عنابستانی: تنظیمکنندگان قانون حجاب میخواستند جریمهها انقدر سنگین باشد که حتی برای پولدارها هم بازدارنده شود/ نباید تقید به حجاب را با وضع جریمه افزایش دهیم
علی اصغر عنبرستانی، نماینده پیشین مجلس با بیان این که اگر مقاومت در اجرای یک قانون شکل بگیرد و توسط مردم پس زده شود، آن قانون تبدیل به هنجار نمیشود، به دیدهبان ایران گفت: ذهنیت تنظیمکنندگان قانون حجاب و عفاف این بوده است که جریمه را آنقدر سنگین کنند که برای کسی که پولدار است هم بازدارنده باشد. ولی من اصل این که حجاب را به سمت جریمه ببریم را خیلی نمیپسندم، یعنی اصل این که تقید به حجاب را با وضع جریمه افزایش دهیم، مناسب نمیدانم. معتقدم اگر این قانون به دولت ابلاغ شد، یک مدت طولانی در حد چندین ماه باید تنفس داشته باشد و با مردم صحبت شود و حرفهای مردم و دلسوزان شنیده شود و اگر نیاز به اصلاحی دارد، این اصلاح صورت بگیرد و وقتی به یک اقناع جمعی رسیدیم بعد به سمت اجرا برویم.

دیدهبان ایران؛ جواد مرشدی - این روزها در فضای مجازی استوری از یکی از نمایندگان دوره یازدهم مجلس با مضمون «من جان خود را فدای دختران سرزمینم میکنم، با هر پوششی» دست به دست میشود که تقارن آن با ایامی که قرار است قانون حجاب و عفاف ابلاغ شود، اذهان عمومی را درگیر خود کرده است.
اگرچه به زعم گوینده یعنی علی اصغر عنابستانی، نماینده سبزوار در مجلس یازدهم این جمله دو سال پیش و قبل از ارائه لایحه حجاب به مجلس گفته شده است، ولی آن را بهانهای قرار دادیم تا درباره این قانون و شیوه اجرای آن گفتوگویی با وی انجام دهیم.
عنابستانی در گفتوگو با دیدهبان ایران میگوید که «همه اینهایی که حجاب دارند یا ندارند، بچههای ما هستند و بیحجابترین نفر هم بچه ماست.» نماینده دوره قبلی مجلس البته از دختران وطن میخواهد طوری زندگی کنند که نیاز به جان فدایی کمتری داشته باشند.
مشروح این گفتوگو را بخوانید:
این روزها در فضای مجازی استوری به نقل از شما منتشر شده است که در آن شما گفتهاید «من جان خود را فدای دختران سرزمینم میکنم، با هر پوششی» و با توجه به نهایی شدن قانون حجاب بازخورد خیلی زیادی داشته است.
این جمله برای دو سال پیش است و یک حرف کاملا اعتقادی و درست است. من در ۱۴ سالگی به جبهه رفتم و جنگنیدم و وقتی با بعثیها میجنگیدم، فکر نمیکردم که الان من دارم جانم را فدای دخترخانمی که در پشت جبهه حجاب دارد میکنم یا دخترخانمی که حجاب ندارد. همه اینهایی که حجاب دارند یا ندارند، بچههای ما هستند و بیحجابترین نفر هم بچه ماست.
در سخنان شهید سلیمانی هم چنین عبارتی آمده است.
بله. همه ایرانیها، امروز کوچکترین تعرضی به هر کسی در کشور و به بیحجابترین نفر هم ببینیم، غیرت ایرانیمان اجازه نمیدهد و جانمان را فدا میکنیم. اما بالاخره از دخترانمان هم خواهش میکنیم طوری زندگی کنند که نیاز به جان فدایی کمتری داشته باشند.
