سرافراز، مانند احمدی نژاد لجباز بود/ به راحتی می توانم پناهندگی بگیرم/ مشاور یکی از مسئولان نظام در کبابیِ دور میدان فلسطین با من جلسه گذاشت گفت هماهنگ میکنم برو آنطرف هر چه خواستی بگو!!
رییس موسسه مصاف به خبرگزاری فارس گفته است که اصلاحطلبها فقط بنده را تخریب میکنند؛ اصولگراها هم بایکوت.
به گزارش دیده بان ایران؛ علی اکبر رائفی پور رییس موسسه مصاف درباره پیشنهادی که قبل از انتخابات تحت عنوان نود سیاسی مطرح شده بود در گفت و گو به نکاتی اشاره کرده است که بخش هایی از این مصاحبه در ذیل می آید:
رائفی پور: اجرای برنامه نود سیاسی عقبهای دارد و چرا عدهای به ذهنشان رسیده که چنین چیزی را مطرح کنند، این به چند سال قبل و پیش از انتخابات مجلس دهم برمیگردد. در آن زمان طرحی را به رئیس وقت صداوسیما آقای دکتر سرافراز دادیم و گفتیم که صداوسیمای ما یک برنامه تلویزیونی سیاسی ـ اجتماعی که خواستههای انقلاب را پیگیری کند نیاز دارد. ایشان خیلی هم استقبال کرد و گفت طرح را بنویسید. طرح جامعی نوشتیم و خیلی روی آن وقت گذاشتیم. دوسه ماه با افراد مختلف از دکورساز گرفته تا دیگران جلسه گذاشتیم و طرح را آماده کردیم.
ایشان یک شرط داشت و آن اینکه خود من برنامه را اجرا کنم. من نمیخواستم خودم مجری باشم. حتی با چند نفر مجری که فهم سیاسی داشتند هم صحبت کرده بودم. موافقتهای ضمنی هم گرفته بودیم.
یک شرط دیگر آقای سرافراز این بود که شاکی خصوصی برای خودتان درست نکنید.
خلاصه من ابتدا زیر بار نرفتم که مجری برنامه باشم و گفتم نمیخواهم چهره تلویزیونی باشم. گفتم من الان یک چهره دانشگاهی هستم و در شهرهای مختلف سخنرانی میکنم.
ما از شنیدن حرفهای مثلاً تند در رسانه ملی هیچ آسیبی نمیبینیم. به خدا مردم دارند از صبح تا شب اینها را میشنوند. والله در رسانههای خارجی و شبکههای اجتماعی میشنوند، والله در رسانه ملّی، دَم انتخابات توسط مسئولان نظام میشنوند. نسبتهایی توسط مسئولان در مناظرههای ریاستجمهوری به نظام و یکدیگر داده شد که امام به شاه نداده بود. جز این است؟! تعارف داریم؟ از چه چیزی میترسیم؟
همین حرفهای تند هم نِسبی است، یعنی آقایان منظورشان از انتقاد تند، بعضاً بسیار متفاوت از ماست و الا ما هم با سیاه نمایی مخالفیم. وظیفه رسانه ملی امید دادن است، اما آیا واقعاً در سریالهای ما، شما امید میبینید؟! سرتاسر تلویزیون آموزش خشونت، توهین، بزهکاری، بیاحترامی به بزرگترها و ... است.
ما میگوییم همه بیایند حرفشان را در رسانه ملّی بزنند. این کار، اولاً آستانه تحمل مردم را بالا میبرد. دوم اینکه طرف میآید حرفش را میزند و جواب میگیرد. کسی از شنیدن حرف، ترس دارد که جبهه حق نیست. آیا ما مزدور هستیم و به ما پول میدهند تا از چیزی دفاع کنیم؟! این که نیست (با خنده).
*دریافت پیشنهاد برای حضور در شبکههای معاند!
آدم اگر بخواهد پول بگیرد، آنطرفیها که پولدارتر هستند و دنیای آدم را درست میکنند. الان من بخواهم پناهندگی بگیرم، کدام کشور پناهندگی نمیدهد؟ تا بروم آنجا و برنامهای مطابق میلشان اجرا کنم؟ جالب اینکه این پیشنهاد از آن طرف هم به بنده داده شده است. مشاور یکی از آقایان مسئول در کبابیِ دور میدان فلسطین با بنده جلسه گذاشت ...
