محسن کوهکن: احساس تکلیف کردن برای ثبت نام در انتخابات در هیچ نظام سیاسی و در هیچ کجای دنیا وجود ندارد/ جامعه روحانیت مبارز رسیدن به گزینه نهایی جریان اصولگرایی را کلید زد
نماینده سابق مجلس گفت: .امروز جامعه روحانیت مبارز در یک فرآیند کاملا دموکراتیک تلاش میکند با گزینههای مورد نظر خود صحبت کند تا در نهایت اصولگرایان با وحدت و انسجام در انتخابات حضور پیدا کنند. واقعیت این است که وضعیت کشور به شکلی نیست که یک انتخابات بتواند زمینه تفرقه و جدایی نیروهای انقلاب را فراهم کند. بنده با اطلاع عنوان میکنم جامعه روحانیت مبارز به دموکراتترین شکل ممکن رسیدن به گزینه نهایی جریان اصولگرایی را کلید زده است.
به گزارش دیده بان ایران؛ استراتژی اصولگرایان برای انتخابات ریاستجمهوری آینده چیست؟ کانون اجماعساز در جریان اصولگرایی کدام تشکل خواهد بود؟آیا اصولگرایان به دنبال تکرار جمنا در انتخابات۱۴۰۰ هستند؟ محسن کوهکن معتقد است: «به همان میزان که هر غیرنظامی نمیتواند یک رئیسجمهور مقتدر و با برنامه باشد به همان میزان نیز یک نظامی، بیبرنامه و ناتوان نخواهد بود. قبل از اینکه ما عنوان کنیم نظامیان قصد دارند در انتخابات حضور داشته باشند باید به دنبال این باشیم که چه افرادی دارای این توانایی هستند که بتوانند کشور را بهتر مدیریت کنند.ما باید شخصمحوری را کنار بگذاریم و معیارمحوری را در دستور کار قرار بدهیم. اگر چنین اتفاقی رخ داد با معیارهای مشخص میتوان گزینه مورد نظر را انتخاب کرد. توصیه بنده به مردم این است که اگر فردی در انتخابات آینده عنوان کرد میتواند همه مشکلات کشور را حل کند نباید به وی اعتماد کرد. بدونتردید چنین فردی اولین ویژگی یک رئیسجمهور خوب را که تسلط بر مشکلات کشور است، دارا نیست. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
اصولــگرایــان بــا چه رویــکــردی در انتخـابات ریاستجمهوری شرکت خواهند کرد؟
در همه کشورهای جهان سازوکارهای انتخاباتی از قبل مشخص میشود. این فرمول تعریف شدهای است که در همه انتخابات مورد توجه قرار میگیرد.در جمهوری اسلامی هر دو سال یکبار انتخابات برگزار میشود. این در حالی است که بنا به هر دلیلی براساس سازوکار حزبی به سراغ انتخابات نمیرویم.به همین دلیل نیز انتخابات در ایران همواره به شکل خاص خود برگزار شده است.رویه انتخاباتی در ایران نشان میدهد چند ماه مانده به برگزاری انتخابات تحرکات جریانهای سیاسی نسبت به گذشته بیشتر میشود.این وضعیت درباره کسانی است که قصد دارند خود را در معرض آرا قرار بدهند و هواداران ایشان در شبکههای اجتماعی هستند.نکته قابلتأمل اینکه در شرایط کنونی با تعدد کاندیداهایی مواجه هستیم که هر کدام تلاش میکنند جایگاه خود را در بین افکار عمومی جامعه محک بزند. این وضعیت در کشورهایی که با سیستم حزبی فعالیت میکنند نیز وجود دارد. با این وجود این وضعیت پس از رقابتهای درونگروهی در نهایت به اجماع نهایی میرسد و یک حزب با یک گزینه یا گزینههای محدودی وارد کارزار انتخاباتی میشود.در ایران به دلیل اینکه احزاب تعریف شده وجود ندارند که در یک فرآیند تعریف شده گزینههای نهایی خود را معرفی کنند تعدد کاندیداها به چشم میخورد.در انتخابات حزبی معمولأ افراد به برنامهها رأی میدهند، نه به اشخاص.