شما در زمان تصویب قانون حجاب و عفاف نماینده مجلس بودید، نظرتان در مورد این قانون چیست؟ آیا موافق این قانون هستید؟
حتما در هر موضوعی که به هنجارهای اجتماعی جامعه و بهویژه اعتقادات جامعه ربط پیدا می کند، باید ضابطه وجود داشته باشد. این که بگوییم در مورد یک موضوعی قانون نباشد، هرجومرجطلبی است. مساله، پوشش اجتماعی است و بخشی از آن مساله شخصی است که بعضیها می گویند این مساله شخصی است و به جامعه کاری ندارد، در حالی که اینطور نیست و مساله پوشش یک مساله کاملا اجتماعی است و به زندگی همه اعضای جامعه که باهم فعالیت میکنند، ربط دارد و باید راجع به تنظیم پوشش در آن جامعه براساس هنجارهای هر جامعه ضابطه وجود داشته باشد.
ممکن است راجع به این ضابطه نقد وجود داشته باشد و شاید بخواهیم بگوییم باید برخی جاها اصلاحاتی صورت گیرد. ولی بالاخره هر ضابطهای که فرآیندهای قانونی را طی میکند و تبدیل به قانون میشود باید برای همه محترم باشد.
این که همه باید از قانون تمکین کنند یک طرف ولی در حال حاضر اکثریت مردم و نخبگان با برخی مفاد این قانون مشکل دارند و معتقدند حداقل باید اصلاحاتی در این قانون صورت گیرد.
این که برخی مفاد آن مشکل دارد، قابل صحبت است، یعنی این که میتواند نقد شود و برود اصلاح شود. اما این که اصل مسئله را نفی بکنیم، به نظر من مثل همین موضوع فضای مجازی است که متاسفانه در یک مقطعی، عدهای اصل ضرورت ضابطهمند شدن فضای مجازی را نفی کردند. نتیجه این شد که وقتی ضابطهمند نشد، فیلتر شد و ساختار اداره کشور به سمت فیلتر شدن رفت که کاملا هم غلط است. ما نمیتوانیم راجع به یک مساله که به هنجارهای یک جامعه ارتباط دارد، انتظار داشته باشیم که در مورد آن ضابطه و قاعدهای وجود نداشته باشد. مساله حجاب قانون جاری جمهوری اسلامی است و نقض نشده، ولی حالا قانون جدید میخواهد مدلها و ساختارهای آن را عوض کند.
نقاط قوت و ضعف این قانون را تشریح میکنید؟
من با خیلی از مفاد این قانون به این شکلی که تنظیم شده است، موافق نیستم. اما به نظرم، اصل مساله ضرورت وجود یک قانون در موضوع عفاف و حجاب انکار نشدنی است.
برخی این قانون را به مثابه قانون مالیات، جرایم رانندگی و یا طرح ترافیک میدانند و میگویند طبق این قانون، ثروتمندان میتوانند ضمن پرداخت جریمه، حجاب را رعایت نکنند.
من اصل این که حجاب را به سمت جریمه ببریم را خیلی نمیپسندم، یعنی اصل این که تقید به حجاب را با وضع جریمه افزایش دهیم، مناسب نمیدانم.
شما موافق ایجابی بودن مساله حجاب هستید.
بله.
در عین حال ولی این قانون بیشتر شامل جریمه است، چرا؟
ذهنیت تنظیمکنندگان قانون حجاب و عفاف این بوده که جریمه را آنقدر سنگین کنند که برای کسی که پولدار است هم بازدارنده باشد. چون در هنگام تنظیم این قانون در مجلس بودم و وقتی با دوستانمان در کمیسیون فرهنگی صحبت میکردیم، از دلایل امر که سوال میکردم، آنها سنگین بودن جرایم را بر این مبنا میگرفتند که اگر جرایم سبک باشد، قدرت بازدارندگی خود را از دست میدهد. از نظرشان، جرایم باید آنقدر سنگین باشد که برای افراد پولدار هم قدرت بازدارندگی داشته باشد تا افراد هنجارهای اولیه جامعه را رعایت کنند. اگر افراد میخواهند در زندگی شخصی خودشان هر مدلی زندگی کنند، آن به ساختار حکومت کار ندارد، اما در ساختار اجتماع کسی نمی تواند بگوید این مساله به من مربوط است و به کس دیگری مربوط نیست.