مشاورِ یکی از مسئولان دولت؟
رائفیپور: نه الزاماً دولت. مشاور یکی از مسئولان نظام. ایشان گفت از این مملکت و از این آخوندها چه میخواهی؟ هماهنگ میکنم میروی آنطرف، همه چیز برای تو فراهم است؛ شبکه فراهم است و حرفهایت را آنجا میزنی ...
یعنی میخواستند شما را از سر خودشان باز کنند؟
رائفیپور: نه، بحثِ از سر باز کردن نبود. میبینند این آدم در این زمینه مستعد است، میگویند چرا برای ما کار نکند؟
یعنی میگویید به آن طرف وصل بود؟
رائفیپور: اگر نبود برای چه باید این کار را بکند؟ واللهالعظیم افتخار من این است که تنفس در هوای ایران را با هیچ جای کره زمین عوض نمیکنم. اصلاً فکر زندگی جز ایران من را بههم میریزد. این را جدّی میگویم. آیا کم دعوتنامه داشتهام از کشورهای آن طرفی؟ کم خواستهاند؟ کم پیغام پسغام فرستادهاند؟
خلاصه جلسات پیش رفت و من هم پذیرفتم که اجرا را برعهده بگیرم. گفتم آبرویمان را میگذاریم. هرچند شما بروی صداوسیما چهره خاصی میشوی برای مردم؛ این آدم دیگر آزادی عمل ندارد و دیگر نباید هرجایی هر حرفی بزند. خیلی از این مجریان صداوسیما بیرون نمیتوانند حرفی بزنند ...
جزئی از ساختار میشوند ...
رائفیپور: بله. ضمن اینکه ساختار معیوب، شما را ملزم به تغییر رفتار میکند. من این آزادگی را با هیچ چیزی عوض نمیکنم. با این حال دیدم میصرفد که در آستانه انتخابات مجلس، مردم روشن شوند تا به «آدم» رأی بدهند؛ به کسانی که کشور را نجات دهند نه مجلسی شکل بگیرد که یک سومش ردصلاحیت شوند، عمدتاً هم بهخاطر مسائل مالی. البته یک عدهای اصلاً شرکت نکردند چون میدانستند ردصلاحیت میشوند.
در آن زمان من یکی از عَلَمداران بحث شفافیت در کشور بودم. پنج سال پیش بود. شروع کردم به سخنرانی و امروز به این موضوع افتخار میکنم. شما در گوگل بنویسید سخنرانیِ شفافیت؛ ببینید اسم چه کسی میآید. آرام آرام، دانشگاه به دانشگاه چرخیدم تا بحث شفافیت تبدیل به یک مطالبه عمومی شد. امروز کاندیداها چالش شفافیت اموال و دارایی راه انداختهاند.
ببینید؛ جز مسائل امنیتی همه چیز باید برای مردم شفاف شود. این عین عبارت رهبر انقلاب است؛ ایشان میگویند ما چیز محرمانهای نداریم.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند جز در مسائل نظامی و امنیتی هیچ چیزی را از شما پنهان نمیکنم و در همه کارها از شما مشورت میگیرم جز مسائل شرعی که حکم خدا مشخص است.
هرکاری میخواهید بکنید، مردم را مشارکت دهید، کشور را میخواهید بسازید مردم را مشارکت دهید. اصل ۴۴ یعنی این. خصویسازی این است، نه این فضاحتی که آقایان به بار آوردند و آبروی کشور را بردند. هرجا بر روی خصوصیسازی دست گذاشتیم فساد بیرون زد. بعد هم دیدیم که مسئول خصوصیسازی کشور را گرفتند!
این خواست ما بود. بعد، سرافراز درگیر آن حاشیهها شد و ماجرا پرید.
*شباهت سرافراز و احمدینژاد
ایراد سرافراز این بود که با شیب تندی به دنبال تغییرات بود. باید قدری صبوری میکرد. از نظر مالی هم در تنگنا بود. البته همین آقایانی که آقای علی عسگری را پیشنهاد دادند تا توانستند در کارش سنگ اندازی کردند.