چرا در حالی که اصلاحطلبان هنوز گزینهها خود را معرفی نکردهاند در بین اصولگرایان این وضعیت وجود ندارد و بسیاری از چهرههای مطرح اصولگرایی خود را برای ورود به انتخابات آماده میکنند؟
هنگامی که تصمیمگیری برای ورود افراد به انتخابات به صورت حزبی و تعریف شده وجود نداشته باشد به صورت طبیعی افراد به صورت فردی برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی میکنند.اغلب این افراد نیز خود تصمیمگیر هستند. بسیاری از این افراد به دلیل اینکه در گذشته وزیر یا نماینده مجلس بودهاند احساس میکنند میتوانند خود را به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری در معرض آرای مردم قرار بدهند. در اطراف این افراد نیز کسانی هستند که به هیجانی و احساسی شدن فضا کمک کرده و فرد را ترغیب میکنند خود را به عنوان کاندیدای انتخاباتی معرفی کند. در جمهوری اسلامی موضوع دیگری نیز وجود دارد که فرد را برای حضور در انتخابات ترغیب میکند و آن احساس تکلیف شرعی است. این در حالی است که احساس تکلیف کردن در هیچ نظام سیاسی و در هیچ کجای دنیا وجود ندارد.در کشورهای مختلف جهان یا نظام حزبی است و کاندیداها توسط حزب معرفی میشوند یا افراد براساس تخصصی که دارند، تصمیم میگیرند در این عرصه حضور پیدا کنند. تجربه تاریخی نشان داده جریانهای سیاسی در ایران در هر مقطع زمانی با یک چارچوب خاص به انتخابات ورود پیدا کردهاند.در ابتدای انقلاب یکی از مهمترین مولفههای انتخابات کاندیدای انتخاباتی کاریزمای افراد بود. شرایط به شکلی بود که حتی برخی افرادی که در انتخابات حضور داشتند در دقیقه نود عنوان میکردند ما به سود شخصیت کاریزما کنار میرویم یا رأی خود را نیز به ایشان میدهیم.با این وجود پس از انتخابات دوم خرداد سال 76 دیگر شخصیتهای کاریزما در انتخابات شرکت نکردند و نتایج انتخابات در یک وضعیت رقابتی شکل گرفت.کسانی هم که در انتخابات به پیروزی رسیدند در نهایت نزدیکان و همفکران خود را وارد کابینه کردند. این وضعیت درباره رئیس دولت اصلاحات، احمدینژاد و روحانی هم وجود داشت.
اصولگرایان چگونه از بین گزینههای مطرح، که اغلب نیز خود را اصلح میدانند، دست به انتخاب گزینه نهایی خواهند زد؟
مطرح شدن گزینههای ریاستجمهوری مدیریت شده نیست و هر فردی براساس شرایطی که دارد اعلام کاندیداتوری میکند. از دوم خرداد 76 تاکنون جریان اصولگرایی به شکلهای مختلف به انتخابات ورود کرده است. تجربه نشان داده از بین کسانی که خود را نامزد انتخابات میدانند باید یک نفر بدون دخالت دیگران به عنوان گزینه نهایی معرفی شود. با این وجود در برخی مقاطع هنگامی که انتظار داشتند یک نفر از گزینههای مطرح شده به عنوان گزینه نهایی از در بیرون بیاید، همه گزینهها با هم از در بیرون آمدند و دود سفید از دودکش بیرون نیامد. یکی از اشکالاتی که امروز به هر دو جریان سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا وارد است، این است که در هر دو جریان یک فرآیند انتخابی که در نهایت با تبعیت صددرصدی هم اعضا مواجه شود، وجود ندارد.در گذشته برخی افراد تأثیرگذار در جریان اصولگرایی وجود داشتند که در این زمینه میانجیگری کرده و زمینه انتخاب گزینه نهایی را تسهیل میکردند. بنده معتقدم جریان اصولگرایی برای انتخابات1400 با یک رویکرد کاملا دموکراتیک ورود کرده است.امروز جامعه روحانیت مبارز در یک فرآیند کاملا دموکراتیک تلاش میکند با گزینههای مورد نظر خود صحبت کند تا در نهایت اصولگرایان با وحدت و انسجام در انتخابات حضور پیدا کنند. واقعیت این است که وضعیت کشور به شکلی نیست که یک انتخابات بتواند زمینه تفرقه و جدایی نیروهای انقلاب را فراهم کند. بنده با اطلاع عنوان میکنم جامعه روحانیت مبارز به دموکراتترین شکل ممکن رسیدن به گزینه نهایی جریان اصولگرایی را کلید زده است.
