یاسر هاشمی هم به خواهرش نامه نوشت/ مردم از سر ناچاری چشمبهراه بیگانگان نشستند
حرفهای تو و نامه محسن، خاطرات جمعههای عزیزی را به یادم آورد که همه در منزل پدر جمع میشدیم و داغترین بحثها را داشتیم و حسن ختام، حرفهای پدر بود که وقتی ناصبری های ما را میشنید و میدید، با بیان اتفاقاتی از تاریخ اسلام، «انّ الله مع الصابرین» را در جام جانمان میریخت.
به گزارش دیده بان ایران؛ به دنبال اظهارات اخیر فائزه هاشمی درباره تاثیر ترامپ در ایران و همچنین نامه محسن هاشمی به او درباره این اظهارات؛ حالا یاسر هاشمی، برادر کوچک فائزه هاشمی هم در انتقاد به اظهار دیدگاه خواهرش نامه سرگشاده منتشر کرد.
متن این نامه به شرح زیر است:
خواهرم فائزه
اول بگویم که حرفهای تو و نامه محسن، خاطرات جمعههای عزیزی را به یادم آورد که همه در منزل پدر جمع میشدیم و داغترین بحثها را داشتیم و حسن ختام، حرفهای پدر بود که وقتی ناصبری های ما را میشنید و میدید، با بیان اتفاقاتی از تاریخ اسلام، «انّ الله مع الصابرین» را در جام جانمان میریخت.
اگرچه به آن بخش از سخنن منتشرهی اخیرت در فضای مجازی نقد جدی دارم، اما اینگونه اظهارنظرهاست که به آزادی بیان معنا میبخشد که دست بر قضا همزمان با انتشار مصاحبهات بهعنوان یک شخص حقیقی در شبکههای مجازی، یک نفر با شخصیت حقوقی در شبکه قرآن صداوسیما، از چشمباز کردن یک میت در غسالخانه گفت و آن را معجزه اولیا الله خواند که البته حرفهای تو آتش تخریبی سابق را زنده کرد و حرفهای آن امامجمعه، آتش در نیزار اعتقادات مردم و باورهای جوانان بود.
در همین رابطه بخوانید:
نامه محسن هاشمی به فائزه به خاطر اینکه گفته بود ماندن ترامپ برای مردم ایران خوب بود+متن نامه
واکنش پروانه سلحشوری به اظهارات اخیر فائزه هاشمی/ مردم مشابه نظرات فائزه هاشمی دارند
انتقاد محمد هاشمی از اظهارات اخیر بردارزاده اش/ جمهوری اسلامی با تحریم و این حرفها ساقط نمی شود
نمیدانم کامنت های ذیل مصاحبه خود و نامه محسن را دیدی یا نه که هر چه بیشتر میخوانم، نگرانیام برای ایران عزیز دوچندان میشود که بعضیها – البته با قیاس معالفارق – دورههای متعدد تاریخ ایران را یادآوری کردهاند که وقتی تصمیم سازان و تصمیم گیران، چشم از حقایق تلخ بستند و دل به شیرینی خرافات بستند، مردم از سر ناچاری چشمبهراه بیگانگان نشستند که اگر از ظلم مغهای زرتشتی در سالهای آخر ساسانیان و بعدها حمله مغولانه چنگیز بگذریم، نمیتوانیم از حمله عثمانیان به ایران بگذریم که دقیقاً وقتی اتفاق افتاد که بدعتها و خرافات تشیّع صفوی، تعالیم آسمانی تشیّع علوی را کمرنگ کرد و نتیجه آن شد که محمود افغان، در جنگی که شبیه یک پیادهروی بود، ایران را فتح و جنایاتی در اصفهان کرد که تاریخ از بازنشر آن شرم دارد. چرا به تاریخ دور برویم؟ همین ۱۷۰ سال پیش، امیرکبیر گرفتار معجزه سازیهای ائمه جمعه تهران و تبریز شد و در راه مبارزه با بدعت ها سرانجام به شهادت رسید که اولی برای «امین السلطان ها» شهادت دروغ میداد و معصومیت میتراشید و دومی با گاوی که از دست قصاب گریخته، معجزهای ساخته بود که «فلان کور بینا شد، فلان گنگ به زبان آمد و فلان لنگ پا گرفت.» (شاهزاده نادر میرزا، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، صفحه ۱۱۱)
کیست که ایرانی اصیل و مسلمان واقعی باشد و از بلایایی که در سایه قدیس سازیها بر سر اسلام و ایران آمده، دل پرخونی نداشته باشد؟! شگفتا که موحدین راستین و دوستداران ایران، بیآنکه چشم به ناجی بیگانه بدوزند، یک آرزوی واحد و تلاش برای برآورده شدن آن آرمان داشتند و دارند که همانا آگاهی مردم است و نوشتهام را با سخنانی از آیتالله هاشمی رفسنجانی در دیدار با اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز به پایان میبرم که «مسیر کلی رهایی جوامع بشری، رشد آگاهی مردم در جهت حاکمیت انسانهاست و خوشبختانه شرایط ایران ازلحاظ سطح آگاهی دختران و پسران و وجود جوانان مستعد بهخوبی تغییر کرده و آینده خوبی در انتظار مردم ایران است.» انشا الله.
برادرت یاسر