزدیکی آلمان به روسیه در ابتدای جنگ روسیه و اوکراین و تلاش آلمان برای محدود نگه داشتن دامنه این جنگ و خسارت کمتر خودش و اروپا در اثر قطع انرژی روسیه، در مقابل اهداف آمریکا و انگلیس بود که خواهان توسعه جنگ و زمینگیر کردن روسیه در این باتلاق بودند. آمریکا علاوه‌بر تضعیف روسیه و رفتن سراغ چین، درصدد بود هزینه جنگ را به دوش اروپا بیندازد که با انفجار لوله گاز روسیه به اروپا و جایگزین کردن فروش انرژی آمریکایی به جای روسیه درآمد هنگفتی هم از اروپا و جیب آلمان کسب کرد. اما انگلیس که رهبریت اروپایی آلمان را برنمی‌تابد در کنار آمریکا قرار گرفت تا شتاب توسعه آلمان را کم کند و این زمان فرصت مناسبی بود برای ایران تا در این مقوله به آلمان نزدیک شود اما ایران راه دیگری را انتخاب کرد و به حساسیت‌های اروپا نسبت به جنگ روسیه و اوکراین توجه نکرد. 

روند تدریجی تخریب روابط ایران با اروپا تا این حد سابقه نداشته است. صدور بیانیه مشترک شورای اروپایی با امارات در مورد جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک، قرار دادن نام سپاه در لیست تروریستی و تحریم سه خط هوایی ایران - که مشکلات فراوانی را برای مردم به دنبال دارد‌- به نظر می‌آید اتخاذ این سیاست‌ها و تصمیمات در شرایط کنونی به‌ویژه بعد از عملیات مذکور از سوی ایران جدی شده است اما عامل و بهانه اصلی این کار از سوی اتحادیه و کشورهای اروپایی بیشتر همکاری نظامی ایران و روسیه و تاثیر آن بر جنگ اوکراین است.».

روزنامه اعتماد، اصلا به علت تنش اخیر اشاره نکرده و آن، اعتراض وقیحانه دولت آلمان به اعدام رئیس گروهک تروریستی تندر که 14 نفر در اثر اقدامات گروهک تروریستی وی، به شهادت رسیده و بیش از دویست نفر مجروح شده بودند. چرا نویسنده اصلا به این وقاحت دولت آلمان اشاره نمی‌کند (چه رسد به محکومیت) و به جای آن، مدعی تنش‌زدایی می‌شود؟!

ثانیا عجیب است که نویسنده جنایات رژیم آلمان در تجهیز رژیم صدام به تسلیحات شیمیایی، حمایت از گروه‌های تروریستی ضدایرانی، همکاری در تحریم‌های آمریکا و همراهی با عهدشکنی برجامی را فراموش می‌کند، اما روی مباحث نژادی مشترک تاکید می‌کند؟! نویسنده همچنین به تحریف تاریخ می‌پردازد و به جای این که به نقش آلمان در پایمال کردن حقوق برجامی ایران بپردازد، روسیه را علت تخریب روابط ایران با آلمان و اروپا معرفی می‌کند! این در حالی است که دولت آمریکا چند سال قبل از جنگ اوکراین، از برجام خارج شد و اروپایی‌ها و آلمانی‌ها نیز برای تحت فشار گذاشتن ایران، با خدعه آمریکا همراه شدند.

 

کانال رسمی دیدبان ایران در تلگرام

اخبار مرتبط

ارسال نظر