در شرایــط کنـونی مهمتریـن دغدغه جریان اصلاحات ابهام در رویکرد شورای نگهبان برای عبور گزینههای این جریان از کانالهای نظارتی است. این در حالی است که اصولگرایان با اطمینان خاطر بیشتری به دنبال گزینه نهایی خود هستند.آیا در صورتی که اصلاحطلبان با موانع نظارتی برای گزینههای مورد نظر خود مواجه شوند شما همچنان انتخاب گزینه نهایی اصولگرایان را در یک فرآیند دموکراتیک معرفی میکنید؟
اگر به گذشته نگاه کنیم متوجه میشویم تعداد اصولگرایانی که شورای نگهبان صلاحیت آنها را تأیید نکرده یا قبل از ورود به انتخابات با آنها صحبت شده که درانتخابات کاندیدا نشوند به مراتب بیشتر از اصلاحطلبان بوده است.جریان اصلاحات مانند یک حزب عمل نمیکند، بلکه تعدادی از افراد این جریان در انتخابات ثبتنام میکنند. این در حالی است که اگر اصلاحطلبان به صورت حزبی به انتخابات ورود میکردند شرایط به شکل دیگری رقم میخورد.در انتخابات اول پس از انقلاب حزب جمهوری اسلامی به گزینه جلالالدین فارسی رسید. پس از انتخاب ایشان به عنوان گزینه نهایی همه از ایشان در انتخابات حمایت کردند. این وضعیت درباره جریان اصلاحات و اصولگرا نیز وجود دارد. اگر این دو جریان مانند دو حزب عمل میکردند و با بررسی برنامههای افراد مختلف به گزینه نهایی دست پیدا میکردند شرایط شکل دیگری به خود میگرفت.نکته دیگر اینکه در برخی مواقع هنگامی که شورای نگهبان کسی را رد صلاحیت کرده به صورت ناخواسته به وی کمک کرده و اجازه نداده جریان اصلاحات با یک وضعیت متکثر مواجه شود. چرا در انتخابات سال 96 در حالی که آقای جهانگیری یک اصلاحطلب است، جریان اصلاحات ایشان را وارد کارزار انتخاباتی میکند و در نهایت از آقای روحانی که عضو جامعه روحانیت مبارز بوده حمایت میکند؟ این مسأله نشان میدهد جریان اصلاحات با حساب و کتاب و برنامهریزی قبلی چنین تصمیمی گرفته است.بنده نگاه شورای نگهبان نسبت به این مقوله را سیاسی نمیبینم.البته امکان دارد در جاهایی نهاد نظارتی دقت کامل را نکرده باشد. این نیز ممکن است در مورد افراد هر دو جریان سیاسی کشور رخ داده باشد.کسانی که در هر دوره قبل از شروع انتخابات توپ را در زمین شورای نگهبان پرتاب میکنند و تلاش میکنند برای خود زمینهسازی کنند باید این نکته را در نظر داشته باشند که این شیوهها دیگر نخنما شده است. امروز اگر کسی میخواهد سبد رأی خود را پر کند به جای استفاده از سیاستهای نخنما شده باید برنامهای برای بازسازی اعتماد از دست رفته مردم داشته باشد.در شرایط کنونی نه میتوان با یک برنامه ایدهآلیستی، که با انتقاد کارشناسان مواجه شود، آرای مردم را جمع کرد و نه با یک برنامه پوپولیستی. اعتماد مردم تنها در شرایطی بازمیگردد که یک رئیسجمهور با برنامه روی کار بیاید و بتواند مشکلات واقعی مردم را حل کند.