بیشتر مردم کشور به حجاب التزام دارند و این درحالی است که برخی معتقدند این قانون موجب دوقطبی شدن جامعه خواهد شد و شاید انگشت اشاره به سمت کسانی که حجاب را رعایت میکنند، گرفته شود و موجب تغییر رویه این طیف شود.
الان که حجاب الزامی است، ولی اجرا نمیشود.
چرا اجرا نمیشود، آیا مطالبات و برخی خواستها موجب نشده است که عدم رعایت حجاب به نوعی اعتراض به وضع موجود تلقی شود؟
به دلیل مدلها و ساختارهایی است که در جامعه شکل گرفته و یا مطالباتی که بخش زیادی از مردم دارند. برای این که مدل دیگری خارج از نگاه قانون زندگی کنند. الان قانون اجباری است، ولی اجرا نمیشود، در نتیجه، این قانون چیز جدیدی به جامعه اضافه نمیکند که بخواهد باعث دوقطبی شدن شود. این قانون میخواهد آن الزام را میخواهد عملیاتی کند که حالا چقدر بتواند یا نتواند، هنوز مشخص نیست.
با توجه به وضع موجود و شرایط اقتصادی کنونی آیا شرایط برای اجرای قانون حجاب و عفاف مهیا است؟
هر قانونی یک جنبه الزامآوری به عنوان قانون و یک جنبه اجرایی شدن دارد. اجرایی شدن قانون باید بهوسیله عناصر مختلفی اتفاق بیفتد که یک عنصر آن عنصر ساختار حاکمیت است که اراده اجرا داشته باشد. اما اگر مقاومت در اجرا شکل بگیرد و توسط مردم پس زده شود، این تبدیل به هنجار نمیشود. بعضی از ساختارهای حقوقی دنیا میگویند موضوع باید در ابتدا تبدیل به یک هنجار یعنی یک امر پذیرفتهشده توسط اکثریت جامعه بشود و بعد برویم آن را به قانون به عنوان یک امر الزام آور تبدیل کنیم.
بنابراین حاکمان باید روی این دقت کنند که اگر قانونی را میخواهند ابلاغ کنند حتما باید این مراحل تبدیل شدن به هنجار را طی کنند، وگرنه صرف ابلاغ قانون این اجرا نشود و یا در مقابل آن مقاومت صورت بگیرد هم ساحت قانون خدشه دار میشود و هم به روح جمعی مردم لطمه وارد می شود.
من معتقدم اگر این قانون به دولت ابلاغ شد، یک مدت طولانی در حد چندین ماه باید تنفس داشته باشد و با مردم صحبت شود و حرفهای مردم و دلسوزان شنیده شود و اگر نیاز به اصلاحی دارد، این اصلاح صورت بگیرد و وقتی به یک اقناع جمعی رسیدیم بعد به سمت اجرا برویم. باید با مردم صحبت شود، چراکه آنچه که ما میخواهیم در کشور اجرا کنیم، برای مردم است. مردم صاحب ما و مالک حاکمیت و کشور هستند. باید مردم به ضرورت یک مساله قانع شوند، اگر مردم به ضرورت یک مساله قانع نشوند، حکومت هرچقدر هم که سختگیری کند، مثل فنری خواهد شد که مکرر آن فشار دهند و بالاخره یکجا در خواهد رفت.
حجاب یک مسئله فرهنگی و اعتقادی است، از این رو، در اجرای قانون حجاب باید کاملا فرهنگی و اعتقادی کار شود و یک نهضت ایجاد شود و با مردم و نخبگان صحبت شود تا فضای اقناعی شکل گیرد و بعد قانون اجرا شود.
منبع: دیدهبان ایران