چرا لقب امیرکبیر برای آیت الله هاشمی کم است؟
اگر امیرکبیر در جهت تمشیت امور مالی و عمرانی در دوره ای که ایران ممالک محروسه خوانده می شد همت گماشت؛ آیت الله هاشمی در مقطعی سردار سازندگی و معمار ایران نوین نام گرفت که خرابی های 8 سال جنگ خصمانه ایادی استکبار تن نحیف و رنجور ایران زمین را آزرده بود.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران، میرزا محمد تقیخان فراهانی ملقب به امیر کبیر در نخستین سال های پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار به مدت 39 ماه به منصب صدارت عظمای ایران نائل آمد و در تاریخ 20 دیماه 1230 یعنی حدود 165 سال پیش در حمام فین کاشان به شهادت رسید؛ امیر کبیر در این مدت کوتاه زعامت، اقدامات زیادی را برای توسعه و تعالی ملک ایران انجام داد؛ مخالفت با خرافه گری، مجازات بست نشینی، تاسیس مدرسه دارلفنون، انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه، مبارزه با فساد مالی و مظاهر آن، اصلاح امور و تدابیر مالیه، اصلاحات اجتماعی و قس علیهذا از اقدامات جناب امیرکبیر در دوران صدارت شان بر ملک ایران بود.
دیشب که خبر رحلت جانگداز حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی مخابره شد، تیتر داغ کانالهای تلگرامی و پستهای توییتری، مقایسه دو شخصیت ارزنده ایران زمین یعنی امیرکبیر و آیتالله هاشمی بود؛ تیتری که امروز هم بر تارک چند روزنامه نشست؛ اگر چه قرابتهای فکری و عملی میان این دو بزرگوار بسیار است و خود حضرت آیتالله هاشمی هم ارادت زیادی به جناب امیرکبیر داشتند و حتی کتابی را هم با مضمون اقدامات وی تالیف کردند، اما به واقع اگر خدمات و زحمات امیر کبیر و حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی را در دو کفه ترازو قرار دهیم، بی تردید وزن کفه اقدامات آیت الله هاشمی چربش و فزونی دارد.
اگر امیرکبیر با تاسیس دارالفنون، نظام آموزشی ایران را در عصر ناصری و پیشا مشروطه متحول کرد، آیت الله هاشمی در مقیاسی وسیعتر و در مقطعی حساس تر با اهتمام نسبت به تاسیس دانشگاه آزاد، نقش بی بدیل خود را در رشد و توسعه علم و خردورزی در ایران پساانقلاب به اثبات رساند.
اگر امیرکبیر در جهت تمشیت امور مالی و عمرانی در دوره ای که ایران ممالک محروسه خوانده می شد همت گماشت؛ آیت الله هاشمی در مقطعی سردار سازندگی و معمار ایران نوین نام گرفت که خرابی های 8 سال جنگ خصمانه ایادی استکبار تن نحیف و رنجور ایران زمین را آزرده بود.
اگر امیرکبیر با اصلاحات اجتماعیاش به مقابله با افراط و خرافه گری روی آورد، آیتالله هاشمی در عصر تهاجم افراط گری و رادیکالیسم مدرن، بانگ اعتدال و میانه روی و خردورزی سرداد و مردانه در برابر هجمه های ناجوانمردانه منادیان افراط مدرن در جهت منافع مردم ایستاد.
اگر امیرکبیر نسبت به انعقاد عهدنامه ها و قراردادهای مذاکره محور با دول خارجی که متضمن حقوق حقه ایرانیان بود، پای می فشرد، آیت الله هاشمی نیز در ابعادی بسیار فراختر، ایده پرداز رویکرد تعامل گرایانه با دنیای خارج برای استیفای حقوق ایرانیان بود و حتی در این راه بی رحمانه ترین تهمت ها را از سوی نامحرمان انقلابی نما، خرید...
بدون شک نویسنده این مقاله را بخاطر یاوه گویی باید فلک کرد نویسنده ای که ارزش قلم را نمی دانی لطمات دانشگاه آزاد بر پیکره علم ودانش وبی لیاقت گرایی را با دارالفنون مقایسه میکنی انسان های ارزشمند وتا ثیر گذار این دو مرکز را بشمار البته بقیه افاضات ایشان هم از سر کج فهمی وکاسه لیسی است