روزنامه اصولگرا: نباید انتظار داشت ولی فقیه اگر با چیزی موافق نیست پشت بلندگو بگوید/ امام خمینی مخالفت خود با قائم مقامی آیت الله منتظری را علنی نکرد
۲۹ آذر سالروز درگذشت آیتالله منتظری است. او تنها کسی در ایران بود که برای زمانی چند ساله عنوان «قائم مقام رهبری» داشت که عبارتی جایگزین برای رهبری آینده نظام بود.
به گزارش سایت دیده بان ایران ؛روزنامه جوان نوشت: گرچه او پس از امام خمینی رهبر نشد و حضرت امام در فروردین ۱۳۶۸ تصریح داشتند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید...»، او پس از این نامه، استعفایی خطاب به امام خمینی نوشت و امام هم آن را پذیرفتند.
تصور غالب در افکار عمومی این بود که امام خمینی با قائممقامی مرحوم منتظری موافق هستند، اما یکی از مهمترین بخشهای نامه ششم فروردین امام این جمله خطاب به آیتالله منتظری است که «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم» البته امام در آن عبارات سه قسم جلاله یاد میکنند برای سه موضوع: «والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم... والله قسم من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم... والله قسم من رأی به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد، نظر دوستان را پذیرفتم.»
جالب آنکه در هر سه مورد هم تصور بسیاری از مردم این بود که امام هم موافق هستند. این یعنی که بسیاری از مردم در شناخت نظر ولی جامعه اسلامی دچار اشتباه شده بودند و طبعاً نقش خواص در این عدمدرک برجسته است.
امام خمینی در پاسخ به استعفای آیتالله منتظری هم این مخالفت خود را تصریح میکنند و مینویسند: «هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه هر دو مثل هم فکر میکردیم، ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند و من هم نمیخواستم در محدوده قانونی آنها دخالت کنم.»
سخن صریحی هم از آیتالله گیلانی وجود دارد که امام موافق طرح مسئله قائممقامی در خبرگان نبودند، اما صریحاً هم مقابل تصمیم خبرگان نمیایستند. مشی حضرت امام اینگونه بوده که وارد مداخله در وظایف قانونی نهادهای دیگر نمیشدند و اجازه میدادند امور از مسیر عادی خود پیگیری شود، مگر در جایی که نظام اسلامی و انقلابی را که حاصل دسترنج مردم و خون دادن آنهاست، در خطر ببینند. چنانچه چهار سال بعد ابایی نداشتند که تصریح کنند آقای منتظری صلاحیت رهبری نظام را ندارد، البته چهار سال بعد شناخت مردم از مرحوم منتظری هم تغییراتی کرده بود و پذیرش نظر امام برایشان راحتتر بود.
امام پس از علنیشدن مصوبه خبرگان در مورد قائم مقامی آیتالله منتظری هم سکوت میکنند و سخنی در تأیید نمیفرمایند. توجه به همین سکوت معنادار هم میتوانست قرینهای مبنی بر مخالفت ایشان باشد، حتی امام در دیدار با اعضای خبرگان هم در این زمینه صحبتی نمیکنند.
امام یک هفته پس از علنی شدن این مصوبه در سال ۱۳۶۴ با مسئولان نظام دیدار داشتند و یک کلمه هم در مورد جانشینی خود صحبت نکردند. ۱۷ آذر ماه همان سال هم ۲۰۰ نفر از نمایندگان مجلس بیانیه تبریک و تهیت به امام برای این انتخاب را در صحن علنی خواندند که باز هم واکنش امام سکوت بود. در واقع نه تنها نظر واقعی امام از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی درک نشده بود، بلکه حتی نامه تبریک هم به ایشان نوشته بودند!
نباید از ولیفقیه انتظار داشت در همه امور تصریح به نظر خود کنند و پشت بلندگو همه چیز را بگویند، گاه مصالحی وجود دارد که رهبر جامعه اسلامی ترجیح میدهند بیآنکه صراحتاً مداخله کنند، نکاتی را تلویحی یا از مسیری غیر از بلندگو و تریبون رسمی بیان کنند. این قرائن، شواهد و مسیرها را باید شناخت و به وقتش درک کرد.