در انتخابات مجلس یازدهم جریان اصلاحات در عمل نتوانست با گزینههای مورد نظر خود حضور پیدا کند و نهادهای نظارتی اغلب گزینههای این جریان را رد صلاحیت کردند. در چنین شرایطی بود که مشارکت مردم در انتخابات کاهش پیدا کرد. اگر رویکرد شورای نگهبان در انتخابات آینده تغییر نکند جریانهای سیاسی چگونه میتوانند اعتماد از دست رفته مردم را بازگردانند؟
بنده با این سخن موافق نیستم. اینکه برخی عنوان میکنند در انتخابات مجلس یازدهم اصلاحطلبان را درو زدهاند و اجازه نداده آنها در انتخابات حضور پیدا کنند، صحیح نیست. یکی از اشکالاتی که به جریان اصلاحات وارد است این است که چرا در حالی که برخی افراد این جریان در گذشته دادگاهی شدهاند و دارای پرونده هستند خود را به عنوان کاندیدای انتخاباتی معرفی میکنند. این اشکالی است که مدتهاست در جریان اصلاحات وجود دارد و روزی نیز این جریان در این سیاست خود تجدیدنظر خواهد کرد.آیا در جریان اصلاحات جوانان و کسانی که پرونده سیاسی ندارند وجود ندارند؟ چرا اصرار و پافشاری روی کسانی صورت میگیرد که در گذشته پرونده سیاسی داشتهاند؟ برای کسانی که مدعی هستند در بین مردم جایگاه دارند و درست و عاقلانه فکر میکنند. اصلاحطلبان بارها عنوان کردهاند در دانشگاههای کشور جریان اصلاحات دارای جایگاه مطلوبی است، چرا از بین اساتید دانشگاههای کشور کسی به عنوان گزینه انتخاباتی معرفی نمیشود؟چرا از روز اول روی عده قلیلی دست گذاشتهاید و اگر این عده تأیید صلاحیت شوند شورای نگهبان عملکرد خوبی داشته و اگر این عده تأیید صلاحیت نشوند عملکرد مناسبی نداشته است؟این روش دیگر نخنما شده و نمیتواند برای جریان اصلاحات در آینده سبد رأی ایجاد کند.
شانس اصولگرایان برای پیروزی در انتخابات آینده ریاستجمهوری را به چه میزان بالا میدانید؟
در شرایط کنونی برخی عنوان میکنند رئیسجمهور آینده ایران یک اصولگرا است. این در حالی است که این نکته یک نوع القای اشتباه به جامعه است. هنگامی که عنوان میشود رئیسجمهور بعدی اصولگراست به معنای این است که جریان اصولگرایی از یک اطمینان خاطر برای حضور در انتخابات برخوردار است و نیاز نیست مانند گذشته تلاش زیادی انجام بدهد. در انتخابات سال 76 تا دو هفته مانده به برگزاری انتخابات نظرسنجیهای صورت گرفته نشان میداد که گزینه اصولگرایان در انتخابات پیروز خواهد شد. این در حالی است که در طول همین دو هفته شرایط به یکباره معکوس شد و رئیس دولت اصلاحات با رأی بالایی به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد.به همین دلیل بنده این سخنان را گمانهزنی و برنامه میدانم. بنده معتقدم هر دو جریان سیاسی کشور باید برای پیروزی در انتخابات آینده تلاش کرده و برنامههای خود را به مردم اعلام کنند.جریانهای سیاسی باید قویترین نیروهای خود را وارد انتخابات کنند. نباید تنها از دریچه سیاسی به انتخابات نگاه کرد.
آیا اصولــگرایان به دنبال یک گزینــه نظامی برای ریاستجمهوری آینده هستند؟
در همه کشورهای جهان هنگامی که عنوان میشود یک نظامی قرار است به عنوان رئیسجمهور انتخاب شود مردم واکنش مثبتی نشان نمیدهند.با این وجود به همان میزان که یک غیرنظامی نمیتواند یک رئیسجمهور مقتدر و با برنامه باشد به همان میزان نیز یک نظامی بیبرنامه و ناتوان نخواهد بود. قبل از اینکه ما عنوان کنیم نظامیان قصد دارند در انتخابات حضور داشته باشند باید به دنبال این باشیم که چه افرادی دارای این توانایی هستند که کشور را بهتر مدیریت کنند. ما باید شخصمحوری را کنار بگذاریم و معیارمحوری را در دستور کار قرار بدهیم. اگر چنین اتفاقی رخ داد با معیارهای مشخص میتوان گزینه مورد نظر را انتخاب کرد.توصیه بنده به مردم این است که اگر فردی در انتخابات آینده عنوان کرد میتواند همه مشکلات کشور را حل کند نباید به وی اعتماد کرد. بدونتردید چنین فردی اولین ویژگی یک رئیسجمهور خوب را که تسلط بر مشکلات کشور است، دارا نیست.
منبع: آرمان