آقای سرافراز، قدری هم مانند احمدی نژاد لجباز بود. بالاخره این کارها سعه صدر میخواهد، توسل و توکل ویژه میطلبد، کیاست و سیاست باید داشته باشی و البته گوشی برای نشنیدن حرفهای مفت و چشمی برای ندیدن ناملایمتها و البته قلبی برای پذیرش انتقادات و نقاط ضعف.
خلاصه از دلِ طرحی که ما به صداوسیما داده بودیم، سه چهارتا برنامه خُردهریز درآوردند و ساختند.
میتوانید نام ببرید؟
رائفیپور: نه! خوب نیست. البته تابلوست؛ خود آقایان میدانند. عین اینکه شما از یک پیکره، سرش را جدا کنی، دستهایش را جدا کنی؛ این به چه دردی میخورد؟ یا ماشینی که موتور و هر کدام از قطعاتش را جدا کنی. این موتور اگر خارج از ماشین کار هم بکند، به چه دردی میخورد؟!
از دلِ آن طرح، برنامههایی تولید شد که مخاطب هم نداشتند و ندارند. در حالی که ما واقعاً در بحث سیاسی رویکردمان اجتماعی بود؛ و مردم برای ما اصل بودند.
*چرا علیعسکری با اجرای برنامه توسط رائفیپور مخالفت کرد؟
این گذشت تا پارسال که دوباره سر و صدای این موضوع بلند شد. عدهای جمع شدند، جلسات مختلف گرفتند و اسم برنامه هم مشخص شد و دوباره با تهیه کننده و دکوراتور صحبت کردیم. همه چیز مشخص شد. اینکه کدام شبکه باشد و ...
باز هم از طرف صداوسیما پیشنهاد شد یا . . . ؟
رائفیپور: نه! خبر پیچیده بود. یه عده دنبال این بودند که این کار را با چه کسی میشود انجام داد، گفتند یکی از بهترین کسانی که برنامه را میتواند اجرا کند شما هستید. من باز علاقه نداشتم، چون محدود میشوم و برای من سخت است. الان از هفت دولت آزاد هستم. باز دیدم واقعاً شرعاً انجام این کار بر گردن من قرار دارد؛ بنابراین پذیرفتم، امّا آقای علیعسکری با ساخت چنین برنامهای مخالفت کرد!
حرم امام رضا علیه السلام، آقای علیعسکری را دیدم و یک جملهای به ایشان گفتم که اینجا نمیگویم. بعد ایشان سخنی گفت که من برداشتم این بود که ملاحظه دولت مدنظرش بود. رسماً اسم برد. ملاحظه دولت را داشت. البته این برای ایشان خوب است. چون قدرت چانهزنی ایشان را در مقابل دولتیها بالا میبرد و میگوید آنقدر نگویید صداوسیما فلان است؛ من رائفیپور را راه ندادم!
الان هم تماس میگیرند که بیا درباره مهدویت برنامه ضبطی تولید کن، بگو امام زمان خوب است، دوتا پیامک بخوانیم و ... .
مهدویتِ بدون سیاست که همان حجتیه است؛ این همان فرقهگرایی است. علیه همین مطالب انقلاب کردیم. اصلاً انقلابیگری یعنی چه؟ «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما» یعنی چه؟ یعنی نهضت منجر به ظهور. تا قبلش کسی در این مملکت امام زمان را نمیشناخت؟ تا قبلش کسی نماز نمیخوانده؟ کسی شیعه نبوده است؟ بوده، امّا سازمانمند نبوده و به تمدنسازی فکر نمیکردند. مهدویتِ فعالِ داینامیک وجود نداشته است؛ تشیع سیاسی به معنی امروز آن وجود نداشت.
ببینید؛ من که در بایکوت خبری هستم. شما هم اگر مخاطبان فشار نمیآوردند و پنجاه هزار رأی نمیدادند که کاری با من نداشتید. میگفتید چکار داریم برویم با این آدم صحبت کنیم؟ اصلاحطلبها که فقط بنده را تخریب میکنند؛ اصولگراها هم که بایکوت. ما دو ماه پیش از مدرنترین و پیشرفتهترین و کارآمدترین سامانه مقابله با ریزپرندهها رونمایی کردیم که دیگر سختگیرترین مراکز مملکت به آن تأییده دادند. هیچ رسانهای بازتاب نمیدهد. تلویزیون حتی ۳۰ ثانیه از این خبر نمیگیرد./ فارس