استفاده از کودکان خردسال در تجمع حجاب و عفاف+تصاویر
دختربچههایی که چادری بر سر کشیده و در حال دویدن و بازی هستند یا صدای خنده پسربچهها زیر آبپاش که هر ببینندهای را متاثر میکرد. آنها نیز گهگاه پلاکارد در دست، جلوی دوربینها رژه میرفتند. پلاکاردهایی که محتوای بزرگسالانهتری داشتند، مانند: «اگر برهنگی تمدن باشد، پس حیوانات از همه متمدنتر هستند».
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ چهارشنبه انگار از آسمان آتش میبارید. مردم اما عین خیالشان نبود. مرد و زن، پیر و جوان و حتی کودکان، همه برای یک چیز آمده بودند: قیام علیه بیحجابی.
در آن وانفسای جدال ترکشهای آتش که از آسمان بر سرشان میبارید و از هر سو محاصرهشان کرده بود، شاید آن میدان را تنها مامن مطالباتشان میدانستند. میدان امام حسین آن روز، حالت بیگانهتری داشت. یکدستی افرادی که در آن جا حضور داشتند، مثل روز روشن بود؛ از مترو که بیرون میآمدی، همه چیز رنگ دیگری میگرفت. از سرودهای مختلفی که از هر سو به گوش میرسید، تا حضور پررنگ نیروهای نظامی در هر جا.
بنابر گزارش دیده بان ایران؛ در داخل میدان نیز این یکدستی شدت میگرفت. مردی با نگاه به سمت آسمان، قدمزنان و بلندبلند دیگران را به حفظ حجاب دعوت میکرد. کمی آنسوتر نیز یک روحانی با کودکان سلفی گرفته و آنان را در آغوش میکشید؛ اما با نیمنگاه به مردمی که پلاکاردی در دست داشتند، میشد جدیت ماجرا را فهمید. آنها نیز دو دسته بودند. عدهای که با جملات تشویقیِ دعوت به حجاب، «امر به معروف» میکردند و دسته دومی که منتقدانه، «مطالبهگر» بودند. روی برخی پلاکاردها نوشته شده بود: «آقای مسئول! اگر نمیتوانی قانون را اجرا کنی، صندلی را خالی کن» و «مسئول بیاعتنا نسبت به حکم خدا، یا عزل یا استعفا».
خواسته انقلابیها چیست؟
خواسته مردم را اگر از خودشان میشنیدی نیز فقط یک امر بود: «به وضع هولناک حجاب رسیدگی شود!» یکی از زنان حاضر در تجمع به دیدهبان ایران گفت: «خواسته ما مشخص است. میخواهیم مسئولان به خودشان آمده و به ناهنجاری حجاب در جامعه خاتمه دهند.» دختر نوجوانی نیز با اشاره به تعلل در رسیدگی به لایحه «عفاف و حجاب»، هشدار داد که «اگر دستگاه قانونگذاری هرچه زودتر اقدام موثری انجام ندهد، خودشان اقدام خواهند کرد و طبق وظیفه دینیاش از جامعه اسلامی صیانت خواهد کرد.»
در دو سمت میدان، آبپاشهای عظیمالجثهای را برای خنکتر کردن هوا گذاشته بودند تا شاید قطرات آب، مانع رسیدن سوز آفتاب به سطح زمین شوند. روی یکی از پلاکاردها نوشته بود: «عاشق چادرم هستم، میدانی چرا؟ چون امانت مادرم زهراست، همان مادری که پشت در سوخت اما چادر از سرش نیفتاد.» انگار میخواستند وقایع صدر اسلام را بازسازی کنند. آن روز، میدان امام حسین حال و هوای دیگری داشت. هوای مردمی که از همه عصبانیاند و هیچکس حالشان را درک نمیکند. آنها شعار میدادند: «حسین حسین شعار ماست، حجاب افتخار ما» و «ترویج بیحیایی، حیله آمریکایی».
یک توصیه کاربردی!
از حضور کودکان در آن جمع، نمیتوان چشم پوشید. دختربچههایی که چادری بر سر کشیده و در حال دویدن و بازی هستند یا صدای خنده پسربچهها زیر آبپاش که هر ببینندهای را متاثر میکرد. آنها نیز گهگاه پلاکارد در دست، جلوی دوربینها رژه میرفتند. پلاکاردهایی که محتوای بزرگسالانهتری داشتند، مانند: «اگر برهنگی تمدن باشد، پس حیوانات از همه متمدنتر هستند». همچنین نوشتهای در دستان یک پسربچه حدودا ۵-۶ ساله نیز از دور خودنمایی میکرد، پلاکاردی با این شرح: «حجاب = کاهش آسیبهای اجتماعی»
چند روز پیش، خبرآنلاین در راستای بچگی کردن کودکان، مطلبی با عنوان «چرا نباید جلوی بچهها حرفهای سیاسی زد؟» منتشر کرد. در این مطلب به نکته بسیار مهمی اشاره شده بود: «افراطگرایی سیاسی در والدین باعث محدود شدن روابط عمیق کودکان با همسالان میشود و اینگونه والدین هم معمولا دوری از کودکانی که والدینشان مخالف با عقاید آنها هستند را مفید و لازم میدانند. اینگونه کودکان معمولا در بزرگسالی یا همان کودکی نمیتوانند عصبانیت خود را کنترل کنند و نظرهای مختلف برای آنها قابل درک نیست و این باعث میشود که ترس از این پیدا کنند که نمیتوانند احساسات خود در جمع را کنترل کنند. معمولا تلاش برای تغییر ایدئولوژی سیاسی در این افراد بیفایده است و دوایی بر حال کودکان آنها نخواهد بود. با توجه به اثرات مخرب انزوای اجتماعی و تنهایی در زندگی بزرگسالی، بسیار مهم است که روشی را که ایدئولوژی سیاسی بر رشد کودک تاثیر میگذارد (به عنوان یکی از عوامل زمنیهساز اضطراب) بشناسیم. ما باید به این مسائل به گونهای بپردازیم که بچهها را تشویق به تعامل متمدنانه با دیگران کنیم، به جای اینکه کسی که متفاوت فکر میکند را کنار بگذاریم.»
منبع: سایت دیدهبان ایران-ملیکا قراگوزلو
عکاس: محمد امین دانایی